زینب محبوبی: بعد از سالهای طولانی وقفه افتادن در ساخت فیلمهای ژانر کودک، چند سالی است که دوباره برخی فیلمسازها به سینمای کودک توجه نشان میدهند، هر چند هنوز به قوت و کیفیت فیلمهای کودک اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 نیست اما لااقل در سینماها، فیلمی برای کودکان اکران میشود، اتفاقی که سالهای طولانی شاهدش نبودیم و سینما تبدیل شده بود به تفریحی برای سنین بالای ١٦ سال و علاوه بر آن هر روز بر تعداد فیلمهایی که برای زیر ١٦ سال ممنوعیت داشت، افزوده میشد. اصولاً در دوران کودکی کودکان دهه 60، یکی از تفریحات جدی بچهها تماشای فیلمهایی بود که هنوز هم جاذبه و کشش دارند و شاخصههای اصلی یک فیلم خوب را دارا بودند اما اخیراً اغلب کسانی که فیلمهایی در ژانر کودک میساختند، شناخت درست روانشناسانه از کودک و فیلم کودک نداشتند و متأسفانه شاهد بدآموزیهای جدی برای خردسالان، در فیلمهایی که متعلق به خردسالان است، بودیم. از قبیل استفاده از عبارات ناشایست، نحوه غلط ارتباط با والدین، نشان دادن رفتارهای نابهنجار کودکان بهعنوان رفتارهای جذاب و خندهدار و بعضاً نشان دادن روابط بزرگتر از سن، بین دختربچهها و پسربچهها که حداقل آسیب آن ایجاد درگیری ذهنی برای بچهها بود اما خوشبختانه «قهرمانان کوچک» فیلمی در ژانر کودک است که داستان برای کودکان نوشته شده و جذابیتهای مخصوص گروه سنی کودک و نوجوان را دارد؛ بدون اینکه کلمات کوچهبازاری یاد بچهها بدهد و هیجانات جنسی برایشان ایجاد کند، حدود صد دقیقه بچهها را سرگرم میکند. ضمن اینکه با ظرافت و هوشمندی، آموزشهایی مثل استفاده از تولیدات ایرانی را به بچههایی میدهد که نه در مقام شعار، بلکه حقیقتاً قرار است آینده کشور را به دست گیرند و این تعلق خاطر به اجناس ایرانی را در تماشاگران فیلم، لااقل به مدت کوتاهی شاهد هستیم، چرا که عواقب استفاده از اجناس غیرایرانی را شرح میدهد و بچه را به این باور میرساند که انتخاب ما در زندگی تولیدکنندهای که میتواند همسایه یا فامیل ما باشد تأثیرگذار است. مسلم است که برای ایجاد هر فرهنگی، تکرار و تکرار و تکرار نیاز است. یکی از گرفتاریهای این روزهایمان با فیلمها و سریالهای ایرانی، بینزاکتی در رفتارهای خانوادگی است، طرز صحبت کردن زنها با شوهرهایشان، القای ترسیدن مردها از همسرانشان، بیاحترامی فرزندان به والدین بویژه پدر که حکم عمود خیمه خانواده را دارد؛ واضح است مادری که به فرزندانش احترام به پدر را نیاموزد، موقعیت کل خانواده را متزلزل کرده است و این بیمبالاتی در روابط تا جایی پیش میرود که مخفیکاریها و دروغگوییها بین اعضای خانواده، شده است چاشنی طنز فیلمها! و مثلاً مایه خنده! یکی از وجوه برجسته و مثبت فیلم «قهرمانان کوچک» دور بودن خانواده اصلی فیلم از این آسیبهاست، در حالی که خانوادهای شاد و صمیمی را نظاره میکنیم، همه اعضا به هم احترام میگذارند، مرد برای علایق همسرش احترام قائل است و به او برای رسیدن به آرزوهایش کمک میکند بدون اینکه احساس کنیم این مرد بینوا مانند مردهای دیگر فیلمها از زنش حساب میبرد! و زن به شوهرش افتخار میکند و همیشه جانب احترام را نگه میدارد و به تبع فرزندانی که بزرگترین آرزویشان، آرزوی پدر و مادرشان است. یک خانواده معمولی با ادبیات معمولی با شرایط معمولی که میتوان باور کرد ممکن است یکی از همسایههای ما باشد، نه در قله خوشبختی رقصانند و نه در قعر بدبختی غوطهور! کارگردان تلاش کرده برای بچهها قهرمان معرفی کند، هر چند در این بخش کمی ضعیف عمل شده اما همین اشاره مختصر به انسانهای واقعی در مقام قهرمان شهید و قهرمان زنده، بسیار ستودنی است، چرا که نقطه ضعف بزرگ سینمای ما، قهرمان است. در حالی که با یک جستوجوی مختصر در تاریخ کشور و حتی همین یک قرن گذشته، قهرمانان واقعی و کم نظیری را داریم که هر کدام میتواند نیاز کودکان به الگوپذیری از قهرمان قصه را ارضا کند اما کمکاری سینماگران در این زمینه باعث شده اغلب کودکان علاقه وافر و حتی تأثیرپذیری جدی نسبت به قهرمانهای دروغین هالیوود پیدا کنند، کودکان بخوبی بتمن، اسپایدرمن و هالک را میشناسند اما ابراهیم همت و مصطفی چمران و آیتالله مدرس را صرفاً در حد اسامی چند اتوبان! و این یعنی قافیه را باختهایم و باید آستین بالا بزنیم تا بچههایمان از قهرمانهای واقعی الگو بگیرند نه از کسی که با تار عنکبوت از ساختمان بالا میرود! در مجموع به نظر میرسد «قهرمانان کوچک» فیلمی است که پدر و مادرها میتوانند با آرامش، فرزندانشان را به تماشای آن ببرند و یکی دو ساعت در کنار هم لذت ببرند و بخندند.