printlogo


کد خبر: 185439تاریخ: 1396/9/19 00:00
عوامل معنویت‌گریزی و دین‌گریزی برخی از مردم
هر عیب که هست از مسلمانی ماست!

دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجا در نظر مردم، واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است که به این نام داده می‌شود. این دین مقدس در حال حاضر بیش از هر چیز دیگر از ناحیه برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه خورده و صدمه می‌بیند. هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئی‌اش از یک طرف و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده اندیشه‌های اسلامی در زمینه‌های مختلف، از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. به هر حال علل دین‌گریزی و معنویت‌گریزی مردم را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد.
الف- کمی بودجه یا عدم اختصاص بودجه‌ به مسائل و امور دینی
اختصاص بودجه‌های کم یا عدم تشویق در خور افرادی که در زمینه‌های معنوی و دینی به موفقیت‌هایی دست پیدا می‌کنند و بالعکس. چه بسا در امور غیر دینی و اموری که شاید صرف اینقدر هزینه‌های گزاف ضرورتی نداشته باشد، چه گام‌هایی که برداشته می‌شود و چه تشریف‌هایی و تقدیرهایی که از پیروزمندان این عرصه صورت می‌گیرد و چه تبلیغات گسترده‌ای که از طریق رسانه‌های ارتباط جمعی و از طریق مطبوعات و نشریه‌ها و مجلات صورت می‌پذیرد، مثلا اگر جوانی یا نوجوانی در عرصه علوم قرآنی اعم از حفظ، قرائت، تجوید، مفاهیم و... به موفقیت و پیروزی دست پیدا کند یا جوانی یک عمل اخلاقی و دینی را انجام دهد هرگز تقدیری در خور و شایسته از او انجام نمی‌شود و اگر هم تشویقی شکل بگیرد بسیار ابتدایی و ناچیز است بدون اینکه تبلیغی گسترده از آن انجام شود که الگو شده و ایجادکننده انگیزه در سایر همنوعان او باشد و موجب گرایش ایشان به این موفقیت‌ها و به این کمالات شود در حالی که اصل و حقیقت، این امور است و در سایه این امور باید به دیگر مسائل نیز بها داده شود. اما مشاهده می‌کنیم که مثلا تقدیری که از یک ورزشکار یا یک فوتبالیست یا یک خواننده یا یک هنرپیشه می‌شود تا اندازه‌ای است که از حد اعتدال هم تجاوز می‌کند و چه جوایز ارزشمند و گرانقدری که به این افراد به خاطر موفقیت‌های‌شان از سوی مقامات مختلف و شرکت‌های گوناگون تعلق می‌گیرد. البته ما در اینجا در مقام بیان رد اینگونه اقدامات نیستیم، بلکه در مقام این مساله هستیم که خیلی از این اقدامات و صرف اینگونه هزینه‌ها و تبلیغات لازم نیست و حتی ارزش این موفقیت‌ها منوط به تعهد دینی و اخلاقی آنهاست و چه بسا یکی از راه‌های تبلیغ دینی و جهت‌دهی به گرایشات معنوی افراد جامعه همانگونه که قبلا بیان شد همین موفقیت‌ها باشد که در این بین روحانیون دینی مسؤولیت سنگین‌تری را به عهده دارند. ما گاهی آنقدر غرق در مسائل حاشیه‌ای می‌شویم و به آنها می‌پردازیم که دیگر از اصل بازمی‌مانیم. ما حتی در عرصه‌های علمی نیز اگرچه ارزش آنها هم به تعهد است (تعهد و تخصص توأماً) قصور و کوتاهی کرده‌ایم و جوان امروز که همه همت و تلاشش در جهت رسیدن به شهرت و مقام و پول است مسلما وقتی در امور دینی و معنوی و علمی چنین هدف‌هایی را نبیند تمایل او به سوی این مسائل کم و چه بسا رویگردان شود.
این پدیده واقعیتی است که باید با بصیرتی عمیق و چشمانی تیزبین و دقیق‌نگر به آن توجه شود و این مسؤولیتی است که به دوش همه ما از جمله مسؤولان ذی‌ربط است و حتی این می‌تواند یکی از دسیسه‌های دشمن و تهاجم فرهنگی باشد در دور کردن جوان ما از دین و معنویت و مسائل روحانی و هر آنچه باعث طیب خاطر و سعادت حقیقی او می‌شود و رها کردن او در وادی‌ای که وی را از تلاش در جهت حقیقتی که اصلا برای آن خلق شده است باز دارد «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ «من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)». (ذاریات/ 56) روآوری انسان در هر مساله‌ای و موفقیت او در هر عرصه‌ای تنها باید در سایه اصل (لیعبدون) یعنی بندگی او باشد و هر آنچه بی‌رنگ این اصل باشد و از رسیدن به این هدف باز دارد، فاقد ارزش است و انسان چنان به آن مشغول و سرگرم می‌شود که از حقیقت باز می‌ماند.
