محسن عمادی، مسؤول موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی از سختیهای انتشار کتاب پرفروش «سلام بر ابراهیم» و تاثیر «خاکهای نرم کوشک» بر نگارش این اثر گفت. به گزارش تسنیم، محسن عمادی، مسؤول موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی درباره چگونگی شکلگیری این گروه مردمنهاد گفت: روز نخست گروه به این معنا وجود خارجی نداشت، چند نفر از بچههای مسجد دور هم جمع شدیم و اندکاندک گروه به وضعیتی رسید که امروز وجود دارد. گروهی را راه انداختیم و برای ابراهیم هادی کار را شروع کردیم. شروع کار ما با «سلام بر ابراهیم» بود، من زمانی که کتاب «خاکهای نرم کوشک» را خواندم، تصمیم به نوشتن از ابراهیم هادی گرفتم؛ دیدم که ابراهیم هادی پتانسیلی مثل شهید برونسی دارد.
وی در ادامه با اشاره به عدم استقبال اولیه از کتاب توسط ناشران دولتی و کتابفروشیها اظهار کرد: سال 87 کار آماده شد. برای چاپ کتاب به چندین موسسه دولتی و غیردولتی مراجعه کردیم و تقریباً همگی دست رد به سینه ما زدند. بهترین اتفاق این بود که یکی از ناشران دولتی گفت کتاب را در نوبت چاپ میگذاریم. ما با مرحوم آقای علیان، مدیر نشر پیام آزادی که شهید هادی را در جبهه دیده بود و میشناخت، صحبت کردیم که خیلی زحمت کشید و برای انتشار این کتاب هزینه کرد. چاپ نخست کتاب انجام شد. بعد از آن ما اصرار داشتیم کتاب به دست مردم برسد اما کسی حمایت نمیکرد، این شد که خودمان کتابها را به فروشگاههای کتاب خیابان انقلاب میبردیم، حتی فروشگاههای مذهبی هم قبول نمیکردند، کتاب را توزیع کنند. اما خدا را شکر در 3 ماه اخیر فروشگاههای تهران بالای 20هزار نسخه از ما کتاب گرفتهاند. الان گاهی اوقات در یک هفته بیش از 10 هزار نسخه توزیع میشود و ما کم میآوریم، حتی موجی از استقبال از کتاب شکل گرفت که ما در یکی دو سال اخیر با مشکل رساندن کتاب به توزیعکنندهها مواجه شدیم. عمادی در ادامه در ارتباط با چهرههایی که این موسسه به دنبال گردآوری خاطرات آنها میرود نیز گفت: گروه شهید ابراهیم هادی سراغ شهدای ناشناخته میرود، آنهایی که تاکنون کاری برایشان نشده است؛ جز چند مورد فرمانده، سراغ کسانی رفتیم که دیدگاههای تربیتی اثر داشتند. دیدگاههای شهید را بررسی میکردیم اگر بار تربیتی بالایی داشت سراغش میرفتیم. بر این اساس تقریبا یکی دو سال است کار را هدفمند کردهایم. سوژههای بسیاری به ما معرفی میشود، ما سوژه را بررسی میکنیم و اگر موافق با حرکت مسیر ما بود، کار روی آن را آغاز میکنیم؛ مثلا کتاب «طیب» سال 92 چاپ شد. ما دیدیم کتابی در آمریکا توسط هما سرشار چاپ شده که تمام تقصیر کودتای 28 مرداد را گردن طیب انداخته و شعبان را بیگناه معرفی کرده است. من از طیب چیزهایی شنیده بودم، رفتیم سراغ جمعآوری خاطرات و دیدم شخصیت طیب این نیست که معرفی شده است، خاطرات را منتشر کردیم و الان نزدیک به 14 چاپ از کتاب روانه بازار شده است. وی همچنین درباره تاثیر و برکت خون شهدایی همچون ابراهیم هادی در گسترش فعالیتهایی اینچنینی گفت: الان بچههای آتشبه اختیاری که در شهرستانها با نام ابراهیم هادی کار میکنند، از ما بسیار جلوتر هستند. ما الان گروه جهادی ابراهیم هادی در خراسان شمالی داریم که در روستاها کار جهادی انجام میدهند، مسؤول گروه ابراهیم هادی در همدان آشپز رستوران است و تعدادی کتاب از ما خرید و در همدان پخش کرد، بعد توصیه کرد شهیدی در همدان دارند که خاطراتش جالب است، شهیدی که سال 56 حکم اعدام برایش میآید اما فرار میکند و به 16 کشور میرود؛ این خاطرات جمعآوری و کتاب «سفیر بیداری» چاپ شد. یک استاد دانشگاه در جنوب کشور یکی از اتاقهای منزلش را به فروش کتابهای ما اختصاص داده است. ما بسیاری از افراد را اینگونه پیدا کردیم. سعی کردیم این حرکت را تداوم بدهیم، تنها هم در عرصه کتاب فعال باشیم. اکنون فیلم ابراهیم هادی هم در دست تولید است. تقریبا عمده کسانی که با ما همکاری میکنند، همین آتش به اختیارها هستند.