printlogo


کد خبر: 183335تاریخ: 1396/8/1 00:00
گزارش «وطن امروز» از جریان‌شناسی سینمای کودک در ایران به بهانه موفقیت فیلم «قهرمانان کوچک»
سینمای غریب!

محسن شهمیرزادی: «باغبان در حال آبپاشی باغ است که کودک روی شلنگ می‌ایستد و جریان آب را قطع می‌کند. مرد بینوا چشم را در درون شلنگ می‌اندازد تا مگر در جست‌وجوی آب قطع شده باشد. کودک پا را از شلنگ برداشته و آب در چشمان باغبان فوران می‌کند...» این داستان فیلم «خیس کردن باغبان»، نخستین فیلم سینمایی  جهان در ژانر کودک است که از قضا جزو نخستین فیلم‌های سینمای داستانی جهان بوده و برادران لومیر آن را کارگردانی کرده‌اند. سینمای کودک در غرب همواره بر این نکته واقف بوده که فیلم سینمایی بیش از تمام مخاطبانش بر کودکان اثر گذاشته و حتی ژانر کودک آن نیز خانواده‌ها را با خود همراه می‌کند و به همین دلیل همواره سیری رو به رشد داشته است. علاوه بر فیلم برادران لومیر، «پسربچه» چارلی چاپلین نیز در ابتدای قرن 20 از جمله نخستین فیلم‌های برجسته در سینمای کودک محسوب می‌شود اما اگر امروز بخواهیم تعداد فیلم‌های تولید شده از سینمای کودک را نام ببریم بی‌شک به واسطه تعدد این آثار برخی از آنها از قلم خواهد افتاد ولی می‌توان نگاهی به فهرست پرفروش‌ترین فیلم‌ها و انیمیشن‌های جهان کرد که بی‌شک عمده  آنها در ژانر کودک تولید شده‌اند.  
به گزارش «وطن امروز»، سینمای کودک اگرچه قدمتی به اندازه هنر سینما در ایران و جهان دارد اما هیچ‌گاه فراز و نشیب‌های این ژانر سینمایی پایان نداشته و در هر دوره‌ای بالاخص در کشور ما فراز و فرود‌های بسیاری را تجربه کرده است. اوج سینمای کودک در ایران در دهه 60 و 70 بود که در آن دوره آثار ارزشمندی نظیر «باشو غریبه کوچک»، «بچه‌های آسمان»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «شهر موش‌ها»، «بدوک»، «قصه‌های مجید» و «خواهران غریب» تولید شد اما بتدریج سینمای کودک با افول شدیدی مواجه شد تا اینکه در این روزها حضور فیلمی مانند «قهرمانان کوچک» بر پرده سینما با فروش نسبتا مناسب و در رقابت با فیلم‌های اجتماعی پرسلبریتی، بار دیگر امیدواری را برای سینمای سالم خانوادگی رقم زده است. به همین بهانه نگاهی خواهیم داشت به فراز و فرودهای جریان سینمای کودک در ایران.
طلیعه کم‌فروغ سینمای کودک در پیشاانقلاب
پیشینه  سینمای کودک در ایران چندان غنی نبوده و می‌توان ردپای این ژانر را در فیلم «کینه» پرویز خطیبی در سال 1333 یافت، البته در این فیلم یکی از نقش‌های اصلی فیلم به کودکی خردسال سپرده شده و به همین جهت بسیاری معتقدند فیلم ناموفق کینه را که تنها 4 روز روی پرده سینماها دوام آورد نمی‌توان در ژانر فیلم کودک ثبت کرد اما «بیم و امید» ساخته شده در سال 1339 را می‌توان به عنوان نخستین فیلم تاریخ سینمای کودک ایران نامید. شخصیت محوری این فیلم کودکی خردسال است که در غیاب مادری که از خانه قهر کرده، جهت تهیه داروی حیاتی برای پدر بیمارش، از خانه بیرون می‌آید و به داروخانه‌ای می‌رود که از خانه‌اش بسیار دور است. دکتر داروساز به اشتباه دارویی سمی را به دخترک می‌دهد و زمانی متوجه اشتباه خود می‌شود که دخترک از داروخانه دور شده است. دکتر برای یافتن دختر و جلوگیری از مصرف دارو تلاش می‌کند و از آن سو دخترک در راه بازگشت به خانه‌اش، مسیر خود را گم می‌کند. بالاخره در آخرین دقایق تلاش‌ها به سرانجام می‌رسد