 ب- تهاجم فرهنگی
از دیگر عوامل دخیل در معنویت‌گریزی، توطئه‌های دشمنان و کافران و منافقان ضددین است که در قالب تهاجم فرهنگی شکل می‌گیرد. از آنجا که بحث تهاجم فرهنگی خود بحثی است جدا و مفصل و در اینجا مجالی برای پرداختن به آن نیست، در نتیجه این مطلب را گذرا تنها طی چند حدیث بیان می‌کنیم.
امام صادق (ع) می‌فرمایند: «احذروا أهواءکم کما تحذرون أعدائکم، فلیس شیء أعدی للرجال من إتباع أهوائهم و حصائد ألسنتهم؛ همان‌گونه که از دشمنان خود حذر می‌کنید از هوس‌های‌تان حذر کنید، زیرا برای مردان دشمنی برتر از پیروی از هوس‌های‌شان و درویده‌های زبان‌های‌شان (سخنان بیهوده و یاوه) نیست». مصداق این حدیث در تهاجم فرهنگی بیشتر می‌شود.
 سخنان امام علی (ع) در این باره
امام علی (ع) می‌فرمایند:«و کم من عقل اسیر تحت هوی؛ بسا فردی که در پنجه هوسی فرمانروا، اسیر است.» و نیز «قرین الشهوه مریض النفس؛ شهوتران، جانش بیمار و خردش عیب‌ناک است.» و «اول الشهوه طرب و آخرها عطب؛ آغاز شهوت، سرمستی است و فرجامش نابودی.» و «ایاکم و غلبه الشهوات علی قلوبکم فإن بدایتها ملکه و نهایت‌ها هلکهه؛ زنهار! از چیره شدن شهوت‌ها بر دل‌های‌تان، زیرا آغاز آنها بندگی است و انجامش نابودی.» و «إنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحکام تبتدع؛ در حقیقت نقطه آغاز فتنه‌ها، پیروی از هوس‌ها و بدعت نهادن در احکام است.» و «کل من غری باللذات الا کان بها هلاکه؛ کمتر پیش می‌آید که کسی حریص لذت‌ها شود و به واسطه آنها نابود نشود».
پ- عدم اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر
قرآن کریم می‌فرماید: «شما بهترین امت هستید به شرط آنکه نسبت به خوبی‌ها و بدی‌ها متعهد باشید، به خوبی‌ها سفارش کنید و از بدی‌ها جلوگیری کنید». یکی دیگر از عوامل مؤثر در دوری جامعه از امور معنوی و دینی، عدم توجه و احیا نکردن فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. هر چقدر انسان‌ها نسبت به مسائل جامعه و فسادها و خیانت‌ها و رواج رفتارهای ناپسند در جامعه، بی‌توجه و بی‌تفاوت باشند به همان نسبت از طریق حقیقی و فرهنگ اصیل اسلامی و بهره جستن از دستاوردهای اسلامی و برخورداری از جامعه‌ای سالم در سایه دین سالم دور می‌مانند و بی‌دینی و روآوری به فساد و خوار و ذلیل غرب شدن و تن دادن به هر ذلتی و مورد هجوم و لطمات جبران‌ناپذیر تهاجم فرهنگی قرار گرفتن، زیاد می‌شود و در این هنگام حل این بحران بسیار سخت و مشکلات و گرفتاری‌ها و اختلالات روانی و ناهنجاری‌های اجتماعی و فردی بر جامعه مستولی می‌شود. در حدیث است: اگر مردم بی‌تفاوت شوند، افراد فاسد بر مردم حاکم می‌شوند و خداوند برکاتش را از مردم سلب می‌کند. و نتیجه همچنان که قرآن کریم می‌فرماید این می‌شود که «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون»؛ «به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شد، تا (سزای) بعضی از آنچه را کرده‌اند بچشاند، باشد که بازگردند». (روم/41) باز در روایت است مسلمانان همچون اعضای یک بدن هستند که هرگاه یکی به درد آید سایر اعضا نیز ناراحت می‌شوند. شعر معروف سعدی هم مضمون همین حدیث است.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
اگر انسانی را دیدیم که گناهی می‌کند به جای سرزنش یا غیبت یا سکوت باید با زبان نرم و روی خوش،جلوی او را بگیریم، زیرا گناه یک انسان در همه انسان‌ها اثر می‌کند؛ همان‌گونه که سوراخ در یک گوشه‌کشتی سبب غرق شدن تمام مسافران می‌شود. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «إن المعصیه إذا أعمل بها العبد سرا لم تضر إلا عامل‌ها و إذا اعمل بها علانیه و لم یغیر علیه إضرت بالعامه؛ گناه را هرگاه بنده پنهانی مرتکب شود به کسی جز صاحب آن زیانی نمی‌زند و هرگاه آشکارا انجامش دهد و مردم او را منع نکنند آنگاه گناه به عموم مردم آسیب خواهد رساند». افراد جامعه همه در برابر یکدیگر مسؤول هستند، اگر جلوی فساد گرفته نشود طاغوت‌ها رشد می‌کنند و اگر از خوبی‌ها قدردانی نشود، نیکوکاران دلسرد می‌شوند. اسلام حق انتقاد و فریاد به هر مسلمانی داده است. کودک یا نوجوان نیز می‌تواند بزرگ‌ترها را پند دهد و اگر پند دیگران را قبول نکنیم، متکبریم. اگر هر یک از افراد جامعه مسلمین نسبت به یکدیگر آمر به خوبی‌ها و ناهی از منکرات باشند مسلما جلوی مفسده‌ها، بی‌دینی‌ها، خلاف‌ها و نافرمانی‌ها از دستورات الهی و بیراهه رفتن‌ها و... گرفته می‌شود و بدین وسیله گامی آسان اما اساسی در جهت گرایشات معنوی آنها برداشته می‌شود.
