عبدالباری عطوان: محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی در گفتوگو با خبرگزاری رویترز، اظهار داشت یمن خطرناکتر از لبنان است، چراکه این کشور مشرف به بابالمندب است و اگر اتفاقی در آنجا رخ دهد به معنای توقف ۱۰ درصد از تجارت جهانی خواهد بود و این خود بحران است. بنسلمان در ادامه تصریح کرد جنگ با یمن ادامه خواهد یافت تا «الحوثیها (جنبش انصارالله) به حزبالله دیگری در مرزهای کشور تبدیل نشوند.» ارزیابی این اظهارات بنسلمان مبنی بر ادامه جنگ در یمن به منظور جلوگیری از تبدیل شدن انصارالله به «حزباللهی دیگر» در مرزهای جنوبی سعودی به معنی طولانیشدن این جنگ است. همچنین این اظهارات به این معنی است که این جنگ از طریق گفتوگو با رضایت تمام طرفها حل و فصل نخواهد شد، بلکه هدف از آن ریشهکن کردن جنبش انصارالله در یمن است؛ چه با خلع سلاح داوطلبانه که هرگز رخ نخواهد داد و چه از طریق شکست نظامی که در این باره نیز دستکم در کوتاهمدت جای تردید وجود دارد. اگر هدف از ادامه جنگ در یمن از بین بردن انصارالله و نابودی سلاحهای این جنبش است، باید گفت همین اظهارات بنسلمان به نوبه خود دلایل واقعی جنگ در یمن را برملا میکند تا جایی که مشخص میشود طرح موضوع بازگرداندن مشروعیت به عبد ربه منصور هادی (رئیسجمهور فراری و مستعفی یمن) فقط پوششی برای آغاز جنگ بود نه چیزی دیگر. نکته دیگر اینکه در برخی کشورهای منطقه و نیز در رژیم اشغالگر اسرائیل نسبت به نام حزبالله نوعی فوبیا وجود دارد، زیرا این حزب بازوی نظامی محور مقاومت به رهبری ایران به شمار میآید و ایران نیز بزرگترین هدف راهبرد آمریکا در خاورمیانه بوده و شاهد آن نیز تحریمهای جدید آمریکا علیه تهران است.
در این میان باید گفت محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نخستین نفری بود که تعبیر «حزباللهی دیگر» را درباره حماس بهکار گرفت، به این معنی که اظهار داشت امکان ندارد حزبالله دیگری در غزه تشکیل شود و فقط در صورت خلع سلاح کامل امکان آشتی وجود دارد. تنها سلاح مشروع و قانونی از نظر محمود عباس سلاح نیروهای امنیتی فلسطین است که از نظر امنیتی با اشغالگران اسرائیلی هماهنگ میشوند. در این میان، آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسرائیل نیز به نوبه خود به این گروه ملحق شده و اعلام کرد، جنگ آینده همزمان علیه لبنان و سوریه خواهد بود و ارتش لبنان استقلال خود را از دست داده و به جزئی از حزبالله تبدیل شده است. تعجب نمیکنیم اگر هدف از نشست واشنگتن به دعوت رئیس ستاد ارتش آمریکا و با مشارکت همتایان اردنی، مصری، سعودی و اماراتی در کنار رئیس ستاد ارتش اسرائیل، طراحی نقشه جنگ آینده علیه لبنان، سوریه و حزبالله باشد تا از این طریق ایران به جنگ منطقهای گستردهای سوق داده شود که اسرائیل در آن نقش ستون فقرات را دارد. در این میان ژوزف عون، فرمانده ارتش لبنان با خروج از نشست مزبور به دلیل حضور رئیس ستاد ارتش اسرائیل در آن، ما را سربلند کرده و نشان داد لبنان فقط در جبهه رویارویی با دشمن قرار دارد. به هر حال به نظر نمیرسد تلاش برای نابودی حزبالله کار آسانی باشد و چهبسا همین سختی درباره جنبش انصارالله در شمال یمن نیز وجود داشته باشد و در این باره باید به یاد بیاوریم این حزب بیش از 15 سال با اسرائیل مبارزه کرد و خسارتهایی به آن وارد آورد که برای اسرائیل قابل تحمل نبود تا جایی که ایهود باراک، نخستوزیر وقت این رژیم در آن زمان با اعتراف به شکست در سال 2000 ناچار به عقبنشینی یکجانبه شد. حزبالله اسرائیل را 2 بار شکست داد و علاوه بر آن با انفجار پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت در سال 1983 به آنان درس خوبی داد تا جایی که در این انفجار 241 نفر کشته شدند. اکنون حزبالله قویتر شده و مهارت و تجربه بیشتری به دست آورده است و تعداد موشکهایی که در اختیار دارد
10 برابر سال 2006 است؛ سالی که اسرائیل در جنگ 33 روزه بار دیگر شکست را تجربه کرد اما اوج بدبختی و گرفتاری این است که آمریکا به نفع اسرائیل عربها را به سمت جنگ با ایران سوق میدهد.