printlogo


کد خبر: 181487تاریخ: 1396/6/25 00:00
حواله دینی ترافیک به مردم!

سمیرا کریمشاهی:   معاون حمل‌ونقل شهرداری تهران، جناب پورسیدآقایی، در اظهار نظری قابل تأمل حل معضل ترافیک شهر تهران را به سمت مردم حواله کرده و اظهار داشته است: «تا خود مردم همکاری نکنند و نخواهند مشکل ترافیک حل شود، هیچکس نمی‌تواند مشکلی‌ را حل کند». آقای معاون برای اثبات این کشف خود، ترافیک را مصداق آیه‌ «إن الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم...» از قرآن کریم معرفی کرده و در ادامه سخن خود تفسیر می‌کند که تا مردم نخواهند این مشکل حل شود خداوند هم تغییری ایجاد نمی‌کند. با اینکه جناب معاون، آسمان سرنوشت مردم را به ریسمان ترافیک بافتند و  سنت الهی تغییر سرنوشت مردم را با آن تنزل دادند، کاری نداریم اما 2 نکته قابل توجه دیگر در این تفسیر نهفته است؛ اول اینکه نشانه‌ای دیگر برای شانه خالی کردن از مسؤولیت از سوی جماعت اعتدالی و اصلاح‌طلب نمایان شد. بعد از دولت این‌بار نوبت شهرداری تهران است که با گذشت یک دهه پرکاری و اقدامات جهادی، مسؤولان جدید در کنار عنصر «تقصیر مسؤول قبلی است» یا «در حال آواربرداری هستیم» از تکنیک‌های جدید مثل انداختن مشکل به گردن مردم استفاده کنند. زمانی که قالیباف شهردار تهران بود، بارها صاحبنظران جریان اصلاح‌طلب موضوع ترافیک در این شهر را به ورطه‌ انتقاد کشیدند و عملکرد شهردار تهران در رأس این انتقادات قرار داشت. این هجمه‌ها تا جایی پیش رفت که در برهه‌ای سخن از «ترافیک مصنوعی و ساختگی» به میان آمد که شهردار وقت آن ‌را تهمت و دروغ قلمداد کرد. اما نکته دوم این است که جناب پورسیدآقایی برای انداختن توپ مشکلات به زمین مردم به آیه‌ و حدیث متوسل می‌شود. این اقدام از طرف جریانی صورت می‌گیرد که مدینه‌ فاضله‌شان جامعه‌ای است که دین محدوده حداقلی امور فردی را پوشش دهد اما زمانی که پای حل مشکلات وسط می‌آید خودشان و رئیس‌ دولت مطبوع‌شان به اعتقادات مذهبی مردم متوسل می‌شوند.  ریشه‌ ریزگردهای خوزستان را عذاب الهی می‌دانند، معیار تعیین وزیرشان را فرزند حضرت زهرا بودن قرار می‌دهند و در جدیدترین مورد برای معضل ترافیک نسخه‌ معنوی می‌پیچند. در جناحی که تئوریسین‌هایش پای عَلَم جدایی دین از سیاست سینه می‌زنند و در عرصه‌‌ سیاست، اخلاق بر قاعده‌‌ نتیجه‌گرایی را بر اخلاق فضیلت‌گرا ترجیح می‌دهند، توسل به دین در مقام عمل و حل مشکلات نشان از تهی بودن دست متفکران‌شان است تا بیش از پیش ثابت کنند نام و آوازه‌شان را در میان جنجال‌هایی مثل اخراج از مراکز علمی کشور به‌دست آورده‌اند نه سطح بالای دانش و توانمندی. نظریه‌های بر آمده از این جماعت صرفا شیره‌ای است برای مالیدن بر سر دانشجویانی که سودای روشنفکرنما شدن دارند و الا در میدان کاربردی کردن آنها لنگ می‌شوند.   اینان علاوه  بر جدایی دین از سیاست، در مقوله‌ توجیه شدن وسیله توسط هدف از  پیروان ماکیاولی هستند که معتقد است دین را به طور کامل نباید  حذف کرد، بلکه استفاده یا بهتر است بگوییم سوءاستفاده از آن ‌را در راه رسیدن به قدرت یا هر هدف دیگر مجاز می‌داند در عین بی‌اعتقادی به آن. مصداق عملی این ایده را از طرف جناح اصلاحات و همکیشان آنها در داخل کشور شاهد هستیم که برای رسیدن به اهداف خود از هر حربه‌ای حتی بازیچه قرار دادن اعتقادات مذهبی مردم استفاده می‌کنند. کار تا جایی پیش می‌رود که حتی از یک دستمال سبز متبرک به حرم امام رضا نمی‌گذرند و آن وسیله‌ای می‌شود برای تهمت‌زدن به رقیب و کم کردن چند رای از سبد او. هنگامی هم که کار به حل مشکلات و انجام وظیفه می‌رسد، در قامت مفسر قرآن ظاهر می‌شوند و انگشت اتهام را به سمت مردم دراز می‌کنند. دور نبود  که اگر حادثه پلاسکو در زمان شهرداری جناب نجفی رخ ‌می‌داد به جای هشتگ «نجفی استعفا» کتاب قرآن و حدیث را ورق می‌زدند تا مصادره به مطلوب‌شان را پیدا کنند. مثلا به لنز دوربین خبرنگاران زل می‌زدند و می‌گفتند مقصر این حادثه «بما کسبت أیدی‌الناس» است اگرنه «إنما نحن مصلحون»! لازم است که جمله‌ای را به مسؤولان محترم پس بدهیم و آن اینکه بگذارید دین برای مردم بماند! اعتقادات مذهبی‌شان را بازیچه‌ سیاسی‌کاری‌های خود نکنید. دین موقعی حلال مشکلات است که به آن معتقد باشید و عمل کنید نه اینکه آلتی شود برای صیقل دادن مناصب قدرت‌تان.


Page Generated in 0/0063 sec