ت- نارسایی عوامل مؤثر بر معنویت‌گرایی
بدیهی است هر کدام از عللی که در معنویت‌گرایی مؤثر بودند اگر در جهت صحیح و درست عمل نکنند قطعا عاملی می‌شوند در معنویت‌گریزی و نتیجه معکوس گرفتن از آنها. در این میان تهاجم فرهنگی نیز در گسترش معنویت‌گریزی و بی‌دینی یا بی‌توجهی نسبت به امور دین، بی‌نصیب نیست که هدف عمده آن رواج فساد، بی‌قیدی و لامذهبی در بین مردم خصوصا نسل جوان است. گاهی هم با نفوذ در دین و ایجاد شبهات و وارونه جلوه دادن مسائل دین و پنهان کردن حق و پوشاندن باطل در لباس حق انجام می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: «ولا تلبسوا الحق بالباطل وتکتموا الحق و أنتم تعلمون»؛ «حق را به باطل می‌پوشانید تا حقیقت را پنهان سازید و حال آنکه به حقانیت آن واقف هستید». (بقره/ 42) بنابراین باید توجه داشت دشمن در پیشبرد اهداف شوم خویش همیشه در لباس باطل ظاهر نمی‌شود. از آن بدتر زمانی است که با ایجاد شبهه و لباس حق، باطل را عرضه کند و این هوشیاری و ظرافت دقیق را می‌طلبد که جلوی پیشرفت اهداف دشمن گرفته شود و جامعه از پیشروی به سوی انحراف از حق و انحراف از دین مصون بماند.
نتیجه آنچه گفته شد این است که دین برنامه سعادت و رستگاری بشر است. دین مایه عزت و آزادگی است نه محدودیت و فرومایگی. دین کیمیای معنوی و نوشدارویی است که سبب آرامش حقیقی انسان که همان جان ملکوتی او است می‌شود. تربیت دینی افراد امری است که قبل از دوران جنینی صورت می‌گیرد و در هر مرحله روش خاص خود را می‌طلبد یعنی کم و کیف آموزش‌های دینی در مراحل مختلف زندگی فرد متفاوت است. تبیین صحیح از دین و دستورات حیات‌بخش آن برای جوانان باعث می‌شود آنها به دین و مسائل معنوی متمایل شوند و دیگر اینکه اگر برخورد منطقی و عقلانی با مسائل آنان شود و آنها را درک کنیم و به خواسته‌های آنها احترام گذاریم و برای آنچه از آنها گرفته می‌شود جایگزین مناسب قرار داده شود، مطمئنا کمتر با دوری از گرایشات معنوی در افراد و جوانان جامعه مواجه می‌شویم. باید این را باور کنیم که جوان ما فطرتا دین‌گریز نیست و بالعکس خیلی هم متمایل به دین و تشنه راه سعادت حقیقی و تشنه دریافت علوم دینی است. منتها این وظیفه‌ای است بر همه مبلغان دینی که دین را در قالب‌های نو و جذاب به جوانان عرضه کنند که آنها را مشتاق به دین و معنویت کرده و به این ترتیب نقشه‌های مخالفان دین و معنویت را خنثی کنند. برای رسیدن به این مهم باید فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به نحو احسن اجرا شود و هریک از افراد جامعه خود را موظف به اجرای درست آن طبق موازین صحیح آن بدانند و مقابله با فساد و تبعیض و بی‌عدالتی‌ها در جامعه انجام شود و قضاوت‌های نادرست صورت نگیرد و نقص و کمبودهای خودمان را به حساب دین و دیانت نگذاریم و در تحقق اهداف این امر، باید سرمایه‌گذاری‌ها و هزینه‌های لازم مورد توجه قرار گیرد.
منابع:
- منتخب میزان الحکمه، جلد دوم
- محسن قرائتی، آشنایی با مسائل دینی و اجتماعی
 


Page Generated in 0/0105 sec