مهدی طاهرخانی: عجیبترین خبر ممکن که امکان داشت از باشگاه استقلال مخابره شود مربوط به اخراج 2 کاپیتان باتجربه این تیم بود. همه منتظر خبر اخراج منصوریان بودند اما ناگهان خبر خروج رحمتی و جباری مخابره شد. البته باشگاه استقلال هیچ واکنشی نسبت به این برکناری غیرمحترمانه نشان نداد اما صحبتهای این 2 بازیکن و حضورشان در ساختمان باشگاه موید این واقعیت است که از سوی باشگاه «نیرویی» در کار بوده تا این دو نباشند. بهانهاش هم احتمالا سن بالاست یا هر چیز دیگر. اینکه منصوریان موافقش بوده یا نه اصلا اهمیتی ندارد، چرا که اگر او خواهان حضورشان در همان تمرین یکشنبه بود به شخصه با آنها تماس میگرفت اما هوشمندانه 24 ساعت خودش را به ندانستن زد و تازه دیروز دوشنبه بود که به مدیرعامل نامه زد و گفت باید این دو در تمرین حاضر باشند! یک پارادوکس کامل.
اما نکته عجیب این است که چرا منصوریان در ابتدا تن به چنین کاری داد؟ بدون شک اگر سرمربی استقلال نیازی به این دو نداشت نه آنها را جذب میکرد و نه در مصاحبههای چند ماه قبل خود مرتب از القاب آنچنانی برای بازیکنان با تجربهاش استفاده میکرد. رحمتی و جباری تا پیش از این دستهای راست و چپ منصوریان بودند. به گفته او جباری در هر بازی تنها 10 دقیقه بازی کند و پاس گل بدهد، پولش حلال حلال میشود. یک جستوجوی چند دقیقهای در فضای وب دهها مصاحبه از سرمربی استقلال به شما نشان میدهد که مثل همیشه سعی کرده هندوانه زیر بغل این و آن بگذارد. جباری بهزعم او پرستیژ استقلال بود. اما چرا منصوریان حاضر شد برای ماندن خودش به همین راحتی روز یکشنبه 2 بازیکن را قربانی کند و سپس روز دوشنبه بگوید این دو را میخواهم؟ منصوریان که بهخاطر رفتار و منش خاص و پایین شهریاش سالیان سال روی سکوها ملقب به داش علی بوده، حالا در حال خراب کردن همه آن چیزهایی است که یک عمر برای ساختنش تلاش کرد.
مرد بامرام، مربی دوست با بازیکن و رفتار و گفتار پهلوانانه از او چهره دیگری را ترسیم کرده بود. در فوتبال آمد و شد زیاد است همانطور که چلسی 2 بار عذر مورینیو را خواست و چه کسی میداند شاید 4 سال بعد باز هم استمفورد بریج خانه او باشد.
هیاتمدیره استقلال که بیشتر به یک جمع فرمایشی میماند تا یک نهاد جدی تصمیمگیر تا روز بازی با ذوبآهن به منصوریان مهلت داده است. او حالا با تیمی بازی دارد که مربیاش متخصص بردن استقلال است. ذوبآهن بر خلاف تیم منصوریان این روزها خوب میبرد و قلعهنویی آمده تا بازگشتش به سطح یک فوتبال ایران را با بالا کشاندن ذوب اعلام کند. فوتبال قابل پیشبینی نیست. اما با توجه به فضای ملتهب سکوها و جو منتقدانهای که علیه منصوریان به راه افتاده میشود پیشبینی کرد در بهترین حالت شاید تنها 5 هزار هوادار در روز چهارشنبه برای دیدن این بازی به آزادی بیایند. این عده هم اغلب ناراضیانی هستند که میخواهند صدای خود را به هیاتمدیره و وزیر ورزش برسانند.
تقریبا میشود پیشبینی کرد از آن دسته بازیهایی است که منصوریان آرزو میکند هر چه هوادار کمتری به آزادی بیاید، چرا که شعار سکوها روحیه بازیکنان را تخریب میکند و تیمی که در حالت معمولی رقیبی بسیار سرسخت برای استقلال به شمار میرود، حالا در جوی عجیب باید رو به روی استقلال بازی کند.
قلعهنویی فصل قبل با تراکتورسازی در 2 بازی رفت و برگشت از سد منصوریان و استقلال گذشت و بعید است در بازی چهارشنبه دستکم او و تیمش بازنده باشند. اما عدم پیروزی استقلال میتواند آخرین میخ بر تابوت مربیگری منصوریان باشد. آیا او تنها برای چند روز اضافهتر ماندن حاضر شد اینچنین راحت از روی دو بازیکن باتجربه خود بگذرد؟ منصوریان تصور کرده دیگر بازیکنان
با تجربه برای او در روز چهارشنبه از دل و جان بازی میکنند؟ پیشبینی درباره آینده او سخت نیست. او دیگر رنگ پایان فصل را نخواهد دید و با توجه به اتفاقات اخیر دیر یا زود مجبور میشود صندلیاش را به یک فرد دیگر بدهد اما کاش در همان ابتدای راه مربیگری، اینچنین لوطیگریاش را قربانی چند روز بیشتر ماندن نمیکرد.
تا این لحظه منصوریان هیچ اظهارنظری درباره اخراج یا عدم نیاز به جباری و رحمتی نکرده اما شواهد نشان میدهد او حاضر است برای ماندن از روی همه بگذرد حتی از روی داش علی.