آیتالله عبدالله جوادیآملی: دین برای زن یک حساب خاصی قائل است. مرحوم ابن بابویه قمی- رضوانالله تعالی علیه – در کتاب قیم خود، من لایحضرهالفقیه، بابی در ابواب نماز دارد به عنوان «ادب المرآه فی الصلاه» که آداب نماز زن چگونه است: چگونه بایستد، به رکوع برود، تشهد انجام دهد، برخیزد که با عفاف او سازگارتر باشد. در پایان باب روایتی از امام صادق(ع) نقل میکند که، زن اگر خواست تسبیح بگوید با انگشتهای خود تسبیح بگوید: «فانه مسؤولات» شاید چنین دستوری درباره مرد نباشد که با انگشت تسبیح بگوید ولی در این روایت میفرماید زن با انگشت خود تسبیح بگوید. البته بهترین تسبیح و شمارش تسبیح چه برای زن و چه برای مرد همان تربت حسینی- صلواتالله و سلامه علیه- است، و چنین هم نیست که اگر مردی با سر انگشتش تسبیح بگوید مقبول نباشد ولی دستوری به آن وارد نشده است اما درباره زن، گذشته از اینکه تسبیح گفتن و شمارش با تربت حسینی- صلواتالله و سلامه علیه- فضیلت فراوانی دارد، دستور آمده است که اینها با سر انگشتانشان تسبیح بگویند، زیرا این سر انگشتان در قیامت مسؤول واقع خواهند شد. این یک عنایتی از سوی خدا نسبت به زن است که با انگشت خود عدد تسبیح را بشمارد تا انگشت او نیز عبادت کند، چون خداوند بدن را با همه خصوصیات در قیامت محشور میکند: «بلی قادرین علی ان نسوی بنانه؛ آری! قادریم بر اینکه منظم کنیم انگشتانش را.» (قیامت/ 4) نهتنها دست و نهتنها انگشتان، بلکه تمام خطوط سر انگشتان را نیز در قیامت برمیگرداند، تا شهادت بدهند. این یک عنایتی است که دین به زن دارد تا متوجه باشد با این انگشتان تسبیح گفته است، آنگاه دیگر با این دست معصیت نمیکند. درست است که اگر با تسبیح ذکر کرد ثواب میبرد اما همه سر انگشتان در آنجا نقشی ندارند، لیکن وقتی خود سرانگشت عامل شمارش تسبیح بود، خود این انگشت و سرانگشت است که عبادت میکند و اگر چنانچه این موضوع به عنوان نمونه و تمثیل باشد نه به عنوان تخصیص و تعیین- برای اینکه تعلیل عمومیت دارد- میتوان ادعا کرد ذات اقدس اله بر اساس این روایت اصرار بر این دارد که زن با تمام اعضای بدنش بنده حق باشد و به همین دلیل او را 6 سال قبل از مرد مورد عنایت خود قرار داده است. شما بارگاهی را تصور کنید که بدون اذن ورود، نمیتوان وارد شد، اگر در آن بارگاه رفیع، کسی زن را 6 سال زودتر از مرد راه بدهد معلوم میشود که این زن پیش از مرد مورد عنایت صاحب بارگاه قرار گرفته است.
اگر ما از این شواهد، عظمت زن و برتری زن را نسبت به مرد احساس و استنباط نکنیم لااقل معلوم میشود دین یک عنایت خاصی نسبت به زن دارد. منتها زن باید موقعیت خود را درک کند که دین صریحا به مرد میگوید تو برو و 6 سال بازی کن، ولی زن را به حضور میپذیرد، مثل اینکه در یک مجمع علمی به بچهها میگویند شما بروید بازی کنید جای شما نیست اما بزرگترها را راه میدهند. این نه برای آن است که زن ناقص است، بلکه برای آن است که زن ریحانه است و این گل فقط باید به دست باغبان باشد و باغبان این گل، فقط قرآن عترت و ذات اقدس اله است.
باغبان هر انسانی خداست که میفرماید: «و الله انبتکم من الارض نباتا؛ و خداست که شما را مانند گیاهی از زمین رویانید.» (نوح/ 17) خدا شما را از زمین رویانید و آن باغبان بهتر میداند کدام گل را بهتر از دیگری و زودتر از دیگری باید حفظ کند، کدام نهال را باید بیشتر پذیرایی کند. اصل کلی را قرآن بیان میکند که در جهان امکان باغبان خداست و این نهالهای مرد و زن را خدا آفریده و او میداند که بعضی از نهالها را باید زودتر زیر پوشش و نظر قرار داد تا مبادا خدای ناکرده آلوده شود و بپژمرد. زودتر باید او را زیر پوشش دین آورد و این نشانه عظمت او است، وقتی زن عظمت خود را مییابد که بداند خدا او را 6 سال زودتر از مرد میپذیرد و برای او حساب دیگری باز میکند.
منـبـع: زن در آیینه جلال و جمال