printlogo


کد خبر: 182077تاریخ: 1396/7/4 00:00
دور و نزدیک...

واژه‌ها ذوبش کرده‌اند.
تمام جاده‌ها برایش ختم به حسین است.
عازم بلاست، مبتلا به حسین علیه‌السلام که نامه داده برای حبیب...
حسین که هزار نامه کوفی یکی وفا به عهد نکرد...
پیک هل من ناصر حسین علیه‌السلام می‌رسد...
به وقت باران چشمان حبیب ...
بیچاره می‌کند واژه‌های ارباب او را...
«حبیب از جانت بر ما دریغ نکن‌، ما را یاری کن منِ حسین قول می‌دهم، جدم رسول خدا جواب این حرکت را بدهد».
خدایا! امام زمانش نامه بنویسد که بیا؟ که بوده این حبیب؟
بیچاره قول و قلم حسین شده...
قد و قامت حبیب ۷۵ ساله شایسته یاری سروری چون حسین شده...
شبانه فرار می‌کند، از خود و خواستنی‌هایش  تشنه وصل یار است...
ففرو الی‌الله را تفسیر می‌کنند فرشته‌ها...
زر و سیم کوفه و بهشت مقامش را می‌فروشد به ندای حسین...
کوفه بدون حسین جهنم تاریخ خواهد شد... بدون او مگر نفسی می‌ماند؟
می‌رسد به حسین، نزدیک عاشورا...
سپیدموی ۷۵ ساله‌ای که یک سپاه امید است برای حسین...
غدیر عاشقان حسین است...
تجدید میعاد حبیبان...
سلام زینب سلام‌الله به پیشواز حبیب و حالا در خون دست و پا زدنش در مسیر حسین را آرزوست...
مشک و عنبر پاشیده‌‌اند در این دشت پر بلا...
و قسم می‌خورد حبیب، عشق برایش فقط یک کلام است و آن شهادت در مسیر حسین علیه‌السلام است...
و آرام گرفتن روی زانوان حسین علیه‌السلام زیباترین پایان یک سرباز عاشق است...
آنطرف میدان، عبدالله ابن الحسن ۸ ساله تمام معادلات کودکی را به هم زده...
صدای بی‌یاوری عمو، جان از تنش می‌برد...
قد و قامت و سن و سال تسلیم غیرتش می‌شوند...
پسری که برای حسین تکرار مظلومیت حسن است...
کودکی که آرامش و بازی در مدینه را نخواست...
پا به میدان می‌گذارد و در سخت‌‌‌‌‌ترین  بازی روزگار، می‌جنگد و جانش را پای دفاع از حرم امام‌زمانش هبه می‌کند...
هزار و چهارصد سال گذشته و قصه هل من ناصر تکرار می‌شود
و امام زمان‌مان...
مهدی فاطمه، مظلوم‌تر از حسین، هر روز پیک عاشقی به دل‌های‌مان حواله می‌کند و ما هنوز اندر خم تامین آذوقه خانه و خوراکمان، به گفتن کجایی امام زمان اکتفا می‌کنیم ...
حبیب اگر چه پیر اما امید امام زمانش شد.
عبدالله اگر چه زود و کودک اما سپر حریم حسین شد...
مرگی چون حبیب و عبدالله ابن الحسن در مسیر تو آرزوی‌مان است، یا صاحب الزمان(عج).


Page Generated in 0/0053 sec