دادگاه عالی عراق حکم توقف همهپرسی اقلیم کردستان این کشور را صادر کرد. این حکم پس از رای پارلمان عراق و مخالفت صریح حیدر العبادی، نخستوزیر تکلیف اربیل را کاملا روشن کرده است، بدین معنی که حتی اقدام به برگزاری همهپرسی غیرالزامآور و غیرمشروع برای جدایی اقلیم از عراق به معنای سرپیچی از قانون اساسی این کشور خواهد بود. از این پس عرف بینالمللی این اجازه را به ارتش و نیروهای نظامی عراق میدهد راسا با یاغیان محلی برخورد کنند. مواضع اخیر 2 همسایه مشترک عراق و اقلیم یعنی ایران و ترکیه نیز در این زمینه کاملا شفاف بوده است.
دبیر شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، استقلال کردستان از عراق را به معنای بطلان همه موافقتنامههای امنیتی میان تهران و اربیل دانسته است اما موضعگیری آنکارا از این هم صریحتر بوده است. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور این کشور پیش از پرواز به نیویورک، بارزانی را به تلاش برای تجزیه عراق متهم و اعلام کرد در این زمینه کاملا از بغداد حمایت میکند. سپس دیروز منابع اردنی به نقل از دیپلماتهای این کشور اعلام کردند اردوغان در دیدار با عبدالله دوم، پادشاه اردن و پادوی منطقهای اسرائیل از طریق او پیامی را برای تلآویو و اربیل فرستاده و اتمام حجت کرده که در صورت ادامه لجبازی بارزانی برای جداسازی اقلیم از عراق، ترکیه حتی ممکن است منتظر واکنش بغداد ننشیند و خود راسا تمام گزینههای مناسب از جمله اقدام نظامی را علیه کردستان عراق اتخاذ کند. لبریز شدن صبر عراق و همسایگانش در موقعیت فعلی درست همان چیزی است که آمریکا، انگلیس و فرانسه از آن وحشت دارند، چرا که با شکست پروژه داعش، در حال حاضر غرب دست برتر را در معادلات منطقه ندارد و شاید دیگر نتواند مزیت فدرالی اقلیم کردستان را حفظ کند و با تبدیل شدن این منطقه از عراق به یک استان معمولی تحت نظر ارتش عراق و متحدانش، پروژه غربی جداسازی مناطق کردنشین از 4 کشور ترکیه، عراق، سوریه و ایران نیز زودتر از موعد مضمحل شود.
به همین خاطر بود که مک گرگور، فرمانده آمریکایی ائتلاف در عراق و سوریه که ماموریتش دقیقا پیشبرد طرح تجزیه مورد نظر صهیونیستهاست در ملاقاتی پرفشار با بارزانی به او نصیحت کرد فعلا 2 سال برای برگزاری همهپرسی صبر کند تا آمریکاییها و شرکای غربی و اسرائیلیشان طرح جدایی کردستان را در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کنند.
اما در حالی که برخی رهبران اقلیت سوسیالیست در ابتدا گمانهزنی کرده بودند بارزانی نصیحت دوستان آمریکاییاش را بپذیرد، دیروز ملا بختیار، رئیس شورایعالی رفراندوم اقلیم کردستان که در حقیقت مامور معذور اجرای همهپرسی از سوی خود بارزانی است اعلام کرد تاکنون پیشنهادات ارائهشده به اربیل فاقد ضمانت اجرایی بوده است و رفراندوم برگزار خواهد شد. این دقیقا تکرار جمله رئیسش در مصاحبه با بیبیسی فارسی بود.
پس به نظر میرسد مشاعر بارزانی سابقا زیرک در 71 سالگی دیگر بخوبی گذشته کار نمیکند. او خود را قماربازی میبیند که به آخر خط رسیده و ناچار است هرچه را دارد در آخرین خانه قمار کند. رئیس نامشروع اقلیم که چند صباحی است کردستان را با مافیای اقتصادی و سیاسی و پیشمرگهایش به گروگان گرفته، دچار این توهم شده که میتواند نام خود را به عنوان پدر کشور موهوم کردستان در تاریخ ثبت کند. مشکل اینجاست که چنین کشوری در سازمان ملل تنها یک رای دارد که خود رژیمی اشغالگر و جعلی است. این عامل همیشگی سیا و موساد در میان اکراد، با وسوسه اسرائیلیها به عنوان تنها حامی بینالمللی همهپرسی و بانکهای صهیونیستی حاضر است در جهت توهم رهبری بر کردستان موهوم خویش، کردها را هم فدا کند همانطور که پیشتر با دستور عقبنشینی به پیشمرگهای دموکرات وابسته در همدستی با تروریستهای داعش در جنایات آنان در موصل و سنجار علیه مردم کرد، عرب و ترکمان شریک شده بود. در حقیقت دیکتاتور اربیل با علم به بحرانی که برای مردم کرد میآفریند بر انجام همهپرسی غیرمشروع 25 سپتامبر اصرار دارد، چرا که میداند تنها بحران، موجودیت او و مافیایش را در راس قدرت اقلیم توجیه میکند، اگرنه دوره رسمی ریاست او بر دولت فدرال کردستان عراق ماههاست به پایان رسیده. در چنین شرایطی زلزله سیاسی در دومین حزب بزرگ کردستان یعنی اتحادیه میهنی، نه تنها موضع حامیان همهپرسی در اقلیم و مناطق اشغالی توسط پیشمرگها از جمله کرکوک نفتخیز را ضعیفتر کرده، بلکه گردش تحولات آتی را هم برای بارزانی مبهم کرده است.
