محمد نجارصادقی: چند سالی بود هر روز دلسوزان اقتصاد ایران فریاد میزدند پیمانهای پولی دوجانبه و منطقهای مفید است و برای برونرفت از زیر یوغ آقایی دلار این کار الزامی است اما هواداران تفکر اقتصاد لیبرالیستی و حامیان دولت تدبیر و امید در نفی این موضوع، پیمان دوجانبه را افسانه نامیدند و مثنویها نوشتند و در مدح دلار قصیدهها سراییدند که با وجود پیمانهای پولی دوجانبه ارتباطمان با دنیا قطع میشود، امنیتمان به خطر میافتد یا سرمایهگذار چشمآبی دیگر به ایران نمیآید و چه و چه... بگذریم از اینکه حالا همان افراد بعد از 5 سال رفتهاند با ترکیه یک پیمان پولی دوجانبه دست و پا شکسته منعقد کردهاند که تا اجرایی شدن راه بسیار دارد. نکته مهم اینجاست که اگر در این سالها تمام هزینهها را برای دلار نمیکردیم و بخشی از آن را با ارزهای دیگر تقسیم میکردیم حالا بهخاطر لفاظیهای ترامپ یا هرکس دیگری دلار بالا یا پایین نمیشد یا حداقل اگر هم میشد زندگی ملتی را به التهاب نمیانداخت، نماگرهای ارز هم خاموش نمیشد، میدان فردوسی هم شلوغ نمیشد و از همه مهمتر تکنرخی کردن دلار هم غول مرحله آخر اقتصاددانان دولتی نمیشد که هر سال کاسه چه کنم چه کنم به دست میگیرند و وعده تکنرخی شدن در یک شنبه نزدیک میدهند. این سوال هنوز در اقتصاد ایران پاسخ داده شده است که چرا دولت به صورت جدی و عملی به سمت بهرهگیری از پیمانهای پولی دو جانبه حرکت نمیکند یا اگر بخواهیم خوشبینانه بگوییم نمیکرد؟ چرا در زمانی که کشورهای متحد با ایالات متحده آمریکا مانند کرهجنوبی هم پیمان پولی دوجانبه منعقد میکردند در کشور ما میگفتند این پیمانها مناسب نیست؟ آیا نزدیکان اقتصادی دولت که تمام هویت خود را در وابستگی به اقتصاد لیبرالی و هضم در اقتصاد آزاد میدیدند و میبینند تصور نمیکنند محدود کردن تمام دنیا به اندازه آمریکا و متحدانش نخنما شده است؟ صف طولانی 180 کشوری که پیمان پولی دوجانبه منعقد کردهاند هر روز طولانیتر میشود اما باز هم زمزمههایی به گوش میرسد که پیمان دوجانبه را افسانه میخوانند که در جواب این تفکر باید گفت تفکر وابستگی در «دنیای اقتصاد» امروز یک افسانه است. وقتی حتی کارشناسان غربی هم ساختار بانکی آمریکا را یک کارتل معرفی میکنند که در آن سیاست پولی آمریکا از سوی بانک مرکزی فدرال آمریکا موسوم به فدرال رزرو که یک کنسرسیوم متشکل از
12 بانک منطقهای و بازرگانی است و هر کدام از آنها سهمی در این بانک دارند تعیین میشود و در کنار این اعتراف میکنند که بانک مرکزی فدرال آمریکا یک سازمان دولتی نیست و دست اشخاص حقیقی است آن هم متشکل از تعداد زیادی خانوادههای ثروتمند آمریکایی که اغلب یهودیان تامینکننده امنیت اقتصاد رژیم صهیونیستی هستند، آیا مسؤولان بانک مرکزی اجازه میدهند اگر تحریمهای اقتصادی ایران در انتهای آذر یعنی زمان اعلام کنگره آمریکا شدید و شدیدتر شد به زبان بیاییم و بگوییم آنها مقصر اصلی مقاوم نکردن بازار مالی نسبت به دلار بودهاند؟ رفتار دولتیها نشان میدهد قرار است با سرعت لاکپشتی پیمانهای دوجانبه پولی انجام شود؛ اگر همین رویه ادامه داشته باشد دیگران میتوانند حتی با قدم زدن نیز ایران را جا بگذارند؛ ایرانی که هماکنون بیش از پیش به این پیمان احتیاج دارد و قطعا با سرعت بخشیدن به این طرح میتواند سریعتر به اهداف اقتصاد مقاومتی دست یابد.