و پدر دختر از مرگ نجات می‌یابد. اگر چه سینمای کودک در ایران به قوت چندانی دست پیدا نکرده بود اما نخستین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۴۵ به میزبانی ایران برگزار شد. در این جشنواره 111 فیلم از ۲۵ کشور به نمایش درآمد و در پایان 17 جایزه به فیلم‌هایی از کشورهای لهستان، هلند، ایتالیا، بلغارستان، اسرائیل، آلمان، شوروی، کانادا، رومانی، آمریکا و چین تعلق گرفت و نامی از ایران در میان برندگان برده نشد. از جمله مهم‌ترین فیلم‌های ژانر کودک در سال‌های پایانی سینمای قبل از انقلاب می‌توان به  «سازدهنی» ساخته امیر نادری، «شهر قصه» ساخته منوچهر انور، «یک اتفاق ساده» ساخته سهراب شهیدثالث و «مسافر» ساخته عباس کیارستمی اشاره کرد. همچنین تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دهه 40 نیز از روزنه‌های امیدی محسوب می‌شد که بیانگر اهمیت یافتن نقش کودک در جامعه و نسل آینده بود.
کانون و اوج سینمای کودک
بعد از انقلاب اسلامی مسائل بسیاری پیرامون سینما و رابطه‌اش با انقلاب و اسلام به وجود آمد تا آنکه حضرت امام خمینی(ره)  پس از بازگشت به کشور با بیان اینکه «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم» خط قرمز سینمای پساانقلاب را مشخص کردند. سینمای کودک پس از انقلاب حول محور «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» شکل گرفت و گسترش یافت. این کانون پس از انقلاب با حمایت و تولید آثار درخشانی تا دهه 80 توانست تحولی عظیم به سینمای کودک داده و اثرگذاری شگرفی در سینمای ایران ایجاد کند. به هرترتیب با آغاز دهه 60 سینمای کودک توانست با هویت‌بخشی به خود رونق چشمگیری به این ژانر داده و تحولی بزرگ در سینمای ایران را رقم زند به گونه‌ای که سینمای کودک به عنوان عنصری جدی و البته پرمخاطب و پولساز در سینمای ایران شناخته شد. این رشد در ابتدا آنچنان مشهود نبود، با این وجود در اولین دوره جشنواره فجر بخشی مجزا به سینمای کودک اختصاص پیدا کرد که تنها یک فیلم «ابراهیم در گلستان» اثر ایرج امامی در آن نامزد شد؛ فیلمی که تنها یک روز روی پرده ماند و با فروش کمتر از هزار تومان پرونده خود را بست اما سینمای کودک در آینده نه‌چندان دور خود توانست موفقیت‌های بسیار چشمگیری را رقم بزند. در میانه دهه 60 فیلم‌هایی نظیر «شهر موش‌ها» اثر مرضیه برومند، «باشو غریبه کوچک» اثر بهرام بیضایی، «خانه دوست کجاست» اثر عباس کیارستمی، «پرنده کوچک خوشبختی» اثر پوران درخشنده  و...  خلق شدند. این فیلم‌ها و آثار مشابه آن در سومین، چهارمین و پنجمین جشنواره فیلم فجر توانستند جوایز بسیاری را نصیب خود کنند. هر چند دراین میان فیلمی مانند «دونده» امیر نادری با بی‌مهری منتقدان مواجه شد و حتی برخی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برای تولید این فیلم، زیر سوال می‌برند اما اقبال خانواده‌ها به این فیلم و همچنین تمجید جشنواره فیلم ونیز از اثر امیر نادری باعث شد نظر منتقدان نسبت به این اثر در گذر زمان تغییر کند. با وجود همه موفقیت‌ها بسیاری سینمای کودک را مدیون حمایت‌های دولتی می‌دانستند و معتقد بودند این سینما سوددهی ندارد تا تهیه‌کنندگان خصوصی وارد آن شوند اما «گلنار» اثر کامپوزیا پرتوی، رونق چشمگیری را به گیشه‌ها هدیه داد و حیرت تهیه‌کنندگان خصوصی را برانگیخت. این فیلم در نمایش نخست خود 16 میلیون تومان در سال 1368 فروش داشت.
