روز سیاه رفته و شب مانده
انگار جان شهر به لب مانده
یک عده زیر خاک ولی برخی
در حسرت سقوط حلب مانده
سعدی بگو که نیست بنیآدم
آن نقطهچین؛ که ضد عرب مانده
ای ناشَریک در غم این مردم!
هذیاننویسهای به تب مانده!
ای کاسبان زلزله! بیتردید
لقمان از این هجومِ ادب، مانده!
برد آبروی مشرق و مغرب را
این شرق کمشعور عقب مانده*
گرد و غبار زلزله میخوابد
از بم هنوز نخل و رطب مانده...
*بیت از آقای علیرضا قزوه