صادق فرامرزی: 1- وعده صادق سردار سلیمانی محقق شد و حکمرانی گروهک تروریستی داعش بر بخشهای باقیمانده از قلمرو عراق و سوریه نیز به پایان رسید. این پیروزی آنقدر شیرین و بزرگ بود که در همان ساعات اولیه انتشارش همه با تبریکهای خود سعی در شریک دانستن خویش در آن داشتند؛ آنها که حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه را نکوهش میکردند خود در ردیف اول تبریکگویان ایستادند و آنها که دوست داشتند مساله بحران تروریسم در سوریه را نیز وارد موضوع مذاکرات خود کنند علاوه بر تبریک این پیروزی مدعی شدند بالاخره دیپلماسی نتیجه داد و بذر خشونت افراطیگری در منطقه تا حد زیادی خشک شد. واقعیت آن است که نباید واکنش چندانی به این شیطنتها داشت، باید گذاشت همه از این پیروزی شاد و مسرور باشند، این پیروزی بزرگ را باید به همه تبریک گفت و حتی تاجزاده، محمدرضا خاتمی، کرباسچی و... را هم نباید از قلم انداخت، این وعده صادق که در کمتر از 100 روز محقق شد پیروزی همه است حتی آنان که دوست داشتند این پیروزی به نام مدافعان حرم ثبت نشود، این پیروزی را حتی به آنها که تشییع شهدای مدافع حرم را انتقام از پیروزی اصلاحطلبان میدانستند هم باید تبریک گفت. نقل است در دوره مبارزات مشروطه و پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط حامیان استبداد و حرکت مبارزان انقلابی حامی مشروطیت سرنوشت اصلی مبارزات به روز جمعه 26رجب 1327 هـ.ق گره خورد که در آن روز با فتح پایتخت توسط حامیان جریان مشروطه و پناهنده شدن محمدعلی شاه به سفارت روسیه، پیروزی حامیان مشروطه عیان شد. در آن شرایط و پس از پیروزی نیروهای حامی مشروطه، روز شنبه عدهای از نیروهای سیاسی سودجو خود را مسلح کرده و با گذاشتن عنوان «مجاهد» بر خود، خود را شریک در پیروزیهای حامیان انقلاب مشروطه دانسته و به خود تبریک گفتند، پس از آن بود که این گروه به «مجاهدان روز شنبه» معروف شدند. واقعیت نیز آن است که مجاهدان روز شنبه هنوز هم وجود دارند و بهرغم آنکه نهتنها نقشی در پیروزی اخیر نداشتهاند و حتی تا جایی که در توان داشته برای تضعیف جبهه مقاومت نیز تلاش کردهاند اما خود بخشی از نفعبردگان از این پیروزی هستند و این شاید بتواند معنای واقعی و اصیلی از واژه برد -برد باشد، چرا که در آن همه طرفین ایرانی، حتی آنان که میلی به این پیروزی نداشتهاند نیز از آن بهرهمند شدهاند.
