علی اکبر عباسی: هرچند ایالات متحده بعد از برجام بارها آن را نقض و به کرات - چه در زمان اوباما و چه زمان دولت ترامپ - در قبال آن عهدشکنی کرده اما در هیچکدام از این موارد، برخورد دولتمردان و رسانههای حامی دولت و اصلاحطلبان، همسنگ با گستاخی آمریکا و متناسب با شأن مردم ایران نبوده است.
این برخورد منفعلانه و مبتنی بر مسؤولیتگریزی در قبال خصومتهای مکرر آمریکاییها تا حدی است که حتی آنها در قبال سخنان سخیف و سراسر نفرتافکنانه که چند روز قبل دونالد ترامپ علیه کشورمان بیان کرد هم حاضر نشدند آنگونه که باید و شاید موضعگیری کنند.
نگاهی به رسانههای جریان مذکور نشان میدهد آنها به گونهای سعی کردهاند مواضع خصمانه رئیسجمهور آمریکا را در چند مساله کماهمیتتر خلاصه کنند و به شکلی ظریف از کنار مسائل اصلی در سخنان وی بیتفاوت بگذرند یا حداقل ضریب آن را کم جلوه دهند.
در واقع جریان حامی منافع غرب در کشور در واکنش به مواضع خصمانه رئیسجمهور آمریکا سعی کرده تمرکز اصلی خود را بر این بگذارد که مثلا چرا ترامپ از واژه خلیجفارس استفاده نکرده، این در حالی است که بحث اصلی ترامپ تأکید بر تحریمهای بیشتر کشورمان و امتیازگیری هر چه بیشتر از ایران بود و این موضوعی است که حتی مانند بحث خلیجفارس منحصر در لفظ و سخنرانی نیست، چرا که این در واقع راهبرد عملی دولت آمریکا در قبال ایران است و با توجه به رویکرد و عملکرد دولت روحانی، حتی بر زندگی واقعی مردم هم موثر است.
معالاسف حتی در سخنان و مواضع رئیسجمهور و همچنین وزیر امور خارجه هم که بعد از مواضع ترامپ ایراد شد، آنگونه که درخور بود؛ به مسائل اصلی پرداخته نشد و - به قول خود دولتیها - بیشتر شاهد بیانیهخوانی از سوی آنها بودیم. این در حالی است که مقابله با خصومتهای دولت آمریکا نیاز به موضعگیری و اقدام عملی دارد که مابهازای بیرونی داشته باشد، چیزی که تاکنون در رویکرد دولتمردان جای آن خالی بوده است.
از سوی دیگر رسانههای جریان مذکور سعی کردند اینگونه القا کنند که این مواضع منحصر به شخص دونالد ترامپ است و بیش از آنکه ناشی از سیاستهای آمریکا باشد منبعث از شخصیت خاص رئیسجمهور کنونی این کشور است. این در حالی است که نمیتوان انکار کرد اگر حتی زبان و ادبیات ترامپ با برخی دیگر از مسؤولان آمریکایی تفاوت دارد اما اصل خصومت و تلاش برای تحت فشار گذاشتن ایران مقولهای مشترک بین همه مسؤولان آمریکایی است و مواضع خصومتآمیز ترامپ علیه کشورمان در واقع موضع رسمی مجموعه حاکمیت این کشور است.
این واقعیتی است که در برهههای گوناگون خود را نشان داده و دولتهای مختلف در آمریکا چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان ثابت کردهاند در هر موضوعی که با هم اختلاف داشته باشند اما در دشمنی نسبت به ایران اشتراک دارند و تجربه خصومت آنها با مردم ایران در برهههای مختلف مؤید این واقعیت است.
به نظر میرسد به نمایش گذاشتن آمریکای بدون رتوش توسط رئیسجمهور کنونی آمریکا اتفاق خوبی برای جریان حامی منافع غرب در ایران نبوده و آنها -که ایالات متحده را قبله آمال خود میدانند- حال تحمل افشاگری چهره واقعی آمریکا آن هم توسط شخص اول آن کشور را ندارند و به هر دری میزنند تا این واقعیت را لاپوشانی کنند. به همین جهت است که این جریان بهرغم این همه صراحتی که در نمایش چهره واقعی آمریکا وجود دارد، همچنان به بهانههای مختلف به دنبال تفکیک ترامپ از آمریکاست! غافل از آنکه ترامپ که اینچنین واقعیت ایالات متحده را برای جهانیان به نمایش میگذارد، نه رهبر اپوزیسیون آمریکاییها بلکه رئیسجمهور و شخص اول آن کشور است.
تلاش برای قلب واقعیت و نادیده گرفتن آنچه در حال رخ دادن است، توسط جریان حامی منافع غرب در کشور، رخداد تاسفباری است که قبل از این نیز از همین ناحیه به کشور ضربه وارد کرده و مخمصه این روزها نیز در واقع نتیجه همین فرار از واقعیتهاست. در جریان مذاکرات هستهای و توافق برجام هم آنچه موجب میشد دولتمردان و حامیان «توافق به هر قیمتی» به هشدارها و تذکرات منتقدان و دلسوزان کشور توجه نکنند و با تکفیر منتقدان، مسیر مورد نظرشان را پی بگیرند همین مساله بود که آنها نمیخواستند ماهیت واقعی استکبار و دشمن را بپذیرند و به نوعی تلاش میکردند واقعیتهای موجود را انکار کنند.
این در شرایطی است که منتقدان برجام هم اگر مسائلی را مطرح میکردند و آشکارا وقوع چنین روزهایی را پیشبینی میکردند، نه اینکه از عالم غیب و ماورائی سخنی گفته باشند، بلکه آن هشدارها و تذکرات ماحصل واقعبینی و بازخوانی دشمنیهای 65 ساله دولت آمریکا با مردم ایران و خصومتهای ایالات متحده با ملتهای آزاده بود. دشمنیهایی که مواضع امروز دونالد ترامپ هم در همان راستا و ادامه همانهاست.