printlogo


کد خبر: 181708تاریخ: 1396/6/28 00:00
28 شهریور سالروز درگذشت ابوالفضل سپهر
اتل متل یه شاعر

بهزاد سپهر در روز پانزدهم خردادماه سال 1352 چشم به جهان گشود. در نوجوانی در اثر سانحه‌ای سایه پدر را از دست داد و در کنار تحصیل با وجود سن کم، به کار پرداخت تا مادر را در تأمین معاش خانواده یاری رساند. بنگاه تهیه و فروش قطعات اوراقی ماشین‌های سنگین، کارگاه تزریق پلاستیک‌، طلاسازی، تأسیس و اداره‌ ارزان‌فروشی خواروبار و کار در شرکت مخابرات از جمله فعالیت‌های اقتصادی او بود. در سال 1377 نخستین شعرش را در مدح شهدا نوشت و آن را با نام «ع،‌ سپهر» امضا کرد. نام عبدالله را به تأسی از وجود حضرت امیرمؤمنان که نامه‌های مکتوب در نهج‌البلاغه را «عبدالله، علی بن‌ابیطالب» امضا می‌کرد، انتخاب کرد. اما دوست داشت او را ابوالفضل صدا بزنند. اشعار سوزناک او با برند «اتل متل» خیلی زود در میان مخاطبان جای گشود. سپهر سرانجام به علت بیماری کلیوی در بیمارستان سینا دار فانی را وداع گفت، پیکر پاکش را در سالروز ولادت حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) در گلزار شهدا، قطعه 44 (قطعه شهدای گمنام) به خاک سپردند تا این شاعر به آرزوی خود یعنی همجواری با شهدا نایل شود. در ادامه شعر «دارا و سارا» را از این شاعر می‌خوانیم:
هنگام جنگ دادیم صدها هزار دارا
شد کوچه‌های ایران مشکین زاشک سارا
سارا لباس پوشید، با جبهه‌ها عجین شد
در فکه و شلمچه، دارا به روی مین شد
چندین هزار دارا، بسته به سر سربند
یا تکه‌تکه گشتند یا که اسیر و دربند
سارای دیگری در مهران شده شهیده
دارا کجاست؟ او در اروند آرمیده
دوخته هزار سارا چشمی به حلقه در
از یک طرف و دیگر چشمی ز خون دل، تر
سارا سوال می‌کرد، دارا کجاست اکنون؟
دیدند شعله‌ها را در سنگرش به مجنون
خون گلوی دارا آب حیات دین است
روحش به عرش و جسمش، مفقود در زمین است
در آن زمانه رفتند صدها هزار دارا
در این زمانه کشتند ده‌ها هزار«دارا»
هنگام جنگ دارا گشته اسیر و دربند
دارای این زمان با بنزش رود به دربند
دارای آن زمانه بی‌سر درون کرخه
سارای این زمانه در کوچه با دوچرخه
در آن زمانه سارا با جبهه‌ها عجین شد
در این زمانه ناگه، چادر لباس جین شد
با چفیه‌ای که گلگون از خون صد چو داراست
سارا، خود از برای، جلب نظر بیاراست
آن مقنعه ور افتاد، جایش فوکل در آمد
سارا به قول دشمن از اُمُلی در آمد
دارا و گوشواره، حقا که شرم دارد!
در دست‌هایش امروز، او بند چرم دارد
با خون و چنگ و دندان، دشمن ز خانه راندیم
اما به ماهواره تا خانه‌اش کشاندیم
یا رب تو شاهدی بر اعمالمان یکایک
بدم المظلوم یا الله، عجل فرجه ولیک
جای شهید اسم خواننده روی دیوار
آنها به جبهه رفتند، اینها شدند طلبکار!
 


Page Generated in 0/0068 sec