2- هرقدر شیرینی طعم شکست داعش به کامها خوش میآید اما نباید از ادامه توطئههای تفکر داعشپرور جریان تکفیری در منطقه غافل بود، چه آنکه باید بدانیم از یکسو برخی گمانهزنیها تلاش برای ایجاد فتنه جدید در لبنان را نتیجه شکست داعش در جنگ با نیروهای مقاومت میداند و از سوی دیگر تمام آنچه داعشها را تولید میکند (دلار سعودی و...) هنوز زنده و پابرجاست. شکست داعش در حداکثریترین حالت ممکن باعث از بین رفتن مطلق آن گروهک از هستی میشود و در حداقلیترین حالت ممکن آن را همچون سایر گروههای تکفیری محدود به عملیاتهای کور تروریستی برای اثبات وجود خود (نه ادعای برقراری حاکمیت) خواهد کرد، پس به همان میزان که در نبود داعش کارخانه داعشسازی بیش از پیش به فعالیت خود ادامه خواهد داد، دستگاههای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی نیز باید به آمادهباش خود برای مقابله با فتنههای جدید ادامه دهند و همانطور که رهبر انقلاب نیز در پاسخ به نامه سردار سلیمانی خاطرنشان کردند شکست داعش در عراق و سوریه نباید موجبات فراموشی طرح بلندمدت آمریکا برای تبدیل کردن غرب آسیا به محل جنگهای طولانیمدت مذهبی - قبیلهای را فراهم آورد. جان کلام آن است که امروز اگر جریان تکفیری - تروریستی امکان ادعای حاکمیتی بر منطقه ندارد دلیل بر آن نیست که راه خود را پایانیافته تلقی کرده و خطر را رفعشده میتوان تصور کرد. چنانکه در هستیشناسی جریانات تروریستی نیز بارها تکرار شده است، تروریسم بر وجود سایهای از «وحشت» و «ترس» زنده است، تروریسم بیش از آنکه با افزایش تعداد قربانیان قدرت بگیرد با افزایش حجم و گستره ترس در میان جوامع احساس قدرت میکند، برای تروریسم توانایی بالقوهاش در اذهان عمومی بیش از توانایی بالفعلش در عرصه حقیقی اهمیت دارد و همه اینها میتواند هشداردهنده آن باشد که جریان تکفیری برای زنده نگهداشتن خود قطعا به دنبال عملیاتهایی خواهد رفت که رعب عمومی را در وهله اول به مناطق نجاتیافته و در وهله دوم به سایر مناطق تزریق کرده و تعمیم دهد. با این اوصاف شکست داعش ضربهای کاری به جریان تکفیری محسوب میشود اما دلیل بر به پایان رسیدن فتنه آن نیست.
3- حال که در یکسو «مجاهدان روز شنبه» نیز از پیروزیهای مدافعان حرم به وجد آمدهاند و قصد شریک کردن خود را دارند و در سوی دیگر هر آن میتوان منتظر فتنه و توطئه سعودی - آمریکایی جدیدی در معادلات جریان تکفیری بود، شاید بتوان مجموع تهدیدهای موجود را تبدیل به فرصتی تاریخی کرد تا نتایج این بازی برد -برد حقیقی را گسترده و تعمیم یافتهتر از پیش کنیم. در این میان آنچه بهتر بهنظر میآید نیز آن است که برخلاف جریانی که همواره و هنگام اثبات غلط بودن سیاستهای اتخاذ شدهاش بانگ «وحدت» سر میدهد، جریان مقاومت این بانگ را در برهه پیروزی خود بلندتر از هر زمان دیگر سر دهد و حتی جرایدی را که ناباورانه قصد باور کردن این پیروزی را نداشته و راه سانسور را در پیش گرفته بودند، دعوت به آن کند. قطعا به همان میزان که تروریسم زنده است وحدت برای ریشهکنی آن را نیز باید زنده نگه داشت، محبوبیت عمومی و فراگیر سردار سلیمانی در بین همه طیفهای مردم که او را تبدیل به یکی از محبوبترین شخصیتهای حال حاضر در میان مردم کشورمان و تمام منطقه کرده است، خود گویای ظرفیت بزرگ ایجاده شده توسط جریان مقاومت است. پیروزیهای محور مقاومت با فرماندهی حاجقاسم آن هم درست در زمانهای که تو خالی بودن طبل پیروزیهایی که سعی
میشد با صدای کاذبشان جای جنس اصل و قلابی را عوض کنند نمایان شده، برای طیفهای مختلف مردم قوت قلبی است نسبت به همه تلخکامیهای حاصله از برجام. حالا نیز که کارآیی مکانیسم مقاومت مقتدرانه منادیان سایر راهها را نیز به تکاپو برای شریک کردن واداشته، زمان آن است که میوه این پیروزی را در باغهای بزرگتر از ریشهکنی داعش جستوجو کنیم. امروز روز برداشت میوه وحدتآفرینی است که اگر بموقع برداشت شود میتوان تهدیدات تکفیریهای برونمرزیای که به دنبال ایجاد ناامنی فراگیر در منطقه هستند و نیروهای غربگرای درونمرزی را که سعی در آدرس غلط دادن در مواردی همچون استارت مذاکرات غیرهستهای در بخشهایی همچون نظامی دارند، یکجا خنثی کرد.