printlogo


کد خبر: 181742تاریخ: 1396/6/29 00:00
هفته‌گردی «وطن امروز» با هنرمندان انقلاب
از تولد مسیح در کربلا تا سردار بی‌سر

گروه فرهنگ و هنر: در هفته‌گردی با هنرمندان انقلاب این هفته سراغ «جهانگیر الماسی» بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر، «فرهاد عظیما» کارگردان  انیمیشن‌های نبرد خلیج‌فارس و راشل کوری و «اکبر صحرایی» نوسنده ادبیات مقاومت و دفاع‌مقدس رفته‌ و پیرامون تئاتر، انیمیشن و کتاب  با آنها به گفت‌وگو  نشستیم.
***
راوی نخستین سردار بی‌سر سوریه اکبر صحرایی، نویسنده کتاب تحسین شده «تپه جاویدی و راز اشلو» و همچنین مجموعه طنز دفاع‌مقدس «دار و دسته علی» با اشاره به کتاب جدید خود با محوریت شهید عبدالله اسکندری اظهار داشت: زندگینامه این شهید به صورت داستانی نوشته شده است و از بدو تولد ایشان تا شهادت‌شان در سوریه را روایت می‌کند. صحرایی افزود: زندگینامه این شهید از فراز و نشیب‌های بسیاری برخوردار بوده و به دلیل  طولانی شدن آن را به دو دفتر تقسیم کردیم. دفتر نخست حدود 500 صفحه بود که کار آن تمام شده و هم‌اکنون در پی نگارش دفتر دوم زندگینامه داستانی این شهید هستم.
صحرایی با اشاره به جزئیات دفتر اول اظهار داشت: دفتر اول بیشتر حول محور دفاع‌مقدس تا برهه آتش‌بس می‌پردازد. حضور 8 ساله ایشان در جنگ و شرکت در عملیات‌های مهم منبع غنی از خاطرات دفاع‌مقدس است. دفتر دوم بعد از آتش‌بس تا شهادت ایشان در سوریه است؛ 100 صفحه نخست دفتر دوم به قبل از حضور ایشان در سوریه می‌پردازد که تالیف شده و هم‌اکنون در حال مصاحبه و گفت‌وگو با اطرافیان ایشان هستیم تا با پیاده‌سازی و نگارش داستانی زندگینامه ایشان دفتر دوم را به پایان برسانیم. نویسنده کتاب «سی مرغ و سی مرد» با اشاره به ویژگی‌های برجسته شهید اسکندری بیان داشت: مسؤولیت‌های این شهید در جنگ و گردان‌های مربوط به نوعی می‌تواند روایتگر تاریخ شفاهی دفاع‌مقدس و شیراز محسوب شود. مسؤولیت‌های متعدد ایشان در بعد از جنگ از جمله ریاست بنیاد شهید شیراز نیز به گنجینه‌ای از خاطرات شیراز کمک می‌رساند. ایشان به اصرار خودشان از بنیاد شهید کناره‌گیری کرده و به سوریه می‌رود. شهید اسکندری نخستین شهیدی است که سر از تنش جدا کرده و در شهر‌ها می‌گردانند. و به وفور تصاویر ایشان در فضای مجازی شبکه‌های معاند پخش شد. وی همچنین با اشاره به گردآوری مجموعه داستان‌های کوتاه خود تحت عنوان «آدم هم پوست می‌اندازد» اظهار داشت: در یکی دو دهه اخیر داستان‌های کوتاه زیادی در جاهای مختلف منتشر کردم و قصد گردآوری و انتشار آن را دارم. صحرایی با اشاره به اینکه نمی‌توان این کتاب را داستان کوتاه طنز نامید، گفت: هرچند در ادبیات بنده همواره رگه‌هایی از طنز وجود دارد اما در این کتاب شاهد داستان‌های جدی نیز هستیم. او همچنین با اشاره به تکمیل مجموعه دارودسته علی بیان داشت که این  مجموعه با هفتمین جلد خود کامل شده و خمپاره‌های نقلی آخرین کتاب از دار و دسته علی است.
