printlogo


کد خبر: 181756تاریخ: 1396/6/29 00:00
آزادی برهنگی برهنگی آزادی

سمیرا کریمشاهی: آزادی و آزادی‌بیان واژه‌های دهان‌پرکنی هستند که به دور از بار معنایی و گستره‌ای که در برمی‌گیرند، بعضی‌ها با آن پز روشنفکری می‌دهند، عده‌ای وجودش را انکار می‌کنند تا ژست اپوزیسیون بگیرند و تعدادی هم جاری‌و‌ساری شدن آن ‌را وعده می‌دهند تا بتوانند نظر مردم را جلب کنند و بر منصب قدرت تکیه بزنند.
اما مساله‌ای که قابل تأمل است اینکه اگر همین روشنفکر، اپوزیسیون و اقلیت برای جایگاه مهمی انتخاب شوند تا چه حد می‌توانند میان حرف و عمل خود درباره آزادی تناسب ایجاد کنند. بیرون گود نشستن و لنگش کن گفتن آسان است اما قرار گرفتن در میانه‌ میدان آشکار می‌کند که فرد، «مرد عمل است» یا «ابن‌الحرف».
قدرت طعمه‌ای وسوسه‌کننده است که صاحبش از سهیم شدن آن با بقیه هراس دارد و برای دوری از تعمیم آن به همگان و استحکام اقتدار خود به ابزارهای مختلف برای خاموش کردن صدای مخالفان و منتقدان متوسل می‌شود.
در طول 4 سال عملکرد دولت یازدهم، به‌رغم اینکه دکتر روحانی در ابتدا با طرد برخورد گازانبری و حقوقدان خواندن خود در قامت ناجی آزادی و آزادی‌بیان ظاهر شد اما با توهین‌های متعدد به منتقدان و نسبت دادن عبارت‌هایی نامناسب به آنها، مهر مردودی خود را بر پرونده‌ این عملیات نجات زد. همیشه به منتقد به چشم رقیبی نگاه کردند که قصد دارد آنها را از جایگاه‌شان به زیر بکشد ولی به عنوان مثال درباره توافق هسته‌ای اگر به‌جای زدن برچسب دلواپس، گوشی شنوا برای شنیدن نقدهای خیرخواهانه بود شاید الان در موقعیتی قرار نمی‌گرفتیم که آمریکا هرچه بیشتر اعمال تحریم کند ما مخلصانه‌تر متعهد به توافق هسته‌ای باشیم حتی اگر او بخواهد از برجام خارج شود!
4 سال تصویر مخدوشی از آزادی ترسیم شد و اگر این را در کنار مشکلات اقتصادی و ناکامی توافق هسته‌ای و موارد دیگر بگذاریم، دولت برای بقای خود، چاره را در زیر پا گذاشتن یکسری پرنسیب اخلاقی برای کسب پرستیژ موقت سیاسی دید تا بازهم آرای بیشتر مردم در سبد آنها باشد.
بازهم آزادی نقش اول این نمایش را اجرا کرد، یکبار با عبارت «لوله کردن»، بار دیگر با «دیوارکشی» و با عبارت‌های متعدد دیگر آنقدر به آزادی چنگ انداختند که آن از معنا برهنه و تهی شد. تا حدی که معنایش به حق برهنگی تقلیل یافت.  خلاصه! چه طرفدار آزادی بدن یا بیان بودن، دوباره ایران، دوباره تکرار روحانی را دید.
زمان زیادی از دولت دوازدهم نمی‌گذرد اما همین مدت کوتاه به ما می‌گوید منتقدان دولت باید خود را آماده‌ برخوردهایی مشابه دور قبل کنند. اگر آقای روحانی در جریان انتخابات مدعی شدند آزادی از رقبایش خجالت می‌کشد، بهتر است این روزها از آن سراغی بگیرند که از چه چیزی خجل و شرمنده است؟ آزادی شرمنده‌ مرگ «زنده‌باد مخالف من» است. آزادی خجالت می‌کشد که باید غلام حلقه به گوش افرادی باشد که یا ژن خوب دارند یا با دولت هستند نه در مقابلش. شرمسار است که افرادی در جریان انتخابات سنگش را به سینه زدند که همین چند روز پیش مانع برگزاری جشن طنز سیاسی «دکتر سلام»، در ورزشگاه ۱۲هزار نفری آزادی شدند تا هشتگ #دولت_راه_آزادی_را_بست ترند شود؛ چون هراس داشتند در چنین مکانی منتقدان‌شان دور هم جمع شوند. این مکان صرفا برای حضور ۱۲ هزار نفری است که دورهم پا بکوبند و با هم آهنگ دوباره ایران را زمزمه کنند، برای دکتر روحانی سوت و کف بزنند و ایشان هم از ناشی بودن رقبا برای مذاکره با دنیا و رفتن بدون بازگشت تحریم‌ها سخن بگوید و دوباره سوت و کف! نمی‌شود یک عده معدود –آن هم دانشجو که قشر بیش‌فعال جامعه است- که از جای خاصی هم تغذیه می‌شوند، در چنین مکانی از بلاتکلیفی برجام، از مشکلات اقتصادی و از ژن‌های برتر بگویند. آزادی چه خودش و چه ورزشگاهش، فقط برای برهنه‌کنندگان این واژه از معنی است و شاید هم برای آزادیخواهان برهنگی! خلاصه! کم نبودند افرادی که با ترس دیوار‌کشی و اجبار پوشش چندلایه‌ای به امتداد دولت یازدهم رای دادند و برای اینها باید افسوس خورد.
آزادی از چنین رفتارهایی از سوی دولتمردان شرمسار و خجل‌زده شده است که از «نشکنیم قلم‌ها را» رسیده‌اند به «بشکنیم قلم پاها را» که می‌خواهند به جشنی بروند که بانیان آن منتقدان دولت هستند. خلاصه! دولتمردان گربه‌‌ دم حجله‌ای را نرسیده به ورودیه ورزشگاه آزادی کشتند تا حساب کار دست بقیه بیاید. «پناه بردن به خدا از بستن دهان منتقدان» هم کشک!
 


Page Generated in 0/0091 sec