گروه فرهنگ و هنر: بیش از یک دهه از زمانی که مقام معظم رهبری در دیداری با تیم سازنده نمایش میدانی «شب آفتابی» از آنها خواستند این کار تکثیر شود و در سایر شهرستان نیز اجرا شود، میگذرد. نمایشی که به تعبیر رهبری «مثل تئاتر از غرب به ما نرسیده و طراحی بومی و اسلامی دارد» و حالا نیز پس از چند سال جوانهایی تازهنفس برای ادامه این راه وارد میدان شدند. به گزارش «وطن امروز»، این روزها خبری درباره آغاز اجرای یک نمایش محیطی جدید با نام «مأمن» در رسانهها منتشر شده است. نمایشی به طراحی جواد صدفی و کارگردانی سیدمحسن بنیهاشمی که تازهترین محصول گروه هنرهای نمایشی بنیاد فرهنگی روایت فتح است و در فاز جنوبی بوستان یاس فاطمی تهران به اجرا درمیآید.
اجرای این نمایش محیطی که قرار است در آن به برشی از جنگ تحمیلی و تجاوز رژیم بعث به خاک ایران پرداخته شود، بهانهای شد تا نگاهی به تعدادی از مهمترین و پرمخاطبترین نمایشهای محیطی سالهای اخیر داشته باشیم. نمایشهایی که بهزاد بهزادپور برای نخستینبار به آن شکل و فرمی تازه داد و توانست زمینهساز ارتباط گسترده مردم با این نوع از نمایشها شود.
تجربههای دستنیافتنی در «شب آفتابی»
«شب آفتابی» را میتوان طلایهدار نمایشهایی محیطی در سالهای بعد از انقلاب دانست. نمایشی منحصر به فرد به کارگردانی بهزاد بهزادپور که پیش از آن نمونهای نداشت و تقریبا بعد از آن نیز هیچ اثری نتوانست موفقیت این نمایش را تکرار کند. شب آفتابی که هم از نظر ساختار و هم داستان و هم میزان ارتباطگیری با مخاطب اثری منحصر به فرد محسوب میشد، در حالی توانست بیش از 10 سال پیاپی به اجرای خود ادامه دهد که گستردگی ابعاد مختلف این نمایش چه به لحاظ مساحت اجرای آن و چه به لحاظ تعداد نیروهای درگیر در پروژه بینظیر بود و البته خروجی این پروژه بینظیر و بومی روایتی جذاب بود که اغلب مخاطبان بویژه نسل جوان را با خود همراه میکرد. این نمایش منشوری از نور، صدا و تصویر است که با تکیه بر تکنیکهای متنوع سینمایی همچون جلوههای ویژه بصری و میدانی، بازی با نور، صحنه و دکور، پخش صدا و افکتهای مختلف و با حضور بیش از چند صد نفر هنرور و در بازه زمانی 3 ساعت به شرح روایت اتفاقات پیش آمده برای بشر از خلقت حضرت آدم تا ظهور امام زمان(عج) میپردازد. «قصه انبیا»، «حوادث صدر اسلام»، «تاریخ معاصر» و «ظهور امام زمان(عج)» 4 پرده اصلی این نمایش بود که در هر بخش از آن قسمتهایی از تاریخ پیش چشم مخاطبان این نمایش مرور میشد. نمایشی که یکی از مهیجترین بخشهای آن نمایش واقعه عاشورای حسینی در وسعت میدانی بزرگ و همچنین اجرای مانور نظامی با همراهی تانک و ادوات نظامی و انفجار بود که حس واقعی حضور در این شرایط را به چند هزار مخاطبی که هر شب برای تماشای این اثر حضور داشتند، القا میکرد و تجربه حضور در چنین محیطی برای آنها دستیافتنی میشد.
گاهی به آسمان نگاه کن!
این شیوه نمایش در ادامه باز هم توسط بهزاد بهزادپور و هسته اصلی سازنده «شبهای آفتابی» با کمی تغییرات ادامه پیدا کرد تا بهزادپور این بار به جای «شب آفتابی»، مخاطبانش را به ضیافت «شبی در کهکشانها» میهمان کند. نمایشی که همانند نمونه قبلی خود توانست انبوهی از مخاطبان را به خود جذب کند. بهزادپور خود در گفتوگویی در سال 93 «شبی در کهکشانها» را اینگونه توصیف کرد: «شبی در کهکشانها، در شاکله اصلی همان شب آفتابی است اما با تغییراتی توانسته روانتر از قبل علاقهمندان را به دیدن صحنههای نمایش مشتاقانه با خود همراه کند. در اجرای شبی در کهکشانها میانپردههایی با مضمون انتظار و امام زمان(عج) پیشبینی کردیم تا به نحوی هم خلأ میان پرده شب آفتابی را رفع کرده باشیم و هم به نوعی به بیننده عنوان کنیم همچنان باید منتظر امام عصر(عج) باشیم. عنوان «شبی در کهکشانها» نیز از مضمون یکی از دیالوگهای فیلم «خداحافظ رفیق» - از جمله ساختههای سینمایی بهزاد بهزادپور- گرفته شده است. در صحنهای از فیلم عنوان میشود: چرا گریه میکنی؟ میگوید: برای اینکه این شهر همهاش زمینی شده است؛ دیگر این شهر آسمانی ندارد! یعنی آنقدر در زمین مشغول شدیم که وقتی از کهکشان سخن به میان میآوریم ذهنها به سمت فضای ماورای جو و سیاراتی مثل اورانوس و دیگر سیارات آسمانی سوق مییابد. در حالی که مقصود ما در اینجا از کهکشان، انبیا و معصومین هستند، پس در این کهکشان به دنبال آن هستیم تا به بینندگان نشان دهیم حضرت مریم(س)، حضرت عیسی(ع)، حضرت موسی(ع)، حضرت امام حسین(ع) و ... چگونه بودند. در واقع چون این افراد کهکشانیهای واقعی جامعه ما هستند، نام نمایش را شبی در کهکشانها تعیین کردیم تا بگوییم مردم یک شب از 365 شب سال را هم که شده برای دیدن این کهکشانیها صرف کنند.