روایت عاشورایی حضرت مسیح
فرهاد عظیما، کارگردان مجموعه انیمیشن‌های «نبرد خلیج‌فارس» و «راشل کوری» در گفت‌وگو با «وطن امروز»  با اشاره به جدیدترین انیمیشن خود با موضوع کربلا اظهار داشت: کسانی که کار ما را دنبال کنند می‌دانند همواره تلاش داشتیم زاویه دیدی متفاوت با کلیشه‌ها داشته باشیم. ما بنا داریم این بار انیمیشنی در رابطه با کربلا تولید کنیم که تا به حال هیچ فردی از این زاویه به داستان کربلا نگاه نینداخته است. عظیما با اشاره به اینکه داستان این انیمیشن واقعی بوده و بر مبنای قرآن و احادیث ائمه اطهار است، گفت: زمانی که به سوره مریم نگاه می‌اندازیم، آیه نخست آن با «کهیعص» آغاز می‌شود. معصومین در رمزگشایی از حروف مقطعه قرآن می‌فرمایند کاف کربلاست، صاد صبر است، ع عطش است و... . برای ما این جالب بود سوره مریم که درواقع به مسیحیت ارجاع دارد با «کربلا» شروع می‌شود. همچنین در قرآن داریم که روح بر حضرت مریم نازل شده و ایشان باردار حضرت عیسی  شده و سپس به «مکان قصیا» منتقل می‌شوند و حضرت عیسی را به دنیا می‌آورند. در احادیث محکم و معتبری داریم که مقصود از مکان قصیا کربلاست و در نتیحه حضرت مریم با روح از دمشق به کربلا طی‌الارض می‌کنند و حضرت عیسی در کربلا و به عبارتی در مزار سیدالشهدا به دنیا می‌آیند. همچنین  در احادیثی معتبر هست که قرن‌ها قبل از عاشورا حضرت مریم در آن منطقه مکاشفاتی از روز عاشورا دارند. عظیما در ادامه افزود: اینکه در سوره مریم خبر از کربلا داده شده، اتفاق بزرگی است. البته اینها به هیچ‌وجه برداشت‌های شخصی نیست بلکه مشورت و گفت‌وگوی بسیاری داشتیم  با استاد اصفهانیان که کارشناس مذهبی سریال مریم مقدس نیز بوده‌اند. ما از لحاظ قوت و اعتبار مذهبی از این ماجرا خیال جمعی داریم و مهم‌ترین مساله این است که ما با چند میلیارد مسیحی در جهان مواجهیم که می‌توان با آنها تخاطب کرد و گفت که حضرت مسیح در کربلا به دنیا آمده است. مسیحی‌ها ارادت خاصی به حضرت دارند، شما در اربعین یا دسته‌های عزاداری عاشورا می‌بینید که مسیحی‌ها و حتی کشیشان می‌آیند و از حضرت عباس شفاعت و حاجت می‌گیرند. اگر این شناخت جهانی شود بی‌شک اتفاقات بسیار خوبی رخ خواهد داد. اگر نبرد خلیج‌فارس توانست هیبت آمریکا را خدشه‌دار کند و بازتاب فراوان جهانی داشته باشد، این انیمیشن سینمایی نیز به لطف خدا اتفاقات بسیار خوبی را رقم خواهد زد. عظیما با اشاره به آغاز تولید این مجموعه اظهار داشت: شروع این کار در ماه محرم کلید خواهد خورد و ما برای تولید این اثر 4 میلیارد تومان هزینه نیاز خواهیم داشت که ان‌شاءالله با کمک‌های مردمی این پروژه را پیش خواهیم برد. کارهای قبلی‌مان با پول شخصی تولید شد و بعد به فروش رفت اما این هزینه چیزی نیست که بتوان با هزینه‌های شخصی آن را تولید کرد و نیاز به کمک مردم خواهیم داشت.  وی با اشاره به مقوله «نذر فرهنگی» گفت: حمایت مردمی در جهان امری مرسوم است، ما گمان می‌کنیم که فقط خودمان اهل نذورات هستیم درحالی که مسیحیان برای محصولات فرهنگی و دینی خود نیز نذرهای بسیار کلانی ادا می‌کنند. در ایام محرم صدها میلیارد هزینه‌–که بجا و درست هم هست- صرف تغذیه مردم، محرومان و عزاداران می‌شود اما چه خوب است ما نذر فرهنگی هم داشته باشیم. ما دوست داریم یک‌صدم یا یک‌دهم آن در اختیار چنین پروژه‌هایی قرار بگیرد که بتواند حضرت را به جهان معرفی کند. وی همچنین افزود: ما می‌خواهیم سایتی را راه‌اندازی کنیم که مردم به واسطه آن بتوانند کمک‌های مالی و نذورات خود را به این طرح واریز کنند. کارگردان نبرد خلیج‌فارس در پاسخ به فرم این انیمیشن گفت: چندین سال طول کشید تا ما به این نتیجه برسیم که چگونه این داستان را روایت کنیم. این را بگذارید در کنار آن چند سالی که درباره روایت کربلا و انتخاب قصه‌مان تامل داشتیم. فرم این انیمیشن رئال است  و مانند انیمیشن‌های آمریکایی تم فانتزی ندارد. منتها در آن جبهه و جنگ و تیر و تانک نیست و جلوه‌های خاص‌تری در این انیمیشن را به کار بردیم. وی با اشاره به سبک خاص روایت در فیلمنامه گفت: ما روایت خاصی را در بیان قصه انتخاب کردیم، در واقع سبکی خاص و بدیع در فیلمنامه‌نویسی مطرح می‌شود. هم‌اکنون گروه حرفه‌ای در حال تحقیق و پژوهش فیلمنامه هستند و انتظار می‌رود با خرق عادت در این روایت، مخاطب جهانی بتواند هرچه بهتر با آن ارتباط برقرار کند.
