امروز مصادف با سالگرد ارتحال آیتالله مهدویکنی است و واقعا ناسپاسی است اگر یادشان گرامی داشته نشود، چرا که قبل، حین و بعد از انقلاب، شما هیچ مقطعی را پیدا نمیکنی، الا آنکه ایشان حقیقتا به تکلیف، عمل کرده باشد! و «تکلیف» همان امری است که «خدا» بر دوش آدمی میگذارد! اینکه بعضا مشاهده میشود بعضیها خود و خاندان خود را از قانون و نتیجه انتخابات، اسلام و ایران و انقلاب، بزرگتر میدیده و میبینند و بر اساس همین شیفتگی نفس هم عمل میکنند، انجام «تکالیف نفسانی» است، نه «تکالیف الهی»! مرحوم مهدوی اما با آنکه به معنای درست کلمه «رجل» بودند و از وادی مبارزه گرفته تا میدان علم، انصافا برای خود، کسی بودند، لکن همیشه خود را و رجلیت خود را ذیل خداوند تعریف میکردند به این معنی که باید دید خدا از ما چه میخواهد! و حرکت دائم بر این مدار، البته «مرد» میخواهد که آیتالله عزیز ما مصداق مسلم آن بود! سیاستمداری که نه مقطعی، بلکه دائم در خدمت خدا بود و اهداف انقلاب اسلامی! مرحوم مهدوی ثابت کرد سیاست میتواند پدر و مادر هم داشته باشد! و سیاستمدار هم میتواند مهذب باشد! همه دیدیم در مقاطعی با اینکه ایشان مقام شیخوخیت و بزرگی داشت اما جایی اگر امور برخلاف خواست ایشان پیش رفت، هرگز قهر نکرد و هرگز خود را بزرگتر از اهداف عالیه، مجسم نکرد! ایشان سیاستمداری بود که خوب میدانست در سیاست، قرار نیست همیشه، همه چیز مطلوب آدمی باشد! حرکت عاقلانه در همه مراحل و نوعی آهستگی و پیوستگی البته انقلابی و غیرمحافظهکارانه، از جمله مشخصههای سیاستورزی آیتالله مهدوی بود! و اینکه تکلیف و نتیجه را و آرمان و واقعیت را با هم بخواهند! مرحوم مهدوی هرگز داعیهدار «خط امام» نشد اما هرگز از «خط امام» جدا نشد! عمری سیاستورزی کرد لکن حتی یکبار، این اذن را به دشمن نداد که ضمن سوءاستفاده از فلان گفتار یا بهمان رفتارش، انقلاب را تخریب کند! چرا؟! چون «عمار فقید انقلاب» رفتار و گفتار خداترس داشت! ترس از خدا اگر باشد، دیگر به این راحتیها نمیتوانی دروغ علیه ۴۰ میلیون رأی بگویی! اینکه آیتالله مهدوی تا لحظه آخر، پای امام و انقلاب و رهبر انقلاب و خون شهدای این مردم ماند و به بهانه سیاستورزی، وارد وادی براندازی و شاخ و شانه کشیدنهای سرگشاده نشد، از برای همین خداترسی ایشان بود و الا، آن بزرگمرد بزرگوار، از همه آن فتنهگرها و این جوجهفتنهگرها، هم بزرگتر بود، هم صاحبنظرتر و هم صاحبمحضرتر! آری! آیتالله مهدوی نشان داد دوستی و همراهی با ولایت فقیه و سربازی برای ولی فقیه، به ادعا نیست؛ حتی به سابقه هم نیست! و البته فراموش نکنیم که ایشان خود از «السابقون» بود! اما از آن السابقونی که «حال فعلی» را هم مراقب بودند! از اینها گذشته، کم نبود مراحل و مقاطعی که دوستان انقلابی، خیلی متوجه راز و رمز هشدارهای ایشان نشدند اما برای آن سیاستمدار خداترس، مواردی از این دست، اصلا و ابدا بهانه گوشهگیری نشد!
این نوشته، حتم دارم به بلیه «مرحومپرستی» میافتد، اگر نهیبی ملموس بر سر امروز خود نزنیم و متنبه نشویم از بعضی تجارب! آیا ما الساعه، اصل سخن بزرگان را آنطور که باید و شاید میگیریم؟! و آیا نشده که اشارهها به امری دیگر باشد و ما از فرط فهم غلط، دنبال اموری دیگر؟! و شگفتا! جوابگوی این «وارونهخوانی» باید همان بزرگی باشد که اصلا و اساسا، مراد و منظور دیگری از سخن خود داشت! بله! سال ۸۸ تقلب نشد و حتی به اعتبار سخن داعیهدار آن دروغ بزرگ «تقلب، اسم رمز آشوب» بود اما قبلش و البته قبلتر آن اگر درک نادرست از سخن بزرگان صورت نمیگرفت و اگر خیرخواهیهای امثال آیتالله مهدوی، برای بعضی از ما، همردیف اغراض بعضی مغرضان آلوده به چرب و شیرین دنیا قرار نمیگرفت و اگر سیاستورزی ما ناظر بر دلسوزی سیاستمداران انقلابی، اندکی و فقط اندکی پختهتر و دوراندیشانهتر بود، یحتمل اوضاع بهتری داشتیم امروز! واضحتر بنویسم؛ آنچه جریان انقلابی، بهار ۹۶ و آن هم متأثر از پارهای فداکاریها بدان رسید، سال ۸۴ بزرگان بدان رسیده بودند؛ هم بزرگان و هم بزرگی چون مهدوی! اما امان از آن روز که سخنها، فهم وارونه شود! و پیامها معکوس گرفته شود! حال که چند صباحی است آیتالله مهدوی را از دست دادهایم، کاش این فقدان دردآور، برای ما درس عبرتی باشد جهت سیاستورزی بهتر! و حرفهایتر! و همراه با فهم بهتر سخن بزرگان! و دریافت دقیقتر اشاره خوبان! قدرمسلم، ایران عزیز ما، نه با شعار عدالت، درست میشود؛ نه با شعار اعتدال! «کارآمدی» و «جهد جهادی در زمینه خدمت» است که میتواند همه شعارهای خوب را عملیاتی کند! منتهای مراتب «کارآمدی بیحاشیه» و «خدمت بیشر و دردسر»! واقعیت آن است که ۱۲ سال زودتر از همه ما «عمار انقلاب» اشاره «رهبر انقلاب» را گرفت! مهدوی هم بسی مظلوم زیست! اگر «بهشتی» بیشتر از دشمن، ناسزا شنید لیکن مظلومیت مضاعف آیتالله مهدوی از آنجا بود که دوست و همین من و شما متوجه پند و اندرزهای ایشان نشدیم! و با آن همه سابقه خوب و حال فعلی خوبتر و آن همه اشراف در سیاستورزی
- که آخرین نمونه آن، حضور در رأس مجلس خبرگان بود- ایشان را و نظر ایشان را فروختیم به که و چه! بس کنم! صلواتی برای شادی روح آن عزیز که در اسم و رسم و نام و مرام، حقیقتا و واقعا «آیتالله» بود....