سبک ویژه تاتنهام
تیم پوچتینو شگفتیساز میشود
گیوم بلگه: مائوریسیو پوچتینو از بازیکنان تیمش خواسته بود برای بازی مقابل رئالمادرید همان روشی را بازی کنند که در بازیهای لیگ استفاده میکنند و فرقی بین این حریف با حریفان دیگر نگذارند. روشش هم پاسکاری زیاد بود. این تیم مدام میخواست توپ را در اختیار داشته باشد و خط دفاعیاش هم در این کار با دیگر خطوط تیم همکاری میکرد. همچنین این تیم استفاده از توپهای بلند را محدود کرده بود و این تاکتیکش بود. در بازی رئالمادرید و تاتنهام هر دو تیم در حالی به میدان رفتند که برای پیروزی در بازی انگیزه داشتند و در نتیجه بازی بسیار فشرده و بسته شد اما میتوان تیم انگلیسی را در نهایت تیم برتر مسابقه معرفی کرد و این موضوع باعث شده من به این نتیجه برسم که تیمهای انگلیسی این دوره نسبت به تیمهای این کشور که فصل گذشته در لیگ قهرمانان حاضر بودند پیشرفت داشتهاند و بهتر شدهاند. این تیمها این روزها سبک بازی انعطافپذیری دارند، سازماندهیشان بهتر است و شاید بتوان گفت بازیکنان و مربیان بهتری هم دارند. این تیم تاتنهام به اندازه دو تیم منچستری هوادار ندارد اما تیمی است که با ایدههای مشخص و واضح ساخته شده و با انگیزه و هیجان زیاد بازی میکند. در بازی مقابل رئال تیم شمال لندنی دیسیپلین خوبی داشت و بیشتر اوقات توپ را از خط دفاعی و با نظم و صبر به خط حملهاش رساند و حمله تیم را ترتیب داد. چندین بار هم البته در انجام این کار ناموفق بود اما بارها این تیم فلسفهاش را به نمایش گذاشت، فلسفه پاسکاری بین مثلثها که بیشتر در آن آئوریر و سانچس حضور داشتند. یکی دیگر از بازیکنان این مثلث بیشتر اوقات اریکسن بود که در مرکز زمین فضای مناسب به دست میآورد. بعد از آن هم توپ به زوج خط حمله یعنی کین و یورنته میرسید که به بهترین شکل میتوانستند از موقعیتها استفاده کنند. شاید حالا زمانش باشد که این موضوع را بررسی کنیم، تیمهای انگلیسی حداقل در لیگ قهرمانان پیشرفتی رو به جلو داشتهاند. مقابل مادرید آنها تیم برتر میدان بودند، مادریدی که در خانه بازی میکرد و طبیعتا باید بیشتر بازی در زمین تاتنهام برگزار میشد که چنین چیزی اتفاق نیفتاد. شاید مالکیت توپ بهتر برای تیم زیدان بود اما نتوانستند هیچ بهرهای از این مالکیت ببرند. تاتنهام هم با اعتماد به فلسفهاش بازی میکرد و ایمان داشت بزودی پاداشش را
خواهد گرفت.
آمار علیه قهرمان اروپا
وقتی تیمی بازیها را نمیبرد، بدتر از آن اینکه تاثیرگذار هم بازی نمیکند، طبیعی است که سعی کنیم دلیلش را پیدا کنیم. گاهی بعد از بررسی، فاکتورهای زیادی به دست میآوری اما گاهی هم همه چیز بسیار واضح است. اگر به رئالمادرید نگاه کنید، میبینید که این تیم حتی یک گل هم با ضربه سر نزده است. این آماری نگرانکننده برای هر باشگاهی است اما این آمار زمانی نگرانکنندهتر میشود که متوجه میشوی این تیم هم در اروپا و هم در اسپانیا در بازیها در هوا به حریفان سلطه دارد. فصل گذشته مادرید 40 گل با ضربه سر زد، حالا این آمار را با صفر گل با ضربه سر این فصل مقایسه کنید. آن هم در شرایطی که بخش مهمی از فصل، گذشته است. 368 ارسال وجود داشته که از این تعداد 93 ارسال از روی ضربات کاشته و 120 ارسال هم کرنر بوده و اینها یکسوم ارسالهای فصل گذشته است. جالب اینجاست که هیچیک از این ارسالها از روی کرنر هم گل نشده است. در بازی با تاتنهام کریم بنزما نزدیک بود نخستین گل رئال را با ضربه سر بزند اما لوریس مهاری عالی داشت و این اتفاق نیفتاد. ضربات سر بخشی از خوردنی و نوشیدنی بازی یک تیم فوتبال است، بدون آن بسیاری از بازگشتهای افسانهای در فوتبال که میشناسیم اتفاق نمیافتاد. رئال حتی در یک بازی هم نتوانسته بازگشت داشته باشد، البته در این فصل. این آن مادرید فصل گذشته نیست. تیمی است که در 14 بازی 3 تساوی و یک شکست کسب کرده و 29 گل زده است. 14 گل کمتر از همین بازه زمانی در فصل گذشته. آیا این آمار بد به خاطر جدایی موراتا از تیم است؟ یا پاس گلهای خامس رودریگس؟ زیدان خیلی اوقات در بازیها از هر سه تعویضش استفاده نمیکند، پس به نظرش پاسخ این معما روی نیمکت تیمش نیست. شاید این فقط یک شروع ضعیف باشد و بزودی رئال دوباره به روزهای اوج بازگردد، در گروهش صدرنشین شود و در نهایت هم نتایج خوبی کسب کند اما در حال حاضر آمار برای این تیم خیلی امیدوارکننده نیست.