محمدرضا کردلو: زلزله کرمانشاه را چگونه تحلیل میکنید؟ اطلاعات شما محدود است یا دسترسیهای فراوانی به منابع خبر دارید؟ چه کسی برایتان اخبار موثق میآورد؟ به صداوسیما اعتماد میکنید یا شبکههای اجتماعی را به عنوان مرجع اخبار انتخاب میکنید؟ همه اینها در نوع تصمیمگیری شما به عنوان یک مخاطب که دوست دارد در این حادثه حضور فعال داشته باشد، تاثیر میگذارد. شما انتخاب میکنید خود در صحنه حضور پیدا کنید یا نه. نیروهای در صحنه زیادند و شما فقط کافی است در همین تهران یا مراکز شهرهای دیگر تا سرکوچه بروید و کمکهایتان را به نخستین پایگاه امدادی برسانید. شاید هم انتخابهای دیگری داشته باشید. این انتخاب وقتی در مقیاس یک جمعیت 80 میلیونی قرار میگیرد، انتخاب بشدت مهمی است. انتخابهایی که حالا در زلزله کرمانشاه به مسأله هم تبدیل میشود. شبکههای اجتماعی نیز که امروز به جهتدهندگان افکار عمومی تبدیل شدهاند، هرکدام از این انتخابها را که بخواهند، دانسته یا ندانسته به اولویت تبدیل میکنند. حال آنکه فارغ از حضور یا عدم حضور، مسائل دیگری نیز در این چرخه شبکههای اجتماعی با سرعت مطرح میشود. مسائلی که شما باور میکنید اما مرجع موثقی برای اینکه بدانید درست است یا غلط پیدا نمیکنید. برای کسانی که تجربه زلزله نداشتهاند و زلزله را در تصاویر منتشر شده در رسانهها معنا میکنند، شاید زلزله و اتفاقات بعد از آن طوری تفسیر شود که گویی همه امدادرسانی، خارج کردن درگذشتگان از زیر آوار است. اینطور تصور میکنند که هیچ امداد دیگری در حین زلزله و پس از آن مهم نیست. به همین جهت تصاویری که ارسال میشود هم مهم است. شهرها نیز به جهت موقعیت دسترسی اولین نقاطی هستند که دوربینها به آنجا سرازیر میشود و در ساعات و حتی روزهای اول زلزله کمتر کسی از جزئیات اخبار روستاها مطلع است. سپاه به جهت آشنایی با منطقه، مسؤولیت رسیدگی به روستاها را برعهده میگیرد و بیآنکه توجهی به های و هوی اخبار داشته باشد، امدادهای اولیه را در روستاها آغاز میکند. اولین چادرها در سطح روستاها را سپاه توزیع میکند، اولین تجهیزات آواربرداری را به روستاها منتقل میکند و همینطور اولین بستههای غذایی را. مسؤولیت بیش از 300 روستا با درصد آسیب بالا با آنهاست و همین سختی کار و البته «دیده نشدن در رسانه» را افزایش میدهد. همین موضوع بستری برای دروغگوییها و تهمتها میشود. و اینجا هم برخی رسانههای داخلی با گزارشهای جهتدار فرصت تخریب را مغتنم شمردند، حال آنکه سرهنگها داشتند کار خودشان را میکردند.
شب سوم زلزله بنا شد با بخشدار مرکزی سرپل ذهاب و فرمانده لشکر 29 نبیاکرم، برای توزیع چادر در مناطقی که در مرحله اول توزیع، چادرهای کمتری دریافت کردهاند، به چند روستای منطقه برویم. کار توزیع شبانه انجام میشد تا خانوادهای جا نماند. آن هم به علت اتفاقاتی بود که در طول روز در جریان توزیع کمکهایی از جنس چادر، میافتاد. مانند حضور افراد سودجو، ایجاد ازدحام و البته غارت چادر از سوی کسانی که صرفا برای سرقت به منطقه آمده بودند. فرمانده لشکر نبیاکرم سرپل ذهاب پشت فرمان نشست. من که میخواستم همراهشان باشم، به زور توی ماشین پریدم. آقای بخشدار و من جلو نشستیم. جا تنگ بود و مدام بخشدار از من عذرخواهی میکرد. در آن وضعیت میگفت: «شما میهمان ما هستید. ببخشید جایتان تنگ شده». گفتم: «توی این وضعیت این چه حرفی است. خدا کند مزاحم نباشیم و کمکی از دستمان بربیاید». بخشدار نماینده دولت بود و فرمانده لشکر هم منتسب به سپاه. همکاریشان در اوج بود برای کمک؛ بیآنکه ادا و نمایش باشد. آقای صادقی میگفت: «حاجی (منظورش سردار احمدیپور بود) 3 شب است نخوابیده.» و سردار هم که پشت فرمان بود، نگاه معناداری میکرد به آقای صادقی( بخشدار) که: چرا اینها را میگویی! در راه شایعههایی را که حول محور سپاه بود میگفتم تا ببینم چه واکنشی نشان میدهند. سردار حواسش به جاده بود و شاید سری هم تکان میداد اما آقای بخشدار میگفت: «رسانه چه اهمیت دارد وقتی مردم خودشان حاجی را پشت فرمان میبینند و در حال کمک».
