printlogo


کد خبر: 182595تاریخ: 1396/7/16 00:00
باز آمد بوی ماه مهر، بوی دود و کثیفی!

میکائیل دیانی: سال‌هایی که ما را به اصطلاح بچه‌مدرسه‌ای می‌خواندند، همیشه این آهنگ «باز آمد بوی ماه مدرسه» در مهرماه همه جا طنین‌انداز بود و واقعا مهر تنها بوی ماه مدرسه را داشت! در آن زمان عمدتا همه مجبور بودیم در نزدیک‌ترین مدرسه دولتی محل ثبت‌نام کنیم و این خود بدان معنا بود که برای رفتن به مدرسه نیازی به «سرویس مدرسه» یا رساندن‏مان توسط پدر و مادر نبود و  بازگشایی مدارس چندان بر ترافیک شهری موثر واقع نمی‌شد!
اما چند سالی است که ماه مهر و شروع پاییزی که شاعران آن را «بهاری می‌دانند که عاشق شده است» دیگر چندان برای ما لذت‌بخش نیست و کسی نه عشقی به آن دارد نه عاشقانه‌ای از آن می‌بیند؛ جز دود و کثیفی و غبار!
برای نسل دهه هفتادی به بعد که این روزها رهسپار دانشگاه و مدرسه می‌شوند و عموما باید در خیابان باشند، سطح شهر پیش از آنکه خنک‌کننده ریه‌شان باشد تنگ‌کننده گلوی‌شان می‌شود و برای نسل‌هایی که عاشقانه‌های‌شان را در برگ‏ریزان پاییزی با معشوق‌شان قدم می‌زدند و خیابان ولیعصر را از «پارک شهر» تا «پارک وی» گز می‌کردند امروز پاییز تنها تنگی عروق است و قلب بیماری که باید از آن به کپسول اکسیژن پناه ببرند.
هر چیز با خود یک سری نمودها و نمادها دارد و آمدن پاییز برای ما اما تنها یک نماد مشترک دارد آن هم ماسک سفیدرنگ فیلترداری که تنها جلوی رفتن ذرات معلق آلوده از  n میکرون بیشتر را می‌گیرد و کاری برای سوزش چشمان‌مان نمی‌کند!
آمارها روز به روز بیشتر می‌شود اما آنچه می‌توان مبنا گرفت آن است که در سال بیش از 200 روز را در «هوای ناسالم» به سر می‌بریم و نیمی از آن را در «وضعیت بحرانی» هستیم و باز نیمی از همان هوای بحرانی را در «وضعیت قرمز» به سر می‌بریم، این در حالی است که هر سال با شروع فصل سرما تعداد بیماران قلبی-عروقی و ریوی - تنفسی رو به ازدیاد می‌گذارد و بعضا تعداد متوفی از این جنس رکوردشکنی می‌کند؛ چنانکه آلودگی هوا به عنوان پنجمین علت مرگ در جهان، سالانه موجب مرگ بیش از ۷ میلیون نفر در جهان می‌شود و از این میزان با توجه به جمعیت و وسعت کشورمان ما بخش زیادی را به خود اختصاص می‌دهیم.
جالب آنکه مسؤولان هر ساله با آغاز فصل سرما از برنامه‌ریزی و انجام طرح‌های کلان(!) برای کنترل آلودگی هوا می‌گویند اما با رفتن فصل سرما و گذشتن از پیک وارونگی هوا این طرح‌ها هم به کشوهای بایگانی دبیرخانه حوزه ریاست باز می‌گردد تا هر زمان دوباره بحث آلودگی هوا تشدید شد به جهت بررسی در کارتابل رئیس قرار گیرد و اینها همه فارغ از آن است که کودکانی دل‌شان می‌خواهد در پارک‌ها تاب بازی کنند و نمی‌توانند! پیرمردها و پیرزن‌ها برای جلوگیری از ازکارافتادگی زودرس علاقه‌مندند هر روز در پارک قدم بزنند و نمی‌توانند و جوانانی هر روز باید با سرفه و سوزش چشم برای کسب روزی حلال در این آلودگی در سطح شهر پرسه بزنند و با هر قدم ساعتی از عمر خود را با این هوای ناسالم کاهش دهند و رئیس محترم، زیر دستگاه هواساز تصفیه‌کننده‌اش در حالی که با اسپری درختچه گوشه اتاقش را آب‌پاشی می‌کند، به فکر بررسی آن طرح کذاست! رؤسای محترم آنقدر درگیر سیاستند که همیشه تنها در ایستگاه انتخابات در تقاطع چهارراه مردم قرار می‌گیرند و نتیجه این تلاقی تنها برخی شعارهای دهان پر کن می‌شود که مردمی که هوا ندارند، بلکه به اندازه یک رأی هوای‏شان را داشته باشند و فردای انتخابات نیز که دیگر نه هوایی هست و نه هواخواهی!
رئیس‌جمهوری که با رسیدن به سال آخر و در راه بودن انتخابات شعار می‌داد «در برابر غول آلودگی هوا می‌ایستیم» و از همه نخبگان هم برای آن راه‌حل می‌خواست، سیاست باعث شده بود راه‌حل‌های کارا و اثربخش کسانی که ممکن بود رقیب انتخاباتی‌شان باشند را رد و بر سر سلامت ما مردم قمار کند!
حالا اما مهرماه آمده است و باز شهر شلوغ شده است و صبح‌ها وقتی به خیابان می‌آیی جز هاله‌ای غلیظ در آسمان چیزی نمی‌بینی و باز قاعدتا همه آن طرح‌هایی که بیشترشان اگر عملیاتی شوند قطعا در جلوگیری از آلودگی هوا موثر‌ند در رسانه‌ها مطرح می‌شوند و باز مطرح می‌شوند و باز... اما هیچ‌کدام عملیاتی نمی‌شوند و سال 96 نیز با هجمی از آلودگی و بیمار و متوفی طی خواهد شد.


Page Generated in 0/0075 sec