printlogo


کد خبر: 181116تاریخ: 1396/6/16 00:00
درباره حرف‌های خارج از قاعده وزیر اقتصاد

میثم مهرپور: چند روز بعد از معرفی مسعود کرباسیان به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد و قبل از حضور وی در بهارستان برای اخذ اعتماد نمایندگان، وی در گفت‌وگویی اظهار داشت: «اگر بگویید کرباسیان متخصص اقتصاد کلان نیست درست گفته‌اید اما اگر بگویید کرباسیان اقتصاد نمی‌فهمد حتما ارزیابی درستی از من نداشته‌اید». این جمله در همان روزها با بازتاب‌های گسترده و متفاوتی مواجه شد و عده‌ای این اعتراف را دلیل صداقت وی و برخی دلیلی بر عدم توانایی آقای معاون برای اجاره‌نشینی در ساختمان باب‌همایون دانستند. اگر چه کرباسیان چند روز بعد با چهره‌ای خندان و سینه‌ای ستبر، بهارستان را با دست پر به مقصد ساختمان باب‌همایون ترک کرد تا اجاره‌نشینی‌اش در این ساختمان قدیمی و پرتلاطم آغاز شود.
در روزهای گذشته اظهاراتی از آقای وزیر در رسانه‌ها منتشر شد که به نظر می‌رسد وی نه‌تنها طبق اذعان خود متخصص اقتصاد کلان نیست، بلکه گویا آشنایی چندانی نیز با اصول و کلیات علم اقتصاد ندارد. به نحوی که در نخستین روزهای حضورش در مسند وزارت اقتصاد سخنانی گفته که تحلیل و سپس رد آن برای دانشجویان سال اول اقتصاد نیز کار چندان دشواری به نظر نمی‌رسد!
کرباسیان درباره شرایط امروز اقتصاد ایران مدعی شده اقتصاد ایران از رکود تورمی خارج و در حال حاضر در وضعیت رونق غیرتورمی قرار دارد که این موضوع باعث افزایش قدرت پول ملی در 4 سال اخیر شده است! اظهارات وی چنان از حال و هوا و واقعیات اقتصاد ایران دور و غیرکارشناسی است که در این مجمل به ذکر نکاتی کوتاه بسنده می‌کنم.
1- به بیان ساده در اقتصادهایی مانند ایران عموما رونق اقتصادی با افزایش نقدینگی و به تبع آن افزایش نرخ تورم همراه است به طوری که با مطالعه اقتصاد ایران در چند دهه اخیر به وضوح پی می‌بریم با ایجاد رونق اقتصادی شتاب تورم نیز افزایش یافته و همین موضوع حلاوت رونق را به کام مردم و بازار تلخ کرده است. در چند سال اخیر با ورود اقتصاد ایران به یک رکود فراگیر اگرچه از شتاب افزایش تورم کاسته شده اما این نرخ همچنان افزایش داشته و ما در 4 سال اخیر در کنار رکود اقتصادی با تورم نیز مواجه بوده‌ایم. این حالت که در اصطلاح به آن «رکود تورمی» گفته می‌شود بدترین حالت ممکن در دوگانه «رکود- تورم» برای یک اقتصاد است. آقای وزیر در حالی مدعی خروج اقتصاد ایران از رکود تورمی و ورود به رونق غیر تورمی شده‌اند که با نگاهی اجمالی به تعاریف ساده اقتصادی، ناصواب بودن این مدعا کاملا محرز است.
الف- اگرچه بر اساس تعریف وقتی رشد اقتصادی طی چند فصل به صورت پیاپی منفی شود آن اقتصاد یک اقتصاد رکودی نامیده و اگر این رشد برای چند فصل از رشد منفی به مثبت برسد این اقتصاد از رکود خارج شده تلقی می‌شود اما این تعاریف برای رشدهای توأم با افزایش تولید صادق بوده و با اقتصاد ایران که رشد خود را مرهون افزایش صادرات و فروش نفت خام است، سنخیتی ندارد. به نحوی که با بررسی رشد اقتصادی کشور در سال 95 بدون در نظر گرفتن بخش نفت و وضعیت تعطیلی برندها و بنگاه‌های اقتصادی باسابقه  براحتی می‌توان به این موضوع پی برد.
ب-  اقتصاد ایران در دهه‌های اخیر همواره با تورم ساختاری همراه بوده است به نحوی که در عمده این سال‌ها با تورم‌‎های دورقمی و گاه نزدیک به 40 و 50 درصد همراه بوده است. این در حالی است که امروز حدود 110 کشور دنیا تورمی زیر 5 درصد دارند. لذا زمانی می‌توان گفت اقتصاد تورم ندارد که این رقم عددی نزدیک به صفر یا حداقل زیر 5 درصد باشد. آنچه در حال حاضر در ایران وجود دارد، از بین رفتن تورم نیست، بلکه شتاب افزایش تورم نسبت به سال‌های گذشته و اوایل دهه 90 مهار شده و به هزینه تعمیق رکود، خبری از تورم‌های 30 درصدی نیست. با این تفاسیر بیان این موضوع که ما از رکود تورمی(رکود همراه با تورم) خارج و به رونق غیرتورمی(رونق اقتصادی بدون وجود تورم) رسیده‌ایم نه تنها ادعای غلطی است که به نوعی می‌توان از آن به عنوان آرزوی اقتصاد ایران نام برد.
2- افزایش قدرت پول ملی: جناب کرباسیان در بخش دیگری از سخنان خود وضعیت اقتصاد ایران در 4 سال گذشته را مثبت دانسته و رشد اقتصادی و کاهش تورم در طول این سال‌ها را نشانه موفقیت دولت در افزایش قدرت پول ملی دانسته‌اند. جمله‌ای که از ریشه و اساس کاملا غلط است! چرا که در اقتصادهای دارای تورم مانند اقتصاد ایران، قدرت پول ملی همواره روندی نزولی داشته و در کاهش است، فقط ممکن است با کاهش شتاب تورم سرعت این روند نزولی کاهش یافته باشد اما قطعا نمی‌توان مدعی افزایش قدرت پول ملی شد. نکته‌ای که بیش از گذشته به عدم تسلط آقای وزیر به اصول و مبانی ابتدایی اقتصاد بازمی‌گردد.
در خاتمه به نظر می‌رسد حرف‌های نسنجیده و خارج از قاعده وزیر اقتصاد بیش از گذشته موید این فرضیه است که کرباسیان تحت عنوان چهره‌ای عملگرا اما بدون سواد آکادمیک کافی، قرار است به سخنگویی برای بیان نظرات و منویات افرادی مانند مسعود نیلی و محمد نهاوندیان در دولت تبدیل شود. نظراتی که به دلیل ضعف آشکار تئوریک(به عنوان مصداق، وارد شدن به رونق غیرتورمی) خود این نام‌ها جرات بیان آن را ندارند. این فرضیه از آنجا قوت می‌گیرد که نیلی و نهاوندیان به عنوان 2 چهره آکادمیک و اقتصادی کابینه هرگز چنین سخنانی نگفته‌اند. شاید هدف این باشد که با تکرار این اظهارات از زبان سکاندار امور مالی کشور، فضای جامعه و واکنش کارشناسان و اهالی رسانه رصد شود تا در مراحل بعدی و در صورت عدم واکنش جامعه به این اظهارات با تکرار این ادعاها و جا انداختن آن، این موهومات را به صورت تئوریزه به خورد جامعه دهند.
*کارشناس ارشد علوم اقتصادی


Page Generated in 0/0055 sec