حسین قدیانی: اصلا و اساسا یعنی چه که چند سال، اغلب امور اقتصادی کشور را معطل دشمن آن هم از نوع آمریکایی آن کنیم که آیا به تعهدات خود عمل میکند یا نه؟! و آیا تحریمهایی که از قضا دستپخت خودش است، برمیدارد یا نه؟! شگفتا! بعد از آن چند سال معطلی و در حالی که همه نقض عهدها از سوی کاخ سفید بوده، چند صباحی هم نوبت این معطلی است که ببینیم رئیسجمهور آمریکا درباره ما چه خواهد گفت! و متعاقب آن کنگره چه خواهد کرد! یعنی همه نگاهها به بیرون! و همه نگاهها به خارج! آنهم بیرون و خارجی به نام آمریکا که حتی آقایان روحانی و ظریف هم این روزها علیه آن، همان را میگویند که چند سال تمام، اصحاب نقد! روزی معذرت میخواهم؛ علاف اوباما که آیا حاضر میشود جوری حرف بزند و جوری عمل کند که فیالواقع شاهد لغو تحریمها و محاسن اقتصادی آن باشیم و مثلا بتوانیم اقلی از تعامل را با بانکهای اروپایی داشته باشیم؟! و روزی هم باز معذرت میخواهم؛ علاف ترامپ که آیا درباره ما چه خواهد گفت و چه خواهد کرد؟! لذا هر چه سخن رئیسجمهور علیه رئیس قوه قضا نادرست و توهینآمیز بود، معالاسف باید بگوییم کنایه قاضیالقضات به رئیس کابینه، ریشه در عالم واقع دارد! شرط است که فیالمثل از یاد نبریم همین رکود فعلی که مهمترین مصیبت اقتصاد امروز ما است، قطعا با این شدت و حدت و عوارض شوم گریبانگیر ما نمیشد، اگر این همه سرمایهها و کارها و نگاهها و بنگاهها و تولیدیها و چه و چه، متأثر از نگاه کلی دولت، روزی لنگ مواضع اوباما و روزی لنگ مواضع ترامپ نمیشد! پس اینکه آیتالله آملی، رویه اینچنین را «بیکاری» میخواند، با کمال تأسف درست است! عاقبت جز این نیست که قوه مجریه مملکت و به تبع آن، بخش عمدهای از اقتصاد و بازار و معیشت مملکت را کانه بیکار باشند، معطل و علاف این کردهایم که فلان روز، اوباما با ما چه خواهد کرد و بهمان روز، ترامپ! و این یعنی بدبختانه در زمینه سیاست خارجی هم دچار رکود هستیم! رکودی که حکم میکند ریش و قیچی دست دشمن ما باشد؛ اینکه اوباما چقدر با ما خوب تا میکند؟! و اینکه ترامپ چقدر با ما بد تا میکند؟!
و این همه در حالی است که صرفنظر از قصورات و البته سوراخهای خود برجام، خشت اول بدعهدیها توسط آمریکا را در وهله اول اوباما و جان کری گذاشتند که البته ترامپ دارد بیخردانهتر و عریانتر، همان مسیر دشمنانه را ادامه میدهد! با این حساب، اساسیترین سوال ممکن این است که از خود بپرسیم؛ آیا این همه نگاه به دست خیر-کدام خیر؟!- یا شر دشمن و این همه معطل و علاف تصمیمات خوب- کدام خوب؟!- یا بد دشمن، انتها و پایانی ندارد؟! عجبا که شعار دولت فعلی، «اعتدال» است لیکن آنچه عملا داریم میبینیم «انفعال» است! راه علاج انفعال اما این نیست که تو وقتی اوباما و ترامپ را در حال عهدشکنی میبینی، بسنده کنی به 4 تا جواب درگوشی در 4 تا جلسه خصوصی! حتی میخواهم بگویم لزوما به پاسخ درست هم نیست که خوشبختانه این مورد را در روزهای اخیر، چند باری از ناحیه دولتمردان مشاهده کردیم! پس به چیست؟! و چگونه این انفعال و این همه علاف مواضع دشمن شدن درمان میشود؟! گمانم به این است و اینگونه درمان میشود که بیآنکه غافل از دشمن باشیم، نگاه را و توجه را و تمرکز را برگردانیم سمت داخل! حواس اقتصاد اگر به درون باشد و به جوانان خودمان و استعدادهای خودمان باشد، دیگر هرگز اینگونه نیست که مثل