printlogo


کد خبر: 184455تاریخ: 1396/8/23 00:00
گزارش «وطن‌امروز» از عملکرد سینما در بازنمایی فراگیرترین بلای طبیعی
خواب سینما در شب زلزله ایرانی

احسان سالمی: حوادث و بلایای طبیعی از جمله موضوعاتی است که سال‌های سال با گوشت و خون مردم ما عجین شده است؛ زلزله، توفان، سیل، آتش‌سوزی‌های بزرگ و... . حوادثی که وقوع هر باره یکی از آنها نه فقط مردمی که به شکل مستقیم درگیر این حادثه و مصیبت بوده‌اند، بلکه همه مردم کشورمان را داغ‌دار این مصائب کرده است. هنر و هنرمند نیز به واسطه طبع لطیف و البته رسالتی که هم در زمینه ادای دین به قربانیان این حوادث و هم در زمینه آگاه‌سازی مردم در زمینه چگونگی مواجهه با چنین بحران‌هایی دارد، نمی‌تواند نسبت به این قبیل اتفاقات بی‌توجه باشد، همچنان که هنرمندان ما نیز تاکنون آثار مختلفی را در این زمینه تولید کرده‌اند. البته به نظر می‌رسد با توجه به حجم بالای فجایع طبیعی در کشورمان که به واسطه جغرافیای خاص کشور پدید می‌آید، نیازمند تولید آثار بیشتری پیرامون این قبیل موضوعات هستیم. با این همه به بهانه وقوع زلزله دلخراش غرب کشور به مرور سریع مهم‌ترین فجایع طبیعی چند سال اخیر کشورمان، آثار داخلی ساخته شده در ارتباط با فجایع طبیعی و مقایسه آن با برخی تولیدات سینمای جهان در این حوزه پرداخته‌ایم. در این میان بخشی از سوژه‌های مهم مرتبط با این فجایع را که قابلیت تبدیل به یک اثر هنری را دارند اما تاکنون توجه چندانی به آنها نشده را نیز با هم مرور خواهیم کرد.
مهم‌ترین زمین‌لرزه‌های ایران
هر چند که احتمالا تا پیش از مطالعه این گزارش بارها و بارها در رسانه‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی آماری از مهم‌ترین زمین‌لرزه‌های 50 سال اخیر در ایران را مشاهده کرده‌اید ولی برای کامل بودن این گزارش بد نیست با هم مروری کوتاه بر برخی از مهم‌ترین این وقایع داشته باشیم. با بررسی تاریخ وقوع حوادث طبیعی در 50 سال گذشته به طور کلی می‌توان مهم‌ترین بلایای طبیعی این سال‌ها را اینگونه فهرست کرد؛ زمین‌لرزه بوئین‌زهرا در سال 1341 با بیش از 12 هزار نفر تلفات، زمین‌لرزه طبس در 1357 با بیش از 15 هزار نفر تلفات، زمین‌لرزه رودبار و منجیل در سال 1369 با حدود 35 هزار نفر تلفات و زمین‌لرزه بم در سال 1382 با بیش از 26 هزار نفر تلفات از جمله مهم‌ترین زمین‌لرزه‌های ثبت شده در تاریخ کشورمان است. البته در کنار این فجایع که تلفات بالایی داشتند زمین‌لرزه‌های دیگری مانند زلزله زرند در سال 83 و زلزله اهر و ورزقان در سال 91 نیز با وجود تلفات کمتری که نسبت به فجایع دیگر داشتند، در نوع خود مهم بودند.
ما چه کردیم؟
نخستین واکنش جدی سینمای ایران به یکی از فجایع طبیعی را باید سه‌گانه عباس کیارستمی دانست. سه‌گانه‌ای که اولین اثر آن یعنی «خانه دوست کجاست؟» اساسا ارتباطی به زلزله ندارد اما 2 فیلم دیگر کیارستمی در ادامه و در ارتباط با 2شخصیت اصلی حاضر در «خانه دوست کجاست؟» که از ساکنان مناطق زلزله‌زده رودبار بودند، ساخته شد. داستان فیلم «زندگی و دیگر هیچ» که دومین اثر این مجموعه است، یک سال بعد از زلزله مرگبار رودبار ساخته شد و درباره آن زلزله است. این فیلم در ادامه داستان فیلم اول است؛ پدر و پسری، 3 روز بعد از زلزله خرداد ۶۹ به گیلان می‌روند تا بازیگران فیلم قبلی را که در رودبار زندگی می‌کردند پیدا کنند اما در مسیر با راه‌بندان مواجه می‌شوند. در انتهای فیلم این دو به مقصد نمی‌رسند ولی از سلامتی آنها مطلع می‌شوند. سومین فیلم از این سه‌گانه 2 سال بعد در سال ۷۲ به نام «زیر درختان زیتون» ساخته شد و قصه آن درباره علاقه پسری به دختری در آن روستاست ولی آمدن زلزله در این روستا باعث بروز اتفاقاتی دیگر می‌شود. غیر از کیارستمی، امیرشهاب رضویان، رضا سبحانی و کیانوش عیاری نیز 3 فیلمسازی بودند که در ارتباط با یکی از زمین‌لرزه‌های بزرگ کشور یعنی زلزله بم هر یک اثری را کارگردانی کردند. «مینای شهر خاموش» عنوان اثری بود که امیرشهاب رضویان 3 سال پس از واقعه بم در ارتباط با این زلزله ساخت و توانست سیمرغ بهترین کارگردانی جشنواره بیست و پنجم فجر را هم به دست آورد. «خاک سرد» به‌کارگردانی «رضا سبحانی» و بازی «محمدرضا فروتن» نیز دیگر اثری بود که در ارتباط با فاجعه بم ساخته شد. داستان این فیلم درباره زندگی خانواده‌ای است که بعد از زلزله بم با سختی کویر دست و پنجه