printlogo


کد خبر: 181894تاریخ: 1396/7/1 00:00
قدم در کرب و بلا

دوباره شهر، شور گرفته... حیرانی و آوارگی‌ها راهش را می‌گیرد و می‌رسد به پرچم‌‌های باز این چه شورش است که در خلق آدم است... تا آبادمان کند حسین...
دعای مادرمان کار خودش را کرده، پیرِ حسینیم از جوانی... دوباره روایتی که تکرارش زخم کهنه را بدجور تازه می‌کند... قصه‌ای که به «سر» می‌رسد و هزار و چهارصد سال است آتش این سرسپردگی خاموش نشده... دوباره صراط الحسین... تربتی که سال‌هاست طعم پردردش چشم جهان را هزاران فرات می‌کند...
دوباره 3 شعبه، سر، سال ۶۱ قمری
صدای هیهات امام زمان سراسر غم...
هر کجا باشیم، همین وقت‌ها دعوتیم سر خیمه عنایتش... چه محشری که همه مَحرم محرم حسینیم و دیگر هیچ...
دوباره سینه دریدن، اشک شدن، حسرت شدن و فریاد یا لیتنا کنا معک سر دادن... دوباره روضه روز دوم... رسیدن به کرب و بلا...
همین روز قافله رسید به صحرای سراسر درد...
غم نگاه زینب سلام‌الله را گرفت. حسین سرورم کجاست اینجا؟ حسین رو به آسمان، اللهم اِن اَعوذُ مِن الکَربِ وَ البلاء
بی‌نظیر استقبالی... همه آمده‌اند یکی قرار است از سر حسین، والی ری بشود و دیگری عقده از علی را سنگ کرده و چیده بردامنش... بزند به هدف...
جهل و دنیاطلبی راهی جز جنگیدن با حسین نگذاشته برای‌شان...
انگار اینها نبودند که نامه‌های‌شان حسین را روانه شهر محنت و بلا کرد... حالا نه برگشتن میسر است و نه راه به جایی دارند... خبر می‌آوردند... یا بیعت با یزید یا مرگ در این مسیر... چه محشری است... قرار گذاشته‌‌اند تا حسین را زمین نزنند، ننشینند... حسین... امام زمان‌شان را
مباهله است انگار
حسین با اهلش آمده...
خولیان با صد مکر و شمشیر...
و بیعت حسین با خالقش ناگسستنی است... خونش، بهای این عاشقی است...
پسر فاطمه، سر می‌دهد و عطر خون مطهرش مایه بیداری نسل‌هاست... مظلوم‌‌‌‌‌تر از حسین سال‌هاست منتظر یک نامه صادق است تا برگردد... یا صاحب‌الزمان تسلیت...


Page Generated in 0/0065 sec