printlogo


کد خبر: 182589تاریخ: 1396/7/16 00:00
ما رسانه دولتی نیستیم، عدالت تنها بماند!
درباره فریدونیسم

حسین قدیانی:  اگر تا پیش از مناظرات انتخاباتی همین انتخابات چند ماه پیش، توده مردم کوچه و بازار، فقط شنیده بودند که برخورد با مفسدان اقتصادی دانه‌درشت‌، چه هزینه‌های سنگینی برای قوه قضائیه دارد، متأسفانه بعد از آن مناظرات، همه آن «شنیده‌ها» منضم به «دیده‌ها»یی شد که دیگر برای آحاد مردم، جای هیچ شک و تردیدی باقی نگذاشت که برخورد با فساد چگونه می‌تواند در وادی «گردن‌کلفتی» رگ‌ گردن‌ها را کلفت کند و چگونه می‌تواند در وادی «مظلوم‌نمایی» بغض گلوها را سبب شود و چگونه می‌تواند در وادی «فرافکنی» باعث شود از مردم‌بهترین‌ها، همین‌طور چشم بدوزند در چشم ملت و جلوی دوربین رسانه ملی، از مظلومیت دختر وزیری سخن بگویند که تازه وقتی بیکار می‌شود، می‌شود پرنسس! و اگر نه، بیزینس! پس خطاب را به قاعده ژورنالیسم باید اینگونه قرار دهم که مردم عزیز ایران! یادتان است دولتی که برای بیکاری کارگر و کارمند و جوان تحصیلکرده شما هرگز احساس شرم نکرد و رسما گفت ما به عنوان دولت، شرمنده مردم نیستیم، چگونه خجالت‌زده دختر وزیر خود شد؟! و چگونه با احساس شد؟! و چگونه دل‌رحم شد که 200 میلیون تومان، شد مبلغی ناچیز؟! و چگونه احساساتی شد که واردات تخلف‌آمیز پوشاک شد کاری آبرومند؟! پس عجیب نیست دولتی که در شب واریز پول خود مردم به حساب مردم، عزا می‌گیرد و اندک ترسی هم از اعلام این عزاداری در رسانه‌ها ندارد، مواجهه اینگونه داشته باشد با فساد و مفسد! در موضوع «حقوق‌های نجومی» زبان سران دستگاه قضا مو درآورد از بس که از حضرات خواستند خود دولت، صاحبان این فیش‌ها را به قوه قضائیه معرفی کند!
 و اینگونه نباشد که ناظر بر امر حقیقتا سخت اجرای عدالت، همه بارها را بیندازد روی دوش دستگاه قضا! صدالبته دولتی که خودش نخستین برخوردکننده با مفسد زیرمجموعه باشد، بسی آسان می‌کند کار محکمه را! و از این گذشته، مردم آنجایی طعم خوش عدالت را بیشتر احساس می‌کنند که نخستین مانع بریزوبپاش، خود دولت باشد! فی‌الحال اینگونه است؟! آیا دولت اینگونه است که اگر دید مثلا برادر رئیس‌جمهور یا مثلا برادر معاون اول رئیس‌جمهور- مثلا دارم می‌گویم‌ها! اصلا بر فرض محال! خدای نکرده، حمل بر جسارت نشود!- فلان و بهمان خیانت اقتصادی را مرتکب شده، خودش زودتر از قوه قضا، گریبان طرف را بگیرد که چه کار داری می‌کنی؟! بالاخره مناظره‌ها این کارکرد را داشت که «شنیده‌های مردم» را بدل کند به «دیده‌های مردم»! لابد آن روزها مردم، بیش از پیش فهمیدند که چقدر سخت است کار قوه قضائیه، آنجا که نام برادر رئیس‌جمهور «فریدون» باشد! و «فریدون» البته که فقط یک «نام» نیست؛ بلکه یک «نماد» است! دقت شود! منظور من اصلا و اساسا شخص خاصی نیست، بلکه واقعا دارم از یک نماد حرف می‌زنم! نمادی که هر چه بریزد و هر چه بپاشد و هر چه بخورد و هر چه ببرد، دریغ از یک تذکر سفت و سخت از ناحیه