افراد بیکار، روزی ولمعطل چه خواهد کردهای اوباما باشیم و روزی هم علاف چه خواهد کردهای ترامپ! برای فهم بهتر متن، قیاسی کنم! یک حوزه کار، قاسم سلیمانی دارد و یک حوزه کار هم محمدجواد ظریف! تحریم و دشمنی و مشکل و سختی هم برای هر دوی این دستاندرکاران هست! اما چرا برجام ظریف، به این فرجام میرسد لیکن دوست و دشمن اعتراف میکنند که سردار سلیمانی در کارش موفق بوده؟! آیا علت این 2 عاقبت کاملا متفاوت، جز در تفاوت نگاه ایشان است؟! این کجا که همه نگاه به دست دشمن باشد و این کجا که بیآنکه غافل از دشمن باشی، عمده توجه را صرف داشتههای خودت و استعداد نیروهای خودت و امکانات موجود خودت کنی؟! و دقیقا متأثر از همین نگاه خردمندانه است که حاجقاسم هیچوقت نمیگوید «هر مواجههای با داعش، ولو مواجهه بد، بهتر از عدم مواجهه با تکفیریهاست!» نه! ایشان و سایر همرزمانشان فقط و فقط به مواجهه درست و اصولی با تروریستها فکر میکنند و اینکه ختم به نتایج روشن و اهداف معین شود! پس توافق و جنگ ندارد! در هر 2 حال، باید رفتارت و گفتارت و اهدافت و نتایجت، روشن باشد و معین! فیالحال باید پرسید؛ وقتی شخص آقای ظریف، در خود آمریکا، سخن از اهداف انتخاباتی برجام میگوید یا وقتی برخلاف دشمن، تنها و تنها دنبال یک توافق است، نه یک توافق خوب، معلوم است برجام به این فرجام میرسد! تو اینجا زپرتیترین کشورها را هم به بدعهدی تحریک میکنی، وای به حال آنکه آن کشور، مادر و پدر همه بدعهدیها و همه خباثتها و همه وقاحتها یعنی آمریکا باشد! این حالا آمریکاست و اما دولت ما آیا تدبیر است که بیاید و اغلب ظرفیتهای اقتصادی کشور را لنگ در هوا بگذارد که ببینیم برجام به کجا میرسد! اوباما چه میکند! چه کسی در آن خرابشده، رئیسجمهور میشود! و حالا ترامپ چه میکند! پس «مصداق بیکاری» فقط آن نیست که جوان تحصیلکردهای کار پیدا نکند یا کارگری بیکار شود! والله این هم بیکاری است و عینا از روی بیکاری است که علیالدوام چشم را بر داخل ببندیم و عمده نگاه خود را بدوزیم به حضرت کدخدا! پس خطاب به آقایان روحانی و ظریف، عرضی و عرضم تمام! فرض کنید حتی من هم، نه متأثر از هشدارهای خمینی و خامنهای و تیتر یکهای «وطن امروز» بلکه ناظر بر سخنان همین چند وقت اخیر شما، واقعا قبول کردهام که به قول خودتان «مذاکره با آمریکا، اتلاف وقت است» و «آمریکا نشان داد مظهر عهدشکنی است»! سلمنا! نه بزرگان و نه دیگران، بلکه شما توانستید من را متقاعد کنید که آمریکا شیطان بزرگ است! خب! بعدش؟! آیا حالا که این همه معتقدید سران کاخ سفید تا چه حد کلاش و عهدشکن هستند و امثال من هم حرفتان را قبول کردهایم؛ آیا روی مبارک را از مجسمه آزادی برمیگردانید سمت همین میدان آزادی خودمان؟! و از هتل کوبورگ سمت همین معادن خودمان؟! و همین اقتصاد خودمان؟! و همین داشتههای انصافا قیمتی خودمان؟! خیلی از دولت دوم شما نگذشته! پیشنهاد میدهم اندکی هم با اقتصاد مذاکره کنید! و از سیاست و معالاسف سیاستبازی، بچرخید سمت معیشت! عاقبت، سلیمانیها و همدانیها و بلکه هم کاظمیها، بلباسیها و مرادیها و حججیهای خود را رو کردند و از ابرمردان امنیت رونمایی کردند؛ شما بفرمایید برای بهبود حال اقتصاد کشور و معیشت مردم، کدام مردان را و کدام برادران را پرورش دادید؟! گفتم که سلمنا! آمریکا بد! محاسن شما کجاست؟! و مدالهای شما روی کدام سینههاست؟!