محمد ابراهیم کریمی: رئیس جمهور فرانسه در تازهترین اظهارات خود درباره برجام به نکات قابل تاملی اشاره کرده است. امانوئل مکرون که قرار است بزودی برای رایزنی با مقامات دولتی کشورمان به ایران سفر کند، در این باره میگوید: «ما با دولت آمریکا به توافق رسیدیم که همه اقدامات برای حفظ توافق هستهای با ایران باقی بماند. امروز استراتژی کمرنگ و مبهم آمریکا در مقابل ایران و کرهشمالی ضرورت بیش از پیش یکپارچگی اتحادیه اروپایی را میطلبد. با وجود احترام کامل به برجام، مخالف توسعه برنامه موشکی ایران هستیم و بزودی با دیگر رهبران اروپایی در این باره گفتوگو خواهیم کرد».
درباره اظهارات رئیسجمهور جوان فرانسه نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد.
1- میان «احترام به برجام» و «تعهد عملی به برجام» تفاوت جامعی به لحاظ حقوقی وجود دارد. مقامات اروپایی طی روزهای اخیر بارها از احترام به برجام و کارآمدی این توافق سخن به میان آوردهاند اما هرگز حاضر به اعلام «تعهدپذیری کامل و بیقید و شرط» خود نسبت به نسخه فعلی توافق هستهای نیستند. چندی پیش مقامات فرانسوی صراحتا اعلام کردند میتوان بر سر موضوعاتی مانند ادامه محدودیتهای هستهای ایران پس از سال 2025( بخوانید تغییر بندهای موسوم به غروب آفتاب) و فعالیتهای موشکی کشورمان، بار دیگر وارد مذاکره شد.
روز هشتم شهریور ماه، «اگنس روماته» سخنگوی وزارت خارجه فرانسه تصریح کرد امانوئل مکرون از احتمال رایزنیها در آینده برای مذاکره بر سر «مکمل برجام» خبر داده که شامل سالهای پس از 2025 و موشکهای بالستیک ایران خواهد بود. در چنین شرایطی بهتر است مکرون ژست حمایت از توافق هستهای را به خود نگیرد و صراحتا مواضع خود را در خصوص بازگشایی برجام و مذاکره مجدد بر سر آن علنی کند! مواضع پارادوکسیکال و غیرشفاف مقامات فرانسوی در خصوص برجام باید با عتاب دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما توأم باشد. بدیهی است فرانسه نیز مانند ایالات متحده آمریکا باید میان 2 گزینه «پذیرش صددرصدی نسخه فعلی برجام» و «خروج از توافق هستهای» یک گزینه را انتخاب کند. در این معادله، گزینه سومی وجود ندارد.
2- مکرون از استراتژی مبهم دولت ترامپ در قبال ایران و کرهشمالی سخن گفته است. با این حال وی و دولت متبوعش به صورت کاملا ارادی و خودخواسته، قطعهای از پازل این استراتژی محسوب میشوند! ترامپ هماکنون استراتژی مبهم خود در قبال ایران بویژه برجام را با کمک متحدان اروپایی خود میچیند. در جریان دیدار اخیر دونالد ترامپ و مکرون در ایالات متحده در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این استراتژی به صورتی دقیق از سوی دو طرف مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. اظهارات مکرون درباره توافق وی با ترامپ بر سر حفظ توافق هستهای [که آن نیز مشروط به تغییر برجام خواهد بود] در مقابل اعمال فشار بر ایران بر سر توان موشکی و سیاستهای منطقهای کشورمان، پرده از بازی فریبکارانه کاخ الیزه در قبال توافق هستهای برمیدارد.
3- برای فرانسویها و متعاقبا مقامات آمریکایی اساسا اهمیتی ندارد که مساله توان موشکی ایران در قالب یک الحاقیه، مکمل یا توافق ثانویه در برجام گنجانده شود. هدف واشنگتن و تروئیکای اروپایی، تحدید توان موشکی ایران همگام با محدودیت دائمی برنامه هستهای ایران است. به عبارت بهتر، آمریکاییها و فرانسویها، در این باره رویکردی «هدفمحور» دارند نه «ابزار محور»! هر روش و وسیلهای که بتواند هدف «تحدید توان موشکی ایران» را محقق کند، نزد آنها اصالت و موضوعیت دارد. فرانسویها در این معادله پیچیده، به مثابه کاتالیزور و عامل تسریعکنندهای هستند که قصد تسریع و تسهیل این روند خطرناک را دارند.
4- مکرون اخیرا از یوکیو آمانو و دیگر مقامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواسته است پایبندی ایران به توافق هستهای را مستند به تمام مفاد برجام تضمین کنند. منظور رئیسجمهور فرانسه از این اظهارات کاملا مشخص است! رئیسجمهور فرانسه مانند دونالد ترامپ و نیکی هیلی، بند T ضمیمه اول توافق هستهای را مورد توجه قرار داده است، بدون آنکه مستقیما به آن اشاره کند.
آدرسی که مکرون در قالب این سخنان به ترامپ مخابره کرده است، همراهی پاریس با واشنگتن بر سر اعمال بازرسیهای نامحدود از اماکن نظامی ایران است. اینکه مقامات فرانسوی نیز مانند مقامات آمریکایی 2 سال پس از امضای توافق هستهای به یاد وجود بندی به نام «T» افتادهاند جای بسی تامل دارد. نکته مهمتر اینکه یوکیو آمانو خود نیز اذعان کرده است آژانس مطابق متن برجام و ضمایم آن، اختیاری برای راستیآزمایی این بند ندارد و از این رو باید تکلیف این موضوع روشن شود!
5- همانگونه که از شواهد و مستندات موجود
بر میآید، رئیسجمهور فرانسه دقیقا مانند ترامپ خواستار تمدید محدودیتهای زمانی برنامه هستهای ایران پس از سال 2025، دسترسی به اماکن نظامی ایران توسط آژانس و اعمال محدودیت بر سر برنامه موشکی کشورمان است. البته مکرون این بار بر خلاف سالهای 2013 تا 2015 میلادی نقاب پلیس بد را (که لوران فابیوس وزیر وقت خارجه فرانسه نماد آن بود) به چهره نزد تا با «تاکتیک لبخند» علیه متن توافق هستهای عمل کند. در چنین شرایطی خطکشی و مرزبندی میان آمریکا و اروپا، نهتنها به معنای گرفتار شدن در «تدلیس دیپلماتیک» آنها محسوب میشود، بلکه حکم یک خطای راهبردی را در سیاست خارجی کشورمان خواهد داشت. بدون شک آثار و تبعات این خطای راهبردی میتواند سالیان دراز گریبانگیر کشورمان شود. در چنین شرایطی تنها راه ممکن، قرار دادن اروپا در مقام «پاسخگویی» است نه «میانجیگری»! اگرچه فرانسه هماکنون خود را در کسوت یک «میانجی» بین ایران و آمریکا بر سر موضوع توافق هستهای معرفی کرده است اما دستگاه دیپلماسی کشورمان نباید این نقشآفرینی تصنعی از سوی مقامات کاخ الیزه را به رسمیت شناخته و حقایق موجود درباره این بازی خطرناک فرانسه را نادیده انگارد.