نزدیکان! چه می‌گویم که «حمایت» را حتما می‌کنند اما «شماتت» را هرگز! دیدیم الحمدلله مناظره‌ها را! شگفتا! همان نامزدی که رسیدگی به محرومان را مصداق استفاده سیاسی از معصوم تلقی کرد، صرف نکرد برایش که از معصومی بالاتر یعنی وجود سراسر عدل و داد «امیرالمؤمنین» حکایت برخورد با برادرشان «عقیل» و شمع بیت‌المال را بخواند! پس «فریدونیسم» یعنی یک «نماد» که اگر من و تو هم مراقب نباشیم، قدر وسع خود ممکن است به بیت‌المال همان نگاه را کنیم که به جیب خود! مثلا اندازه همان قطرات اشک شمع داستان راستان علی علیه‌السلام و عقیل! که آن هم صدالبته یک «نماد» بود! و الا می‌توان گفت حتی صدر اسلام هم، با سوختن چند لحظه‌ای یک شمع، آسیبی به آن معنی به بیت‌المال مسلمین نمی‌رسد! مهم این است که از یاد نبریم عقیل هم «برادر» بود اما نزد حضرت ابوتراب، «برابر» با دیگر مردم! و بی‌هیچ امتیاز مضاعفی! اینکه در جلسات هیأت دولت با رهبر انقلاب، حضرت آقا برای جماعت، «نهج‌البلاغه» می‌خوانند یعنی تلاش دولت باید بر حرکت در مسیر عدالت استوار باشد، نه اینکه کارگر بیکار مردم، موجب شرمندگی دولت نشود اما دختر وزیر، نگو و نپرس! اگر امثال همین آقای جهانگیری، بغض گلوی خود را درست خرج می‌کردند و از احساس خود در جای درست مایه می‌گذاشتند و مؤانست بیشتری با «نهج‌البلاغه» می‌داشتند، نه اینقدر بیکار در کشور داشتیم، نه به طریق اولی لازم بود که وقت و انرژی قوه قضائیه، صرف دستگیری جناب برادر شود! اساسا کار قوه قضائیه را قوه مجریه زیاد می‌کند! و این، بزرگ‌ترین ظلم به دستگاه قضاست؛ با وجود آن همه مشغله واقعا سرسام‌آور که فی‌نفسه دارد! یک وقت هست خود رئیس‌جمهور و خود معاونان و وزرا، جلوی کیسه‌دوزی نزدیکان خود را می‌گیرند و یک وقت هست دولت حتی از معرفی فقط و فقط یک مدیر نجومی‌بگیر هم خودداری می‌کند! اینجا معلوم است که بارهای روی دوش قوه قضا مضاعف می‌شود! وانگهی! مگر آیت‌الله آملی یا جناب محسنی‌اژه‌ای، این توان را هم دارند که از آسمان، برای خود قاضی بچینند؟! عاقبت، امکان و امکانات قوه قضائیه همین موجودی فعلی است اما با وجود آن مناظره که دیده شد و با همین چشم خودمان هم دیده شد، انصاف باید داد وقتی دستگاه قضا، چنان در امر عدالت جدی است که آقای جهانگیری اظهار می‌دارد «نمی‌دانم برادرم کی و کجا و به چه جرمی دستگیر شد» حق نیست تنها رها کردن مجریان عدل و داد! من به شهادت ده‌ها نوشته در همین روزنامه، ایضا رسانه‌های مجازی، از قضا تندترین نقدها را به قوه قضائیه داشته‌ام اما چه کنم که من هم مناظره‌ها را تمام و کمال دیده‌ام! پس آقای جهانگیری! من به شما عرض می‌کنم و به یادتان می‌آورم که برادرتان را از قضا، خودتان دستگیر کردید، نه دستگاه قضا! روزش را هم به شما می‌گویم! شما برادرتان را همان روزی دستگیر کردید که می‌دانستید و می‌دیدید دارد چه می‌کند اما چند تا نقطه‌چین! به عقیل با آن همه عظمت که «مسلم بن عقیل» فقط یکی از یادگارهای آن جناب بود؛ اگر امیرالمؤمنین