printlogo


کد خبر: 184637تاریخ: 1396/8/29 00:00
بهترین بخش جام‌جهانی تمام شد!

جاناتان ویلسون: «تکلیفت را مشخص کن!» در یک ماه گذشته غلیان خارق‌العاده لذت و احساسات در سراسر زمین دیده شد، از جشن‌ در جده بعد از پیروزی سعودی بر ژاپن تا صحنه‌هایی در ملبورن و لیما در این هفته وقتی استرالیا و پرو سی‌وامین و  سی‌ودومین تیم‌هایی شدند که به روسیه صعود کردند. مهم نبود که یک بازی از هر ۶ پلی‌آف صفر- صفر تمام شد، مهم نبود که این بازی‌ها از نظر کیفیت چیز زیادی نداشتند، چون احساس اینکه این بازی‌ها اهمیت دارند بیننده را با خود می‌کشاند. برای کسی که بیشتر فوتبال را از انگلیس تماشا می‌کند بدبین شدن آسان است. حداقل ۳۰ سال از زمانی که فوتبال ملی واقعا  بالاترین سطح بازی بود گذشته است و ۲۰ سال هم از زمانی که کسی حداقل وانمود می‌کرد این فوتبال در بالاترین سطح است هم گذشته. لیگ قهرمانان و لیگ برتر بهتر هستند؛ بازیکنان بهتر‌ند، زمین‌ها بهتر است، داوری بهتر است، مربیان بهتر هستند و فوتبال هم بهتر است، چون مربیان باشگاه‌ها می‌توانند روز به روز با بازیکنان‌شان کار کنند. اما در کنار این چرخه کسانی مثل من احساس گناه می‌کنند. شاید ما نباید به فوتبال ملی به عنوان مداخله ناخوشایندی در فوتبال «واقعی» نگاه کنیم. شاید ما باید معنای فوتبال ملی را برای ملت‌هایی که آنقدر خوشبخت نیستند که میزبان یکی از بهترین‌ لیگ‌های دنیا باشند بیشتر درک کنیم. در نهایت فوتبال در اصل برای احساس و هیجان و درام است و تکنیک و تاکتیک ابزار است. شاید حالا باید به این نکته اشاره کنم که در 20 تورنمنت بین‌المللی بوده‌ام؛ 3 جام‌جهانی، 8 جام ملت‌های آفریقا، 4 یورو، 2 کوپاآمه‌ریکا، یک جام آسیایی، یک جام کنفدراسیون‌ها و یک جام‌جهانی زیر ۲۰سال. فوتبال ملی را دوست دارم. مثل بیشتر آدم‌های هم‌نسلم جام‌جهانی 1982 و 1986 واقعا باعث شد فوتبال را دوست داشته باشم. تورنمنت‌ها با تمرکز‌شان بر درام، با راویانی که در طول 4-3 هفته همه چیز را فاش می‌کنند، عصاره بهترین چیزهایی هستند که در فوتبال وجود دارد و با این همه من همچنان می‌دانم جام‌جهانی تابستان بعدی خسته‌کننده خواهد بود. اغلب مربیانی که از چند هفته قبل از تورنمنت با بازیکنان‌شان کار می‌کنند بر دفاع تمرکز خواهند کرد. هیچ‌کس نمی‌خواهد در پایان یک تیم له شده در خاطره‌ها بماند، شبیه آن چیزی که عربستان در جام‌جهانی 2002 مقابل آلمان متحمل شد. مشخص است ۵ یا ۶ تیم در تابستان بعدی چندان خوب نیستند. یک شکست نزدیک یا حذف در ضربات پنالتی قابل فهم‌تر از نتیجه‌های 4 یا 5 بر صفر خواهد بود. بازیکنان طبیعتا تمایل دارند از اینکه مردی باشند که تا ابد با یک اشتباه بزرگ یادآوری شوند، جلوگیری کنند. پس احتیاط و محافظه‌کاری حکومت خواهد کرد. شاید این مهم نیست. شاید جام‌جهانی باید فقط یک جشنواره جهانی فوتبال باشد و کیفیت را رها کند. اگرچه عجیب و غریب به نظر می‌رسد که یک بازی را با نشان دادن یک نسخه سطح پایین‌تر آن جشن بگیریم. راه‌حل مساله، برگزار کردن یک تورنمنت کوچک‌تر و متمرکزتر است که بازی‌های کمتری دارد که تیم‌ها در آنها فقط می‌خواهند نبازند. این را قبلا هم گفته‌ام اما متهم به نخبه‌گرایی شده‌ام اما رقابت برای آنکه کدام تیم بهتر است بخشی جدایی‌نشدنی از ورزش است. من متهم شده‌ام که نمی‌فهمم سفر طرفداران به یک تورنمنت چه معنایی دارد اما فقط ثروتمندترین‌ها می‌توانند از پس این سفر بربیایند. چند طرفدار معمولی از لاگوس یا پاناما، یا لندن یا پاریس می‌توانند از پس سفر به روسیه برآیند؟ اگر طرفدارها مورد توجه هستند یک جور بازی مقدماتی جهانی خیلی بهتر است که در آن آرژانتین در آبیجان ساحل‌عاج  بازی کند، آلمان در کاراکاس بازی کند، اسپانیا در مسقط بازی کند و در نهایت بازی‌های نهایی کوچک‌تر برگزار شود: تورنمنت را وسیع‌تر و تمرکز و کیفیت نهایی را بیشتر کنید. اگر فیفا ماموریت بالا بردن استانداردها را که برای خودش اعلام کرده جدی گرفته، باید این کار منجر به تقویت زیرساخت‌ها در بخشی از کشورهایی شود که فوتبال‌شان به آن احتیاج دارد.
واضح است که این اتفاق نخواهد افتاد. منافع زیادی واگذار شده‌اند، افراد خیلی زیادی از درآمدها و وضعیت‌شان محافظت می‌کنند و این مساله متاسفانه به این معناست که بهترین قطعه جام‌جهانی 2018 شاید قبلا نواخته شده است.
 


Page Generated in 0/0058 sec