رضا سرحدی: قرارداد کنسرسیوم که سال 1333 میان ایران و شرکتهای بینالمللی منعقد شد تغییری به دنبال داشت که آن عبور از نظام امتیازات و رسیدن به سیستمهای مشارکتی بود. اکتشاف و استخراج نفت در ایران به سال 1908 منجر به آن شد که انگلستان توجهی جدی به این منبع بزرگ طبیعی کند و در ادامه، با خرید بخش عظیمی از سهام دارسی به مهمترین سهامدار شرکت نفت ایران و انگلیس تبدیل شود. قرارداد کنسرسیوم این انحصار را از انگلستان گرفت که میتوان آن را به نوعی افول انگلستان در سیاست ایران و قدرتیابی آمریکا قلمداد کرد. بر این اساس سوال نوشتار حاضر به این قرار است که چرا در قرارداد جدید نفتی طیف زیادی از کشورها حضور داشتند؟ بر این اساس قصد داریم در ادامه چرایی این امر را تشریح کنیم.
زمینههای عقد قرارداد کنسرسیوم
کودتای 28 مرداد 1332 را باید اقدام مشترک بریتانیا و آمریکا به منظور حفظ کارتل بینالمللی نفت قلمداد کرد. نقشه کودتا در 28 مرداد به اجرا در آمد. هنگامی که اوباش، هیاهو به راه انداخته بودند، زاهدی با فرماندهی 32 تانک شرمن به سوی مرکز تهران حرکت کرد و مکانهای کلیدی را به محاصره درآورد. پس از 3 ساعت درگیری با 3 دستگاه تانک محافظ منزل مصدق، ایستگاه رادیو، فضلالله زاهدی را نخست وزیر قانونی و منصوب از جانب شاه اعلام کرد. در نهایت مصدق بازداشت شد و شاه به کشور برگشت. پس از سقوط دولت دکتر مصدق، در دولت زاهدی بحرانهای اقتصادی که حاصل فشارهای اقتصادی ناشی از قطع جریان نفت و همچنین فشارهای سیاسی بود، زمینههای لازم را برای برقراری روابط مجدد با بریتانیا فراهم آورد. بنابراین دولت کودتا تنها راه نجات را در حل مساله نفت دید و درصدد برآمد با حل این مساله به اوضاع اقتصادی سروسامان دهد.
عقد قرارداد کنسرسیوم
کودتای 28 مرداد اقدامی در جهت سرکوب دولت ملی و قانونی دکتر مصدق و حل مساله نفت به نفع امپریالیستها بود. پس از سقوط دولت مصدق روابط ایران با انگلستان از سر گرفته شد و راه برای توافق بر سر بحران نفت هموار شد. به اعتقاد زاهدی سرنوشت ایران به غرب گره خورده بود و در ادامه بین ماههای مرداد تا مهر 1332 سیاستمداران عالیرتبه انگلیسی و آمریکایی و رؤسای شرکتهای نفتی و واشنگتن با یکدیگر ملاقات کردند تا به راهحلی در جهت فعالیت نفتی خود در ایران و منطقه خاورمیانه دست یابند. پس از ماهها بحث و بررسی، آمریکاییها و انگلیسیها بر سر ایجاد یک کنسرسیوم مشترک استخراج و پالایش نفت ایران به توافق رسیدند. در بهمن همان سال کارشناسان شرکتهای نفتی از مناطق نفتخیز ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه بازدید کردند و شرایط را برای شروع فعالیت مثبت تشخیص دادند. همچنین از سوی آمریکا 2 نفر از کارشناسان نفتی یعنی هوارد پیچ، رئیس شرکت نفتی استاندارد نیوجرسی و هربرت هوور، مشاور جان فاستر دالس وزیر امور خارجه در این رایزنی نقش فعالی ایفا کردند و همه این موارد منجر به پیشنهاد تأسیس یک کنسرسیوم نفتی به ایران شد. حکومت زاهدی نیز کمیسیونی متشکل از دکتر علی امینی وزیر دارایی، مرتضیقلی بیات مدیر عامل شرکت نفت و فتحالله نوری اسفندیاری عضو شورایعالی برنامه تشکیل داد و آمادگی خود را برای مذاکره با نمایندگان کنسرسیوم اروپایی- آمریکایی نفت اعلام کرد. نتیجه مذاکرات طرفین که چندین ماه به طول انجامید عقد قراردادی معروف به «قرارداد فروش نفت و گاز» بود که به قرارداد امینی- پیچ یا قرارداد کنسرسیوم معروف شد. مجلس شورای ملی 29 مهر 1333 قرارداد را با 113 رأی موافق، 5 رأی مخالف و یک رأی ممتنع تصویب کرد و مجلس سنا نیز آن را 6 آبان 1333 با 41 رأی موافق در مقابل 4 رأی مخالف و 4 رأی ممتنع به تصویب رساند. ترکیب و سهم اعضای کنسرسیوم به گونهای بود که شرکت نفت بریتانیا 40درصد، 5 شرکت آمریکایی شامل: استاندارد نیوجرسی، گلف، نفت تگزاس، استاندارد کالیفرنیا و سوکونی واکیوم هر یک 8 درصد که جمع سهام آنها 40 درصد شد، شرکت نفت فرانسه 6 درصد و شرکت هلندی رویال داچشل 14 درصد را به خود اختصاص داده بودند اما باید توجه داشت شرکت نفت انگلیس و ایران دوپنجم از سهام شرکت رویال داچ شل را در اختیار داشت و از طرفی در شرکت نفت آمریکایی گلف اویل نیز سهم داشت و در مجموع شرکت نفت ایران و انگلیس بزرگترین سهامدار کنسرسیوم محسوب میشد.