خودشان تذکر نمی‌دادند و خودشان مانع نمی‌شدند و خودشان جلوگیری نمی‌کردند، چه استبعادی داشت سروکارش به محکمه نیفتد؟! پس نه فقط من، که گمانم همه مردم و همه قضات این مملکت، امثال حضرتعالی را متهم‌تر از برادران‌تان می‌دانند! آنجا که می‌توانستید مانع شوید و نشدید و زمینه برخورد قوه قضائیه را باعث شدید! پس لطفا خودتان را نزنید به آن راه! کاش به جای تخریب دستگاه قضا با بیان برخی «نمی‌دانم»‌ها و «نمی‌دانم چه شد»ها، اندکی بی‌عدالتی را و تبعیض را و گردشگری در حوالی رانت را تخریب می‌کردید! در نهایت، این را بدانید که «آیت‌الله آملی» تنها نیست! و حتی چون من منتقد دستگاه قضایی هم وقتی از ناحیه قوه زیرمجموعه ایشان حرکت انصافا دشوار در مسیر مبارزه با فساد را می‌بیند، ترازوی عدل و داد را تنها نمی‌گذارد! نیست که ما مناظره‌ها را یادمان نرفته، خوب می‌دانیم چقدر هزینه دارد مقابله با بعضی‌ها! نه! در مناظره‌ها، فقط این نبود که جای «شهید» و «جلاد» عوض شود! مع‌الاسف جای «بیکار» و «وارداتچی متخلف» هم عوض شد! و جای «مظلوم» و «ظالم» هم عوض شد! کارگر و خانه کارگر و تقدس ذاتی کارگر و عرق مطهر کارگر، دستمایه تبلیغ بعضی نامزدها شد و در عوض، حضرات بغض کردند برای مظلومیت دختر وزیر خودشان! و حمایت کردند از برادران خودشان! نمایشی دیگر از اعتدال! کیست اما براستی حامی کارگر ایرانی؟! آیا جز آن رهبر دغدغه‌مند و به معنای واقعی کلمه «ملی» که می‌خواهم بگویم «خرید جنس ایرانی» را لااقل برای مقلدان خود، تا مرز «واجب شرعی» پیش بردند؟! جوری اهتمام دارند حضرت آقا بر مصرف کالای تولید داخل و اهتمام در مقام عمل به زحمت کارگر هموطن که می‌خواهم بگویم به‌زعم ایشان فی‌الحال، مهم‌ترین نشانه «بصیرت» و حتی «انقلابی‌گری» این است که توی دولت یا توی غیردولت، هنگام خرید و منبعث از این همه کارگر بیکار و کارخانه مشکل‌دار، آیا این اقل از ملی‌گرایی و ایران‌دوستی و ایرانی‌دوستی را داری که پول مملکت را نریزی در جیب بیگانه؟! و کالای تولید داخل را بخری؟! در نماد «فریدونیسم» اما فخر به این است که پز برند خارجی را بدهیم به زن و بچه همان کارگری که در ایام تبلیغات انتخاباتی تا می‌شد سوءاستفاده کردیم از منزلتش! تمام کنم این نوشته را! کارگر آنجا کتک می‌خورد که دولت، رکورد خود را نه در مبارزه با رکود و تورم و فساد و تبعیض و رانت و ویژه‌خواری، که در «واردات» می‌زند! و البته، من و توی حضرت خواننده هم، اعتراف کنیم که هر جا خارجی خریدیم، با همین دست خودمان، حکم بیکاری یک هموطن را امضا کردیم! اتفاقا هنر آن است که با وجود جنس خارجی بهتر، کالای مشابه ایرانی بخریم و الا خرید اقلام ایرانی بهتر، که نشد هنر! این را برای جماعت غرب‌زده بگویم و دیگر، واقعا تمام! غربی‌ها چنان بر مصرف کالای تولید خودشان مصر هستند که یقین دارم اگر مسلمان بودند، حرام قطعی می‌کردند خرید کالای خارجی را! غرب‌زده‌های ما «غرب‌زده» هم نیستند  بدبختی!


Page Generated in 0/0079 sec