من میگفتم: «موثر است آقای صادقی. حتی روی مردم منطقه که برخی از این اخبار دروغ را میشنوند هم موثر است. وقتی فیلمی درست کنند و داخلش بگویند «سپاه کامیونهای چادر را به سوریه میفرستد» ممکن است باور کنند». یکی از پاسدارهایی که عقب نشسته بود، گفت: «من خودم بچه این منطقه هستم. سردار و دیگرانی هم که کار میکنند همینطور. چطور میتوانیم مردمی را که صبح تا شب باهاشان سلام علیک و حال و احوال داریم محروم نگه داریم؟! آخه دروغ تا کجا!» گرم همین حرفها رسیدیم به یکی از روستاها. سردار گفت: «پیاده شوید اینجا چندتایی خانواده هستند که بازهم نیاز به چادر دارند». ماشین توقف نکرده بود که مردم دورش جمع شدند. مدت زمان حال و احوال و سلام علیکشان با سردار در آن ساعت شب و در آن وضعیت برایم عجیب بود. باقی روستاها هم همینطور. عمده روستاهایی که رفتیم هم اهل سنت بودند. کار تا 2و3 صبح طول کشید. در نظرم بود از سلام و احوالپرسی فرمانده سپاه آنجا با مردم فیلم بگیرم. گفتم این رسانه معاند که بلد است هر چیزی را تخریب کند، حتما پای این فیلم هم کامنت خواهد گذاشت که دوربین همیشه همراه فرماندهان سپاه وجود دارد. دشمنیاش که تمام نمیشود. همینطور مینویسد و تخریب میکند.
در روزهای بعد برای مرحله دوم آواربرداری که قرار بود وسایل منزل و احشام زلزلهزدگان از زیر آوار خارج شود، همراه یکی از ماشینهای مهندسی نیروی زمینی سپاه به یکی از روستاهایی که درصد تخریب زیادی داشت رفتیم. این هم از خدماتی بود که در این مرحله کسی به آن توجه نمیکرد و اصلا دیده نمیشد. مثلا در خیلی از فیلمهای تقطیع شدهای که از منطقه و برای تخریب کلیت امدادرسانی ارسال میشود، جالب است پشت سر کسانی که صحبت میکنند، بولدوزرهای سپاه در حال کار کردن هستند و کامیون کامیون آوار را پر و خالی میکنند اما نتیجهگیری فیلم این است که «سپاه کمکی نکرده و آنجا حضور ندارد». حال آنکه یکی از اساسیترین کارهایی را که دارد اتفاق میافتد، بچههای مهندسی نیروی زمینی سپاه دارند رقم میزنند. اتفاقا در این حوزه هم هیچ آلترناتیوی برای سپاه وجود ندارد و خودش است و خودش. بیش از 1200 دستگاه مهندسی طی روزهای گذشته تقریبا عمده روستاهای مناطق زلزلهزده به وسعت 150 کیلومتر در 80 کیلومتر را پوشش دادهاند و هنوز هم مشغول فعالیتند و اتفاقا جنس کارشان هم به شکلی است که بعدها بیشتر قدر دانسته میشود. اقدامی که عملیات مهندسی در روزهای چهارم و پنجم آواربرداری برای خارج کردن احشام صورت داد، یکی از مهمترین کارهایی بود که باید انجام میشد، چرا که تعفن دامها و در پیش رو داشتن روزهای بارانی میتوانست بیماریهای فراوانی را در منطقه منتقل کند که جهادگران مهندسی از آن پیشگیری کردند. این روزها هم اولین کانکسهای سرویس بهداشتی و حمام که یکی از الزامات اساسی برای ادامه زندگی در شرایط اضطراری منطقه است، توسط سپاه به منطقه منتقل شد. اتفاقاتی که در شبکههای اجتماعی شاید جذابیت اخبار دیگر را نداشته باشد.
هیجانات سلبریتیها که فروکش کند و جهت اخبار عمومی کمکم از زلزله کرمانشاه به سمت و سوی دیگری برود، مسألهای اساسیتر این خواهد بود: چه کسی کنار این مردم خواهد ماند؟ کدام ارگان خانههایشان را خواهد ساخت؟ چه کسی دیوارهایشان را بالا خواهد برد؟ امیدی که با تولد یک کودک در بیمارستان صحرایی شکفته میشود، چگونه استمرار مییابد؟ جوابش را همه میدانند. احساسات و عواطف دوستداشتنی مردم و کمکهای خارج از حد توصیفشان افتخار ایران و ایرانی است. من بارها در روزهای حضورم در روستاهای سرپل ذهاب از این شور، اشک شوق ریختم و به «مردم» بالیدم اما غصهام گرفت چرا خدمات پرتعداد و غیرقابل قیاسی که مجموعه نهادهای کشور در این زلزله صورت دادند، با بیانصافی مواجه شد. رفتن به نقاطی که هیچ اتومبیل شخصی نمیتواند برود و امدادرسانی به مردمی را که تاکنون هیچ دوربینی تصویر آنها را نشان نداده، چگونه میشود مورد بیانصافی قرار داد؟
نشست مشترک فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه
در نشست مشترک فرماندهان نیروی زمینی ارتش و سپاه، اقدامات ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در امدادرسانی به زلزلهزدگان منطقه غرب کشور تشریح شد.
