بنده روشنفکرم و روشن بسی فکر من است
بنده فکرم روشن است*
نام آمریکا و آلمان، دائماً ذکر من است
بنده فکرم روشن است
از خدا و خلق او اصلاً ندارم من حیا
چون خیار و باقالا
عکس اونجوری من مشهور کوی و برزن است
بنده فکرم روشن است
فکر من در خانه و شرکت، خیابان و محل
دود سیگار است و تَل**
گفتههایم بیثمر مانند کاه و ارزن است
بنده فکرم روشن است
پول مفت پنتاگون را در حسابم دیدهاند
مرد و زن نالیدهاند
ذوق من در بیگناهی را به مترو کشتن است
بنده فکرم روشن است
با طلبکاری صدایم میشود هر آن، کُلُفت
چون ترامپ اینگونه گفت
شغلم از کورش نوشتن یا که لُنگ افکندن است
بنده فکرم روشن است
مینویسم صد مقاله در مزایای هویج
چشمهایم لوچ و قیج
ارزش ایران کم از ویرانههای لندن است
بنده فکرم روشن است
لولهنگ و چوبِ کبریت از کجا میآورید؟
از اروپا میخرید!
از ادای فارسی، My Language is الکن است
بنده فکرم روشن است
از فروش خاک و ناموسم نگیرم هیچ درس
در خیانت هم نترس
حرف حق در گوش من خر را رباعی گفتن است
بنده فکرم روشن است
*این بیت از آقای محمد خرمشاهی (میلاد) است.
**تل: تلخی، تلخکی، مادهای به رنگ قهوهای سوخته که در قدیم پشت گوش بچهها میمالیدند!