تنگ‌نظری‌‌های دهه شصتی
البته در این دوران  بسیاری از این فیلم‌ها با تنگ‌نظری مدیران سینمایی دهه 60 مواجه شد و برخی از آنها بعدا مجوز پخش گرفتند و علاوه بر اقبال مخاطبان به آنها، این سوال در ذهن همگان پدید آمد که چرا این فیلم‌ها مجوز اکران نگرفتند؟ «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» به کارگردانی داریوش مهرجویی نخستین فیلمی بود که کانون آن را در ژانر سینمای کودک تولید کرد  اما به فیلم تا سال ۱۳۶۷ اجازه نمایش داده نشد و پس از آن، نسخه جرح و تعدیل شده‌ای از آن با نام «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» اکران شد. همچنین «باشو، غریبه کوچک» اثر بهرام بیضایی که سال ۱۳۶۴ ساخته شده بود بر اساس نظر مدیران سینمایی وقت علیه صلاح مملکت تشخیص داده و پخش آن به بعد از قطعنامه موکول شد. اما به دلیل شرایط نامناسبی که در آن «باشو، غریبه کوچک» روی پرده می‌رود، این فیلم به توفیقی در گیشه دست نمی‌یابد، اگرچه بارها از تلویزیون ایران به نمایش در می‌آید و بدل به یکی از فیلم‌های محبوب و ماندگار سینمای ایران می‌شود.  مجیدی نیز  با فیلم سینمایی «بدوک» تجربه جدیدی از مواجهه با مدیران وقت را پیدا کرد. «بدوک» سوژه‌ای جسورانه را مورد پرداخت قرار داده و محرومیت‌های جنوب شرق کشور را به نمایش درآورده بود. این فیلم توسط رئیس دولت وقت (هاشمی‌رفسنجانی) به اتهام سیاهنمایی دچار مشکلات فراوان شد و تقریبا از پرده‌ها پایین کشیده شد. هاشمی‌رفسنجانی در واکنش به این فیلم گفته بود: «ما این همه سد و سیلو در کشور ساختیم، این همه آبادانی، چرا راجع به اینها فیلم نساختید؟» اما در مقابل رهبر انقلاب بعد از تماشای فیلم و انتقاد از مسؤولان بابت عدم بازنمایی این محرومیت‌ها دستور پیگیری مشکلات منطقه را داده و علاوه بر تجلیلی از فیلمسازان از آنها درخواست کرده بودند تا گزارش‌‌های تفصیلی از جانب خودشان را به ایشان تقدیم کنند.
بازگشت به تقریباً هیچ!
اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 کانون پرورش فکری از دوران اوج فیلمسازی خود فاصله گرفته بود و با تولید چند انیمیشن و فیلم کوتاه تلاش داشت با سرعت کمتری به سمت رکود حرکت کند. اما بنیاد فارابی که اوایل دهه 60 تشکیل شده بود تلاش داشت با رونق دادن به سینمای کودک بتواند از پیوستن این ژانر به رکود کانون پرورش فکری جلوگیری کند. باید گفت دیگر نمی‌توان براحتی دوره‌ای را پویاتر و بانشاط‌‌‌‌‌‌تر از دهه 60 برای سینمای کودک متصور شد. با این وجود در دهه 70 نیز تلاش‌‌‌هایی برای حفظ رونق دهه 60 صورت گرفت. آثار درخشان و ماندگار دهه 70 اگرچه ماندگار شدند اما استثنایی بر قاعده سینما و تلویزیون ایران محسوب می‌شدند. در این دهه  شاهد معدود آثار درخشانی نظیر «قصه‌‌های مجید»، «مریم و میتیل»، «الو الو من جوجوام»، «کلاه قرمزی و پسرخاله» و «خواهران غریب» بودیم؛ آثاری که در دهه 80 انگشت‌شمار شدند و شاید پرفروش‌‌‌‌‌ترین آنها را بتوان «کلاه قرمزی و سروناز» دانست که آن هم از شهرت کلاه قرمزی و پسرخاله ارتزاق می‌کرد. در ابتدای دهه 90 نیز «شهر موش‌ها 2» را می‌توان جزو آثار پرفروش سینمای کودک دانست که آن هم به تبع کلاه قرمزی از شهرت دهه شصتی