شکست انحصار انگلیس بر صنعت نفت ایران
مساله مهمی که در جریان قرارداد کنسرسیوم به وقوع پیوست، رفع انحصار نفت ایران از انگلستان و قدرتگیری آمریکا در ایران بود که تا انقلاب اسلامی ادامه داشت. در ذیل به دلایل شکست انحصار انگلستان بر صنعت نفت ایران اشاره خواهیم کرد.
- تنفر ایرانیان از استعمار انگلیس: از مهمترین دلایل ورود شرکتهای نفتی به ایران در جریان کنسرسیوم میتوان به تنفر ایرانیان از انگلستان که در ذهن آنها به عنوان نماد استعمار نقش بسته بود، اشاره کرد به طوری که اگر مذاکرات بر سر مساله نفت 3 سال طول کشید نیز ناشی از همین امر بود که ایرانیان به هیچوجه تمایل نداشتند شرکت نفت ایران و انگلیس به ایران بازگردد. حتی در طول مذاکرات وقتی که انگلیس خواهان سهم بیشتری از کنسرسیوم بود و 44 درصد را تقاضا کرد، آمریکاییها مخالفت کرده و به آنها گوشزد کردند چون شرکت نفت ایران و انگلستان در نزد ایرانیان مظهر سلطه خارجی و بسیار منفور است، نباید سهم آن بیش از دیگران باشد، به گونهای که اگر سهم شرکت نفت ایران و انگلیس بیشتر از سایر شرکتها لحاظ میشد زمینه نارضایتی هر چه بیشتر ایرانیان و اعتراضات آنان را به دنبال داشت.
ـ ضعف اقتصادی و سیاسی انگلیس: دولت بریتانیا اگر چه در ظاهر از فاتحان جنگ دوم جهانی به شمار میرفت اما در باطن به قدری ضعیف شده بود که دیگر قدرت حفظ امپراتوری عظیمی را که در 3 قرن پیش در چهارگوشه جهان ایجاد کرده بود نداشت. جنبشهای ناسیونالیستی در مستعمرات انگلیس شعله میکشید، به گونهای که در ادامه شاهد استقلال هند هستیم. همچنین این جنبش ناسیونالیستی به ایران رسیده بود و ایرانیها شرکت نفت ایران و انگلیس را نماد سیاست استعماری انگلیس میدانستند. بنابراین امپراتوری انگلیس از زیر گرد و غبار جنگ دوم جهانی خسته و ضعیف و مقروض بیرون آمد و آمریکا برعکس، شکوفا، نیرومند و بستانکار و زمینه برای قدرتنماییاش فراهم شد.
- قدرتگیری آمریکا در ایران: از دیگر دلایل شکست انحصار نفتی انگلیس در ایران، خروج آمریکا از سیاست انزواطلبی محسوب میشود به طوری که ایالات متحده آمریکا با توجه به ضعف اقتصادی و مالی امپراتوری انگلستان از فرصت استفاده کرده و منافع جدیدی را با شرکت در کنسرسیوم به دست آورد. بنابراین کنسرسیوم از جهاتی پیامد مبارزه درونی کشورهای صنعتی غرب و افزایش سهم قدرت نوظهور [آمریکا] محسوب میشد. بدین ترتیب در کنار شرایط داخلی ایران باید به جو حاکم بر نظام بینالملل که تمایلات خود را بر کشورهای پیرامونی تحمیل میکرد نیز توجه کرد. بنابراین کنسرسیوم یکی از نمونههای عینی سیاست خارجی ایران تحت عنوان ناسیونالیسم مثبت بود که در راستای منافع یکی از بازیگران اصلی نظام بینالمللی یعنی ایالات متحده آمریکا منعقد شد. در کنار این عوامل هنوز ایرانیان نظر مساعدی نسبت به ایالات متحده آمریکا در خصوص شوستر، دکتر میلسپو و حمایت در برابر شوروی در سازمان ملل داشتند که باعث میشد ایرانیان ورود آمریکا به صحنه سیاست ایران را پذیرفته و با آن مخالفت چندانی نداشته باشند.
سخن پایانی
پس از کودتای 28 مرداد و روی کار آمدن فضلالله زاهدی، بار دیگر ایران به عرصه رقابت قدرتهای خارجی برای دریافت امتیازات متعدد تبدیل شد که اوج آن در قرارداد کنسرسیوم قابل مشاهده است. کودتای 28 مرداد و انعقاد قرارداد کنسرسیوم تقریباً به سلطه انحصاری انگلستان بر صنعت نفت ایران پایان داد و زمینه را برای مداخله آمریکا در سیاست ایران فراهم کرد که بتدریج جای انگلیس را در ایران گرفت و تا انقلاب اسلامی به کشوری تعیین کننده در سیاست ایران تبدیل شد.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران