خبر آمد خبری در راه است
اربعین دگری در راه است
بعد از این مدعی عشق کجاست؟
عاشق معتبری در راه است
عشق هم مرتبه دارد به خدا
عاشق خون جگری در راه است
او سرش رفته که قولش نرود
مردم شهر! سری در راه است
«سر» خودش گریهکن ارباب است
باز چشمان تری در راه است
کودکی خواب ز چشمش افتاد
خبر آمد پدری در راه است
شاعر: حسن اسحاقی