زمانی برای شیدایی
هر چند این تجربه موفق و تکرار آن در چند سال متوالی، به طور طبیعی و منطقی باید منجر به حمایت از تیم تولید این مجموعه بویژه شخص بهزاد بهزادپور میشد اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، حذف او از این چرخه و ادامه این مسیر با حضور چهرههایی بود که نتوانستند موفقیتهای این نوع از نمایش را که طراحی مدل بومی آن در واقع جزو ابتکارات این کارگردان محسوب میشد تکرار کنند. تجربهای که چندین بار در برخی استانهای کشور به اجرا درآمد ولی در اغلب موارد به موفقیت چندانی دست پیدا نکرد.
یکی از معدود مواردی که توانست در این حوزه موفقیت آثار بهزادپور را تکرار کند، نمایش «فصل شیدایی» به کارگردانی سعید اسماعیلی بود. این نمایش در روایت اصلی ادامهدهنده مسیر «شب آفتابی» بود و در آن داستان سرنوشت انسان از آغاز تاریخ تا دوران ظهور امام زمان(عج) روایت میشود اما نکته جالب توجه در این نمایش آن بود که اجرای آن از شهرستان آغاز شد و پس از استقبال مخاطبان در شهرهایی همچون اهواز، شهرکرد، خرمآباد، ابوموسی، بوشهر و یزد برای اجرا راهی تهران شد. ویژگیهای دیداری این نمایش نظیر نورپردازیهای هنرمندانه، دکورهای عظیم، کشتی نوح و بارش باران، ادوات و تجهیزات نظامی، مواد منفجره و... فضایی خاص برای تماشاگر ایجاد کرده بود که باعث میشد میزان تاثیرگذاری این نمایش بر مخاطبان نیز افزایش پیدا کند. جالب آنکه سازندگان این نمایش با استفاده از قصهای انعطافپذیر سعی کردند در زمان اجرا در هر کدام از شهرهای کشور بخشی از داستان این نمایش را به شرح قصه یکی از قهرمانان همان شهر یا یکی از اتفاقات تاریخی که در آن شهر رخ داده اختصاص دهند. برای مثال در بوشهر رشادتهای شهید نادر مهدوی در مبارزه مستقیم با آمریکا در خلیجفارس به تصویر درآمده یا در اجرای یزد علاوه بر حوادث طبس، به نقش محوری شهید صدوقی در انقلاب و دفاعمقدس پرداخته شد.
دورهات تمام نشده مربی!
آغاز اجرای این نمایش در اوایل دهه 80 سرآغاز ایجاد جریانی تازه در عرصه تئاتر کشور شد. جریانی که در ادامه در قالب اجرای نمایشهایی همچون «آوای نور»، «ستاره صبح» و حتی «دریادلان» به کار خود ادامه داد اما باز هم نتوانستند موفقیتهایی را که بهزادپور به دست آورده بود تکرار کنند. اتفاقی که بدون شک یکی از دلایل به وقوع پیوستن آن را باید در خالی بودن جای بهزاد بهزادپور در این عرصه دانست. هنرمندی مولف با ایدههایی نو که خود برای نخستینبار مبتکر این نوع از نمایشها و بومی کردن آن در داخل کشور بود و در ادامه نیز با تکرار بیش از 10 ساله این نمایش توانست جایگاه این نوع از نمایش را در داخل کشور تثبیت کند ولی با کنار گذاشتن او به دلایل مختلف- از جمله بیتوجهی همیشگی مدیران فرهنگی به هنرمندان- این نوع از نمایش نیز نتوانست به دوران اوج خود بازگردد. بهزادپور به عنوان ابداعکننده این کار شیوهای را به ظهور رساند که حاصل جمع اسپشیال، نور و بازی بود و نمونههای موفقی چون «فصل شیدایی» نیز در ادامه با توسل به همین شیوهها و البته افزودن برخی ایدههای جدید و ابتکاری سازندگانش توانست به موفقیت دست پیدا کند.