پوچ‌گرایی یا جهاد؟ پارادوکس مدیران
 یا مردم؟
جهانگیر الماسی که این روزها کمتر در عرصه تئاتر و سینما دیده می‌شود، با گلایه از مدیران فرهنگی اظهار داشت: مدیریت فرهنگی ما برنامه و نقشه راهی ندارد و نمی‌داند چه کاری باید انجام دهد. وی افزود: برخی مدیران با طرح‌های خوش آب و رنگ بی‌توجه به دانش هنری دل می‌بازند در حالی که برخی از این تئاتر‌هایی  را که مجوزش را صادر کرده‌اند در ژانر خاصی برای جوامع مرفه بی‌دردی است که هیچ مشکلی ندارند و در اوج بیهودگی به ابزوردیسم روی آورده‌اند. وی با اشاره به عدم سواد هنری برخی مدیران فرهنگی، بیان داشت: متاسفانه بسیاری از مدیران از پست‌های مدیریتی نامرتبط به این حیطه می‌آیند و هیچ آشنایی پیشینی با مکاتب هنری و سواد هنری ندارند. زمانی هم که از تئاتر‌های بیهوده‌گرا و تئاتر‌های پوچ‌گرا انتقاد می‌کنی، جمعی با تو اختلاف پیدا می‌کنند. وقتی دم از ارزش‌ها و مفاهیم آرمانی بزنی و با جوانانی که برای این مملکت خون داده‌اند، همسو شوی، گروه دیگری که مدیریت در دستش است با تو دشمن شده و چنان سعی در از بین بردنت دارند که از حیز انتفاع خارج شوی. وی با انتقاد از اینکه هنرمندان اصیل این مملکت به دلیل فراگیری ابتذال در هنر خانه‌نشین شدند، اظهار داشت: مدیریت ما چنان نابسامان است که وقتی شهرداری، ارشاد و نهاد‌های فرهنگی برنامه‌ریزی می‌کنند خیابانی را به نام مبارز اروپایی بابی ساندز می‌زنند، از آن سو چندین تئاتر علیه همین شخصیت روی صحنه می‌رود. الماسی با اشاره به اینکه عرصه فرهنگ نیاز به پیرایش دارد نه آرایش، گفت: مدیران فرهنگی ما مدام در حال آرایش و زرق و برق‌دار کردن مجموعه‌ها هستند. سیستمی که انگل‌های زیادی به پیکر شریفش که به نام اهل بیت مزین شده است، چسبیده‌اند و نیاز به بازسازی و پیرایش دارد. من برای لقمه حلالی سال‌ها می‌نشینم و طرح می‌نویسم، آنگاه برای یک نهاد رسمی می‌برم. در همان نهاد اثر را از من به صورت رسمی به سرقت می‌برند و هم‌اکنون نیز نه‌تنها فیلم سینمایی که مشغول ساخت سریالش نیز هستند. وی با انتقاد از تقدیرهای بی‌حاصل گفت: مدام با قاب عکس و کیف چرم تقدیر می‌شویم و این شائبه به وجود می‌آید که مگر از آشنایان مجریان مراسم در قاب‌سازی و کیف‌دوزی هستند که تنها این راه تقدیر بوده است؟ تقدیر به کار ما نمی‌آید و هنرمند باید کار کند تا پویا باقی بماند. الماسی با بیان اینکه من 30 طرح نگاشته شده دارم که تماما ارزشی و اخلاقگرا هستند، افزود: در عرصه فرهنگ تهیه‌کننده‌ها به دنبال فروش کالای رسانه‌ای خود و کسب سود هستند و من هنرمند باید کالای او را تبلیغ کنم، در این شرایط اگر نهادهای دولتی و عمومی به وظیفه‌شان در قبال هنر عمل نکنند با مشکل جدی‌تری در فرهنگ روبه‌رو خواهیم شد. وی درباره پارادوکس رفتاری مدیران فرهنگی بیان داشت:  من از تئاتر‌های ابزور می‌آیم بیرون می‌گویم این تئاتر برای این جامعه است؟ پس شهید حججی در این کشور چه می‌گوید؟ این تناقض کجاست؟ وقتی  دقیقا از در تئاتر که بیرون می‌آیی تابلوی شهید حججی را می‌بینی  می‌گویی ما کجاییم، آن جوانی که در سوریه می‌جنگد کجاست؟ مگر یک پیکر واحد بر مسند مدیریت فرهنگی ننشسته است؟ چگونه این تناقض به وجود می‌آید؟ جوانی که خالی‌الذهن وارد تئاتر می‌شود و وقتی از آن تئاتر نیهیلیسم بیرون می‌آید مقابل تابلوی شهید حججی قرار می‌گیرد. این پارادوکس از کجا نشأت می‌گیرد؟
 


Page Generated in 0/0069 sec