printlogo


کد خبر: 183016تاریخ: 1396/7/25 00:00
چارچوبی‌حقوقی برای ما کاغذپاره‌ای برای آنها!

محمد‌علی  مسعودی : اکنون دیگر واضح شده دونالد ترامپ استراتژی بلندمدت آمریکا در قبال ایران را که در دوران ریاست‌جمهوری اوباما البته شکیل‌تر دنبال می‌شد دنبال می‌کند.
به طور مشخص در ۱۰سال اخیر راهبرد آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر 2 بال اصلی بوده است؛ یک بال افزایش تحریم‌ها و به تبع آن افزایش فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی  و بال دیگر پیشنهاد و انجام مذاکره و ایجاد محدودیت که نتیجه آن مذاکره و پذیرش محدودیت از سوی ایران بوده است. این دو بال اصلی سیاست خارجی آمریکا در اسناد رسمی آمریکا به صورت کاملا شفاف بیان شده است.
دولت آمریکا و شخص ترامپ هم در این مدت بر همین اساس پیش رفته،‌ یعنی در مسیر افزایش تحریم‌ها گام برداشته و از طرفی این فشار را بهانه یا اهرمی برای مذاکره در حوزه‌های غیرهسته‌ای قرار داده است تا مذاکراتی را که منجر به محدودیت می‌شود آغاز کند. این همان حرکتی است که دولت اوباما هم آن را دنبال می‌کرد که منجر به مذاکرات هسته‌ای شد و در نهایت برجام اتفاق افتاد.
دولت اوباما فردای 26دی‌ماه 94-یعنی یک روز بعد از اجرایی شدن برجام- دور جدید تحریم‌ها علیه ایران را آغاز کرد و تحریم‌های غیرهسته‌ای را افزایش داد. اینها بدان معناست که مسیر ترامپ در سیاست خارجی علیه ایران همان مسیری است که اوباما نیز طی می‌کرد و از نظر اقدام عملی نه تنها تفاوتی بین این دو وجود ندارد، بلکه مکمل هم و در یک مسیر هستند اما اتفاقی که در دوره ترامپ افتاده، شدت پیدا کردن اعمال فشار علیه ایران است که آن هم طبق قانون جدید تحریمی است که کنگره مردادماه آن را با عنوان قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم تصویب کرد و بر این اساس دولت ترامپ این اجازه را پیدا می‌کند شدت عمل را علیه ایران افزایش دهد.
آنچه در روزهای گذشته رخ داد استفاده ترامپ از اختیاری بود که کنگره به او داده بود تا تحریم‌های جدیدی را علیه ایران اعمال کند و دستور داد این مسیر به طور جدی دنبال شود.
ترامپ در سخنان خود بر این راهبرد تاکید کرد: «ما می‌خواهیم تحریم‌های جدی‌تر و محکم‌تری را علیه ایران اعمال کنیم و برای اعمال این تحریم‌ها هم با اتحادیه اروپایی و متحدان‌مان به اشتراک نظر و جمع‌بندی رسیده‌ایم.» این گزاره بدان معناست که وجود یا گسترش این فهم که «ترامپ بدون انجام محاسبات راهبردی دست به اقدام زده است» خیلی صحیح نیست.
رفتار ترامپ نشان می‌دهد در همان مسیری گام برمی‌دارد که هیات حاکمه آمریکا در این ۱۰سال علیه ایران دنبال کرده است، لذا در این فضا به هیچ‌وجه به دنبال از بین بردن چارچوب برجام نیست، بلکه برجام تا مادامی که محدودیت‌های هسته‌ای ایران در آن پایدار باشد و آمریکا نیز همزمان به تعهدات خود عمل نکند، بلکه تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال کند، باقی می‌ماند؛ به عنوان چارچوبی محکم و محدودکننده برای ما و به جهت نقض مکرر متن توافق، کاغذپاره‌ای برای آمریکا. پس سیاست ترامپ و به طور کلی آمریکا در قبال ایران و برجام سیاستی مبتنی بر استفاده حداکثری از ظرفیت‌های برجام مانند قضیه بازرسی‌ها و گلوگاه‌هایی که در حوزه تحریم‌ها ایجاد شده و کنترل‌هایی که به دست آوردند و افزایش فشار در خارج از چارچوب برجام از طریق اعمال تحریم‌های جدید بوده است.
آمریکا در نهایت می‌خواهد ایران را برای موضوعات باقیمانده به میز مذاکره برگرداند که شامل موضوعات موشکی، منطقه و بحث‌های حقوق بشر است. این فهم اگر بدرستی در کشور اتفاق نیفتد  مطمئنا تصمیم‌سازی‌های غلطی رخ می‌دهد و بر اساس آن هم تصمیمات غلط گرفته می‌شود.
ما اگر بخواهیم بدرستی با ترامپ مقابله کنیم، در قدم اول باید درست او را بفهمیم و در قدم دوم باید بدانیم دعوا و اصل مبارزه در صحنه اقتصادی است و ما تا مادامی که در صحنه اقتصادی معادلات را تغییر ندهیم این مسیر؛ مسیر مناسبی برای ما نیست. ما بدون کار جدی در حوزه اقتصاد نباید به فکر مذاکره باشیم. پس راه درست در مقابله با ترامپی که ظاهرش دیوانه است اما کاملا عاقلانه رفتار می‌کند، تقویت درون‌زایی اقتصادی است تا بتوانیم در مواجهات دست پری داشته باشیم و مجبور به تصمیم‌گیری بر اساس ضرورت‌ها و فشارها نباشیم.
 


Page Generated in 0/0090 sec