- ببخشید، شما؟
احسان ملایی، بچه اهواز. هم نسل حججیها (دهه هفتادیها)، مهندسی برق خوانده و در دل مهندسها طنزپرداز شدهام!
- چی شد که اینجوری شد؟
همه چیز از آن روزی آغاز شد که در گروه باشگاه طنز انقلاب اسلامی پذیرفته شدم... البته دیده شدن متنهام در نشریه سوره دانشگاه شهید چمران مزید بر علت بود و کم بودن طنزپرداز انقلابی، ثلاثی مزید علت.
- اصلاً فکرشو میکردی که جزو نفرات برتر بشی؟!
چرا که نه؟! پدر خوب، مادری بهتر از آب حیات و خدایی که در این نزدیکیست! البته ژن هم بیتأثیر نبود!
- اگر دوباره برگردی به قبل، چکار میکنی؟
اگر صد بار از ضدانقلاب فحش بخورم و صد بار بلاکم کنند و صد بار باز هم فحش بخورم باز هم طنز علیه آل سعود و آمریکا و منافقین و منورالفکران و اعوان و انصارشون مینویسم و باز هم فحش میخورم، لله و قربه الی الله.
- تا حالا تو رقابتی شرکت کردی و رتبه آوردی؟
در رقابتهای بینالاستانی! طنز سوره مقام سوم و بنا به روایتی دوم شدم (چون نفر اول نداشت!) و اخیراً هم جزو نفرات برتر مسابقه هجو آل سعود شدم به فضل خدا.
- پس سابقه داری؟
سابقه کیفری نه ولی سابقه طنز بله!
- میشه بدون رسم شکل، فقط نام چند تا طنز خوب انقلابی را ببری؟
من حافظهام قد ماهی قرمزه، اسماشون یادم نمیاد.
- نوشتن طنز انقلابی سخته؟
سخت که هست چون یه سری ابزار و اخلاقیات هست که جلوی جولان دادن بلاقید متن و ترشحات ذهنی رو میگیره، قیدی که غیرانقلابیها و مخالفان اسلام و اخلاق، ندارن و این یه کم کار رو برای ما دقیق و حساس و سخت میکنه.
- جوانهایی که دوست دارن توی طنز موفق بشن باید چکار کنن؟
من یه توصیه دارم، فقط تمرین، تمرین، مطالعه و صبر! ببخشید شد چهارتا
- اگر حرفی مونده توی 14 کلمه بگو!
امیدوارم روزی برسه که طنزپردازها سوژهای برای هجو، هزل و طنز نداشته باشن.