خبرها از استعفای برهم احمد صالح، معاون جلال طالبانی، دبیرکل حزب حکایت دارد. او با ارائه فهرستی برای انتخابات پارلمان اقلیم که به موازات همهپرسی برگزار میشود، از میهنیها انشقاق کرده و جریان سیاسی جدیدی را با نام ائتلاف برای دموکراسی و عدالت به ثبت رسانده است. صالح را میتوان چهارمین شخصیت سیاسی مهم اقلیم پس از طالبانی، بارزانی و فؤاد معصوم، رئیسجمهور فعلی عراق دانست. او پیشتر نخستوزیر اقلیم کردستان، معاون نخستوزیر عراق و گزینه ریاستجمهوری عراق پیش از معصوم بود. حال با توجه به فرتوت شدن و افول طالبانی و مواضع خنثای معصوم، احتمالا او با انشعاب از اتحادیه میهنی تبدیل به مهمترین بازیگر سلیمانیه مقابل دیکتاتور اربیل خواهد شد و ائتلاف جدیدش با احزاب مخالف بارزانی و همهپرسی ادعاییاش، کل محاسبات دموکراتها را به هم میریزد. شاید دیدار محرمانه همسر طالبانی با مسعود بارزانی که به گفته یک رسانه کردی در جریان آن از بارزانی خواسته همهپرسی را تا 2 سال دیگر به تعویق بیندازد بهخاطر نگرانی از قدرت گرفتن صالح باشد.
عمیقتر شدن شکاف میان جنبش تغییر (گوران) و حزب جماعت اسلامی با دموکراتهای اربیل و میهنیهای سلیمانیه، نشان میدهد همهپرسی مزبور آن اتحادی را که بارزانی دم از آن میزد برای جامعه کردهای عراق به همراه نخواهد آورد. آنها میتوانند زیر میز مذاکرات تقریبا بینتیجه فعلی با اتحادیه میهنی بزنند و با انشعاب «برهم صالح» ببندند تا اکثریت دموکراتها در پارلمان را به چالش کشیده و سهم مالی و سیاسی معوق ماندهشان از قدرت اقلیم را از این طریق استیفا کنند.
اما حتی اگر حربه همهپرسی با چرخشهایی اینچنینی به ضرر بارزانی تمام نشود و همان طور پیش رود که او در وهم خود دیده، برگزاری همهپرسی در مناطق مورد منازعه اقلیم با دولت فدرال عراق که در حقیقت معنایی جز زمینهچینی برای الحاق آنها به خاک اقلیم ندارد، یک اقدام آشکار تجاوزکارانه به حریم یک کشور مستقل است. درست همانند تجاوز 4 سال پیش تروریستهای داعش به مناطقی در غرب عراق که در آنها هوادارانش در اکثریت بودند و حتی فرمانداران و فرماندهان نظامی را شامل میشدند. حتی اگر کردها به فرض در کرکوک اکثریت را نسبت به اعراب و ترکمانها داشته باشند، باز هم طبق حقوق بینالمللی این به معنای حق آنها برای جداسازی این منطقه از کشور مادر نیست.
حتی اگر از این خبط بزرگ بارزانی هم بگذریم، پس از همه این یاغیگریها، او رهبر بهاصطلاح کشوری خواهد بود که با اعلان جنگ به هر 3 همسایهاش پدید آمده، آن هم در حالی که در محاصره زمینی هر 3 آنهاست؛ بدون دسترسی به هیچ راه آبی و احتمالا فضای هوایی نیز بر روی او بسته خواهد شد. اینجاست که مشخص میشود بارزانی با وجود تجربه 55 ساله فعالیت سیاسی، به همان جنون صدامیت دچار شده که زمانی خود منتقدش بود و سوار بر موج احساسات کور ناسیونالیستی و چشم بستن بر واقعیتها، مهمترین فاکتور یک رهبر سیاسی را که همان دوراندیشی است از دست داده است. کدام رهبر سیاسی در چنین شرایطی تنها در پی به کرسی نشاندن حرف خود است؟ سرزمینی محصور در خشکی با دهها مشکل لاینحل با سرزمین مادر، مخالفتهای داخلی، منطقهای و جهانی، با فرض موفقیت در برگزاری رفراندوم هم به کجا خواهد رسید؟ تنها مردم اقلیم کردستان هستند که تاوان چنین سیاستهایی را خواهند داد.