نرم می‌کنند تا بتوانند زنده بمانند، هرچند که حضور آن نه در جشنواره فجر و نه در اکران عمومی نتوانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. اما «بیدارشو آرزو» را می‌توان تلخ‌ترین و چه بسا متفاوت‌ترین اثر ساخته شده در ارتباط با زلزله بم دانست. اثری که بنابه گفته کیانوش عیاری - سازنده آن - صرفا برای بیداری مسؤولان ساخته شده و در نهایت نیز به دلیل تلخی بسیاری که در آن وجود داشت و عدم تمایل عیاری به جریحه‌دار کردن احساسات مردم، هیچگاه به اکران عمومی درنیامد. البته در پرونده تولیدات سینمای ایران در ارتباط با زلزله‌های بزرگ باید به فیلم سینمایی «دل بیقرار» ساخته قربان‌ محمدپور نیز اشاره کرد. اثری در ارتباط با زمین‌لرزه رودبار که به دلیل ضعف فنی بالای موجود
در اثر نتوانست نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند.
آنها چه کردند؟
وقایع طبیعی همواره در کانون توجه فیلمسازان سینمای جهان قرار داشته و تقریبا می‌توان این قبیل موضوعات را یکی از پای ثابت‌های آثار تولید شده در سینمای جهان دانست. شاید نام‌آشناترین اثر ساخته شده برای اغلب ما ایرانی‌ها در این زمینه را باید سریال «سال‌های دور از خانه» یا همان «اوشین» دانست. سریالی که پخش آن در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده بود. داستان این مجموعه درباره زندگی زنی ثروتمند است که در جوانی و بعد از زلزله‌ ویرانگری که در سال ۱۹۲۳ در توکیو اتفاق می‌افتد تمام هستی و خوشبختی‌اش را از دست می‌دهد و همه بدبختی‌هایش از همان زمان شروع می‌شود. «زمین‌لرزه» به‌کارگردانی «مارک رابسون» آمریکایی نیز یکی دیگر از آثار مهم ساخته شده در ارتباط با زلزله است که در سال ۱۹۷۴ میلادی تولید شد. فیلم‌هایی چون «گسل عظیم» به کارگردانی دیوید مایکل لت در سال 2009 و «سن آندریاس» به کارگردانی برد پیتون در سال 2016 نیز از دیگر تولیدات «زلزله‌محور» سینمای غرب در این سال‌هاست.
سوژه‌های خاصی که نادیده ماندند
نکته جالب در ارتباط با آثار سینمایی ساخته شده در سینمای ما پیرامون موضوعاتی از قبیل زلزله یا دیگر حوادث و بلایای طبیعی - که البته به نظر می‌رسد با وجود گستردگی وقوع بلایای طبیعی در ایران و قرار گرفتن کشورمان در میان 10 کشور اول جهان در زمینه وقوع مخاطرات طبیعی، سایر بلایای طبیعی از جذابیت چندانی برای تبدیل شدن به آثار سینمایی برای سینماگران ایرانی برخوردار نبوده است - عدم توجه فیلمسازان ایرانی به سوژه‌های جالب و واقعی است که پیرامون این حوادث شکل گرفته بودند. برای مثال اقدام بشردوستانه جهان پهلوان تختی در جریان وقوع زلزله بوئین‌زهرا یکی از همین حوادث بشدت مهم است که از ظرفیت دراماتیک بالایی نیز برخوردار است ولی هیچگاه دستمایه ساخت اثری سینمایی قرار نگرفت. اثری قهرمان‌محور که می‌توانست با محوریت یکی از اسطوره‌های ورزشی کشور و حرکت بزرگ و ماندگار او در زمینه کمک به هموطنانش ساخته شود و بدون شک با توجه به پتانسیل بالای موجود در قصه آن می‌توانست بازخورد مالی خوبی نیز برای سازندگان آن داشته باشد یا در نمونه‌‌ای دیگر می‌توان به ماجرای معروف کشته شدن ایرج بسطامی، از اساتید بزرگ موسیقی سنتی ایران در جریان زلزله بم اشاره کرد. موضوعی که آن نیز با توجه به شهرت استاد بسطامی و البته ابعاد بزرگ این فاجعه از ظرفیت دراماتیک خوبی برای تبدیل شدن به یک اثر سینمایی برخوردار بود. جالب اینکه سینماگران ایرانی در جریان وقوع زلزله بم در سال 82 حضور پررنگی برای دلگرمی به حادثه‌دیدگان و جمع‌آوری کمک‌های مردمی داشتند و اصلا همین موضوع کمک‌های انبوه و چشمگیری که در جریان این زلزله از داخل و خارج از کشور صورت گرفت نیز می‌توانست سوژه یک اثر سینمایی در ارتباط با کمک به زلزله‌زدگان باشد. این موضوعات را در کنار موضوعاتی از جمله ماجرای خطا در اعلام کانون زلزله فاجعه منجیل قرار دهید. اشتباهی که به دلیل محدود بودن ایستگاه‌های لرزه‌نگاری به وقوع پیوست و با وجود اینکه گروه زیادی از مردم این شهر به واسطه برگزاری مسابقات جام جهانی ایتالیا برای تماشای مسابقه فوتبال 2 تیم برزیل و اسکاتلند بیدار بودند، به علت خطا در تعیین کانون اصلی وقوع زمین‌لرزه، زمان طلایی برای امداد‌رسانی به مناطقی که خسارات جدی دیده بودند، از دست رفت و همین موضوع اصلی‌ترین دلیل بالاتر رفتن تلفات انسانی این فاجعه شد.


Page Generated in 0/0090 sec