مرتضی سویلمی: اندیشکدههای امنیتی صهیونیسم دوباره در حال بازمهندسی «طرح B» به شکل دیگری هستند. این رژیم جعلی در جهت حفظ حیات خود، به دنبال تقویت حضور خود در شمال عراق و نزدیک شدن به مرزهای ایران است که برای رژیم کودککش بسیار حایز اهمیت است.
از دیدگاه رهبران اسرائیل، اقلیتهای قومی- مذهبی در خاورمیانه به منزله عقبه استراتژیک سیاستهای اطلاعاتی و امنیتی آن رژیم به شمار میروند. یکی از پایههای توانمندی شبکههای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی، ارتباط و همکاری با اقلیتهای قومی- مذهبی در کشورهای مختلف است. پراکندگی اقلیتها در سرزمینهای گوناگون بستری مناسب و عاملی تأثیرگذار در این زمینه است. صهیونیسم به بهانه دفاع از اقلیتها درصدد بود تأسیس اسرائیل را به عنوان کشوری براساس نژاد و مذهب مطرح کند و تلاش برای ایجاد کشورهای مشابه کوچک را با بهرهبرداری از موضوع اقلیتهای
قومی- مذهبی توجیه کند.
سیاست اسرائیل در قبال کردها بر پایه منافع استراتژیک این رژیم بوده است نه بر پایه به اصطلاح دفاع از حقوق اقلیتها. وجود دشمن مشترکی به نام رژیم بعث عراق، مبنای آغاز و توسعه روابط میان اسرائیل و کردهای عراق شد. اسرائیل به منظور تضعیف این رژیم و دور نگه داشتن عراق از صحنه منازعه اعراب و اسرائیل و بارزانی برای تحت فشار قرار دادن بغداد و اخذ امتیاز و کسب خودمختاری برای کردهای عراق، به توسعه روابط پرداختند. سیاست اسرائیل در اواسط دهه 1970 با تغییر جهت دولت عراق و بهبود روابط عراق با همسایگان محافظهکار عرب و مخالفت نکردن با سازش مصر و رژیم صهیونیستی، دچار تحول شد و نهضت کردهای عراق قربانی منافع و مصالح رژیم صهیونیستی شد.
به دنبال شکست رژیم عراق در جنگ دوم خلیجفارس در سال 1991 و ایجاد منطقه امن در شمال مدار 36 درجه و معاهدات امنیتی نظامی ترکیه و اسرائیل، زمینه برای آغاز دور جدیدی از روابط رژیم صهیونیستی و کردهای عراق فراهم آمد.
در این مرحله بهرغم تجربه تلخ کردها در سال 1975، اعتقاد کردهای عراق مبنی بر اینکه برقراری روابط با اسرائیل، شرط اساسی کشاندن مواضع آمریکا به سود کردهاست، باعث شد در این مقطع کردهای عراق به روابط با اسرائیل توجه نشان دهند. با توجه به روند شکلگیری روابط میان کردهای عراق و رژیم صهیونیستی و نیز سیاستهای رژیم صهیونیستی طی دهه 1990به بعد، روندشناسی تحولات منطقه در دوره یادشده گویای آن است که قاعدههای کلی حاکم بر استراتژی رژیم صهیونیستی برابر کردستان عراق عبارت بودند از:
ـ پیشبرد و تأمین منافع سیاسی و اقتصادی در شمال عراق
ـ سلب فرصت و محدودسازی حضور و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در شمال عراق
ـ حمایت از اپوزیسیون مسلح ایرانی در شمال عراق و مشغولسازی ایران در داخل و مجاورت مرزهایش
ـ توسعه فعالیت جاسوسی در شمال عراق و کشورهای همجوار
ـ تجزیه عراق و تشکیل دولت مستقل کردی (رژیم صهیونیستی تنها رژیمی است که از ایجاد دولت مستقل کرد حمایت میکند. اسرائیل معتقد است در صورت ایجاد کشوری مستقل برای کردها در شمال عراق، تعادل استراتژیک بهتری به نفع اسرائیل در شمال خاورمیانه برقرار میشود).
ـ تضعیف و مقابله با افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه.
در فرجام سخن باید اضافه کرد استراتژی رژیم صهیونیستی در قبال تحولات مناطق کردنشین عراق و ملاحظات امنیتی آن را میتوان بر اساس نظریه واقعگرایی ساختاری تبیین کرد.
تشکیل یک کشور کردی، باعث ایجاد یک حائل در «جبهه شرقی» برابر محور مقاومت و برهمخوردن نظم امنیت منطقهای در غرب آسیا خواهد شد و از سوی دیگر تقویت پایههای توانمندی شبکههای اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی، با استقرار راحتتر تاسیسات و تجهیزات و نیروهای نظامی و اطلاعاتی، کمک میکند این رژیم اشراف بیشتری بر تحرکات داخل مرزهای ایران و ترکیه داشته باشد. نیروهای سیاسی و امنیتی عراق باید حافظ یکپارچگی کشور خود با رویکرد مردمی به مانند تجربه ایجاد حشدالشعبی و در فکر ایجاد و گسترش اقدامات و خدمات اقتصادی، اجتماعی و ضروری جهت رفع مشکلات مردم و بازسازی عراق باشند.