printlogo


کد خبر: 183733تاریخ: 1396/8/8 00:00
لااقل نگران قضاوت تاریخ باشید!

امیر استکی: برای بسیاری از ما پیش آمده است هنگام مطالعه تاریخ کشورمان لحظاتی را در بهت و حیرت و حسرت و بغض فرو برویم. به‌واسطه چند هزار سال تاریخ، این لحظات برای ایرانیان لحظات پرشماری است. همواره در تاریخ به بی‌کفایتی‌‌‌هایی که سرنوشت تلخی برای مردمان ایران رقم زده‌‌‌‌اند، برمی‌خوریم و این شاید به‌واسطه سیر برعکسی باشد که ما در برخورد اولیه در مواجهه با تاریخ پیدا می‌کنیم. سیر برعکسی که برای درک بهتر رویدادهای تاریخی باید از آن حذر کنیم. ما نباید قضاوت خود را بر مبنای آگاهی‌ها و اطلاعات امروزمان بنا کنیم، بلکه باید به هر میزان که امکانش فراهم می‌شود خود را در زمینه و زمانه آن رویداد قرار داده و از آن منظر به اتفاقاتی که افتاده است بنگریم. شاید در این شرایط باشد که از قضاوت‌‌های ساده شده عبور کنیم و پیچیدگی و سختی آن لحظات تاریخی را درک کنیم. در این میان باید به این نکته اساسی نیز توجه کرد که آنچه امروز تحت عنوان تاریخ یا شرح یک رویداد در گذشته در اختیار ما است می‌تواند تنها یک روایت از روایت‌‌های ممکن از آن باشد. روایت‌‌‌هایی که هر کدام بسته به ویژگی‌‌های روایت‌کننده می‌توانند تا میزان زیادی متفاوت از هم باشند اما در بسیاری موارد این تنها یک روایت است که باقی‌مانده است. این حالت بیشتر برای رویدادهایی که زمان زیادی از آنها می‌گذرد روی می‌دهد اما برای تاریخ 4-3 سال اخیر هم آیا می‌شود اینگونه برخورد کرد؟ در این زمینه شاید با قطعیت بتوان پاسخ منفی داد، چرا که حداقل در این زمینه تقریبا همه عوامل و بازیگران مختلف کماکان در دسترس هستند و امکان رجوع به آنها و واکاوی روایت‌‌های دیگر برای کنشگر فراهم است اما در عرصه سیاست در ایران گویی فراموشی واقعیات چند سال اخیر رواج بسیاری یافته است. جناب حسن روحانی در کارزار رقابت انتخاباتی برای تصدی پست ریاست‌جمهوری یازدهم به جد معتقد بود مذاکره با عوامل اصلی قدرت در جهان راه برون‌رفت کشور از تنگناهای تحریمی است. بعدتر و پس از انتخاب شدن نیز به صراحت از ضرورت مذاکره با کدخدای ده که همان آمریکا باشد سخن می‌گفت. جناب روحانی و لشکر نخبگان همسویش چنان شفاف و با وضوح بالا از نتایج آتی مذاکرات سخن می‌گفتند که انسان ناخودآگاه گمان می‌کرد گویی این بزرگواران در زمان سفر کرده‌‌اند و از آینده به حال آمده‌‌اند که چنان عزم جزمی را برای رفع و رجوع برنامه هسته‌ای از پس مذاکره و توافق با آمریکا دارند. آری! خیال حضرات به قدری راحت بود که یکی از بزرگ‌ترین معاهدات بین‌المللی تاریخی را در سریع‌الحصول‌ترین حالت آن و با شتاب به سرانجام رساندند و پس از آن چه پاهایی که نکوبیدند و چه دست‌هایی که نیفشاندند. فضا در آن روزگار به گونه‌ای بود که اندک منتقدان این شتاب و سراسیمگی را چنان لجن‌آلود کردند که کسی جرات مخالفت که نه؛ حتی انتقادی ساده و موثر به این روند شتابناک را نداشته باشد. انگ «کاسبان تحریم» و «گروگان‌گیرندگان ملت» و... همه در آن روزها به سرعت به هر صدای منتقدی اصابت می‌کرد. حاصل این همه سرعت و عطش، برجام بود. برجامی که قرار بود بسیاری کارها برای ایرانیان بکند و نکرد و همانطور که زمان می‌گذشت و به امروز می‌رسید انتظارات از آن آب می‌رفت و آب می‌رفت تا اینکه به یکسری کلیات از برداشتن سایه جنگ از سر ملت رسید. برجامی که آب خوردن ملت هم به آن وابسته دانسته می‌شد، آنقدر قدرت و قوام نداشت که شاکله خود را حفظ کند و حالا کار به جایی رسیده است که ریاست محترم جمهور در مجلس از «دیوانگی بودن مذاکره با آمریکا» سخن می‌گوید! ایشان البته همان کسی است که قریب به 4 سال پیش حل مساله هسته‌ای را بدون مذاکره مستقیم با کدخدای جهان ناشدنی می‌دانست و با قسم جلاله تاکید می‌کرد فهم صحیح جهان الزاما به چنین نتیجه‌ای می‌رسد. ‌الله‌اکبر که هنوز 4 سال نگذشته است و این ضرورت بدیهی ناشی از فهم صحیح جهان که می‌شد حتی بر سر آن قسم جلاله خورد، به حماقت و دیوانگی تبدیل شده است. جناب روحانی در مجلس اشاره‌ای هم به پیشنهاد مذاکره آمریکا با کره‌شمالی می‌کنند و می‌گویند مگر با این همه بدعهدی که بر سر برجام شده است آنها دیوانه‌‌اند که بیایند و با شما مذاکره کنند. ‌الله‌اکبر جناب روحانی، مگر نمی‌دانید همین کره‌شمالی یکبار چنین معاهده‌ای با آمریکا بسته است و همین نقض عهد را شاهد بوده است! پس چرا آن زمان شما از این مساله درس نگرفتید و این کار را که امروز دیوانگی می‌خوانید انجام دادید؟ این نیز از همان آه و افسوس و حسرت‌هایی است که این‌بار شما برای تاریخ ایران به یادگار گذاشتید. بتنی که در برنامه هسته‌ای کشور ریختید دیگر قابل برگشت نیست و حاصل آن همه شور و جنون مذاکره و ژست قهرمانانه، امروز و آینده، آه و افسوس و حسرت و بغض خواهد بود. اعتماد به نفس بالایی که در دولتمردان کنونی وجود دارد مانع از آن است که به اشتباهات مهلک‌شان در آن روند شتابزده اعتراف کنند و امروز با وجد خاصی که گویا حاکی از یک کشف بزرگ است، از دیوانگی بودن اعتماد به آمریکا سخن می‌گویند. دوستان، امروز نه ولی در آینده‌ای نه چندان دور تاریخ درباره شما با بی‌رحمی تمام قضاوت خواهد کرد و شما را در ردیف کسانی که من از بیم برخورد قهری وزارت ارشاد اسم‌شان را نمی‌برم، خواهد نشاند. اگر نگران گذران امور امروز ملت نیستید لااقل نگران قضاوت تاریخ باشید!


Page Generated in 0/0135 sec