خود بهره گرفت. اما در چند سال اخیر سینمای کودک و اثر رسانه‌ها بر این قشر موجب شد تا دغدغه اهالی فرهنگ نسبت به رکود این جریان برانگیخته شود. تاسیس شبکه‌‌های کودک و نوجوان؛ پویا، نهال و امید که در طول زمان دچار تغییراتی شدند از جمله این دغدغه‌ها بود. دغدغه‌‌‌هایی که به سینما نیز کشیده شد و توانست «شاهزاده روم»و «بیست‌ویک روز بعد» را با اقبال مواجه کند. «قهرمانان کوچک» که هم‌اکنون روی پرده‌‌های سینماست نیز با استقبال مخاطبان مواجه شده و حتی تحسین وزیر ارشاد را نیز برانگیخته است. با این وجود نمی‌توان این استقبال‌ها را ذیل رونق سینمای کودک تعریف کرد، چرا که نه در جشنواره فجر و نه در نظرگاه مدیران فرهنگی دغدغه عملی حمایت از این ژانر دیده نمی‌شود. از معدود اتفاقات مبارک برای سینمای کودک در سطح کلان و سیاستگذاری راه‌اندازی جشنواره فیلم کودک است که بسیاری از کارگردان‌ها را ترغیب به حضور در این جشنواره می‌کند.
همه ما مقصریم!
اما در تبیین این مساله که چرا سینمای کودک در 2 دهه اخیر دچار افول و رکود شدیدی شده است نقطه‌نظرهای بسیاری وجود دارد. سینماگران مطرح ایران در دهه 60 بسیاری از فیلم‌‌های خود را در ژانر کودک می‌ساختند در حالی که در سال‌های پسین هیچ خبری از آنها نبود و این ژانر با فقدان کارگردان‌‌های برجسته مواجه شد. آنها به سمت ملودرام رفتند و مسائل اجتماعی و بعضا سیاسی را موضوع اصلی فیلم‌‌های خود کردند. از سوی دیگر تغییر مدیران و سیاست‌‌های مدیریتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان  در کنار تعویض اولویت‌‌های کانون موجب شد این نهاد از فعالیت سینمایی خود بکاهد و به سمت تولید انیمیشن و ویدئوهای کوتاه قدم بردارد. پس از آن بود که سینمای کودک که وابسته به کانون محسوب می‌شد نیز رو به افول گرایید. منتقدان و بسیاری از اهالی فرهنگ و رسانه هیچگاه سینمای کودک را جدی تلقی نکرده و نگاه حرفه‌ای به آن نداشته‌اند. این دلیل موجب شد این قشر به رکود و از بین رفتن سینمای کودک واکنشی نداشته باشند به‌گونه‌ای که وجود یا عدم وجود آن  غیرقابل اهمیت باشد. در رده مدیران فرهنگی نیز اهمیت به سینمای کودک در درجه چندم قرار دارد. به‌رغم اقدام مبارک جشنواره اول فجر در اختصاص یک بخش به فیلم‌‌های کودک، این اقدام در سال‌‌های بعد تکرار نشده و علاوه بر آن در جشنواره اخیر فجر تنها فیلم کودک و نوجوان جشنواره یعنی«بیست‌و‌یک روز بعد» در بدترین زمان ممکن یعنی روز آخر اکران شد. اما همه عوامل بالا شرط لازم برای رونق سینمای کودک است. سینماگران از درک و فهم نسل جدید عاجز آمده‌‌اند و به سختی امکان گفت‌وگو با کودکان با زبان خودشان را دارند. اینکه هم‌اکنون در هالیوود، پروفروش‌ترین‌ها به سینمای کودک تعلق یافته‌‌‌‌ است، به حضور دانشمندان و اساتید دانشگاه و حلقه اندیشه‌ای پیرامون فیلم‌ها بازمی‌گردد که همه بار نویسندگی و کارگردانی را از دوش یک الی 2 نفر برداشته و به یک تیم حرفه‌ای و متخصص واگذار می‌کنند، اتفاقی که در ایران هنوز به صورت ساختاری رخ نداده و عمده مصائب مبتلابه سینما عدم درک صحیح از وضع موجود است که آن را می‌توان ناشی از بحران اندیشه‌ای در سینما دانست.


Page Generated in 0/0064 sec