در این نشست که روز گذشته در مناطق زلزلهزده تشکیل شد، سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه درباره اقدامات ضربتی ارتش جمهوری اسلامی ایران در کمک به زلزلهزدگان غرب کشور اظهار داشت: ما از همان دقایق اول زلزله با امیر سرتیپ حیدری ارتباط تلفنی داشتیم و به صورت دوطرفه درباره زلزله گفتوگو میکردیم. بنده به اقدامات برادران عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران و بویژه نیروی زمینی ارتش آگاه هستم. وی افزود: مهم این است که در دقایق اولیه اتفاق فرمانده نیروی زمینی ارتش در صحنه حضوری مقتدرانه داشتند و همچنان به حرکت پرتلاششان برای امدادرسانی به زلزلهزدگان ادامه میدهند.
فرمانده نیروی زمینی سپاه تاکید کرد: قریب به یک هفته از زلزله میگذرد و امیر حیدری همچون یک سرباز برای کمک به زلزلهزدگان در سرپلذهاب برای امدادرسانی و کمک به مجروحان و مصدومان حضور دارند. سردار پاکپور با بیان ابعاد خدمات ارتش جمهوری اسلامی ایران در کمک به زلزلهزدگان غرب کشور یادآور شد: برادران عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران از همه امکانات و ادوات مهندسی خود برای کمک به زلزلهزدگان استفاده کردند. وی افزود: ارتش در امنیت شهرهای محل زلزله نقش مهمی را ایفا کرد. مجموعا ارتش و سپاه نقش مهمی را در کمک به زلزلهزدگان داشتند و مردم شاهدی بر این موضوع هستند. فرمانده نیروی زمینی سپاه با تاکید بر اینکه فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از افراد قابل و بافهم نیروهای مسلح است، تاکید کرد: فرماندهان عزیز ارتش از برادران عزیز، فهیم و کاردان و متخصصی هستند و وقتی این عزیزان پای کار باشند، مسیر رو به پیشرفت خواهد بود. سردار پاکپور با بیان اینکه هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی در کمک به زلزلهزدگان ایفا کرد، گفت: ارتش با همه تجهیزات خود برای کمک به زلزلهزدگان وارد مناطق زلزلهزده شد و بعد از چند روز با اقدامات ارتش و سپاه شاهد یک آرامش در مناطق زلزلهزده هستیم. وی در پاسخ به این سوال که چه اقداماتی به صورت مشترک بین ارتش و سپاه در مناطق زلزلهزده انجام خواهد شد، گفت: ما همه کارهایمان مشترک است و ما و ارتش نداریم. در بحث زلزله کار مشترک بین نیروهای مسلح انجام شده است و امدادرسانی به زلزلهزدگان به صورت مشترک با مسؤولیت نیروی زمینی ارتش و نیروی زمینی سپاه انجام میشود. در ادامه، امیر کیومرث حیدری، فرمانده نیروی زمینی ارتش درباره اقدامات نیروی زمینی سپاه در کمک به زلزلهزدگان منطقه غرب کشور عنوان داشت: ارتش و سپاه یک لشکر الهی هستند و این ریشه در شعور و اتحاد ما نظامیها دارد. من و سردار پاکپور یک روح در 2 جسم هستیم و این نشاندهنده اتحاد و همدلی ارتش و سپاه است.
فرمانده نیروی زمینی ارتش تاکید کرد: سایر فرماندهان ما هم این عقیده را دارند که ارتش و سپاه یک لشکر الهی و متحد هستند.
امیر حیدری با بیان اینکه حجم و خسارت زلزله سنگین بوده، عنوان داشت: حجم این زلزله 1900 روستا را تحت تاثیر قرار داده و نیروی زمینی سپاه و برادر عزیزم سردار پاکپور به 1900 روستا با هوشمندی و تدبیر امدادرسانی کردهاند. نیروی زمینی سپاه کمک کرده در 1900 روستا جان مردم عزیزمان نجات یابد و زمینه اسکان موقت را برای زلزلهزدگان در روستا فراهم کرده است.
فرمانده نیروی زمینی ارتش تاکید کرد: اقدامات نیروی زمینی سپاه در کمک به زلزلهزدگان در منطقه غرب کشور بینظیر است؛ به این دلیل که نیروی زمینی سپاه توانسته در 1900 نقطه با قدرت و سرعت امدادرسانی را انجام دهد. وی با اشاره به رهنمودها و توصیههای مقام معظم رهبری به نیروهای مسلح برای کمک به زلزلهزدگان گفت: خدا را شکر میکنیم که در نیروی مسلحی خدمت میکنیم که رهبری مدیر، مدبر و دانشمند در راس کار قرار دارد و با تدبیر ایشان ما به سرعت خود را برای کمک به زلزلهزدگان به منطقه رساندیم.