عبدالباری عطوان: دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا تنها کسی نیست که در محاسبات و ارزیابی خود از واکنشهای جهان عرب و اسلام در قبال تصمیم فاجعهبار خود در به رسمیتشناختن قدس اشغالی به عنوان پایتخت رژیم اشغالگر اسرائیل اشتباه کرد. روشن است که نزدیکترین همپیمانانش در منطقه نظیر عربستان، مصر و امارات نیز اشتباه بزرگی مرتکب شدند؛ زیرا موضعی قوی و بازدارنده در قبال این تصمیم ترامپ نگرفتند و به ترامپ درباره عواقب این تصمیم هشدار ندادند و از اصول و مبانی ثابت امت اسلامی و خشم کنونی ملتهای اسلامی جانبداری نکردند. همین موضعگیری (سازشکارانه نزدیکترین همپیمانان عرب واشنگتن) هم باعث شد صهیونیستها در رسانههای خود شادمانی کنند. وقتی هزاران معترض خشمگین در سراسر اردن برای نخستینبار در تاریخ این کشور در محکومیت محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی شعار میدهند و او را مزدور آمریکا میخوانند و عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهوری مصر نیز با شعارهای مشابهی در چند کشور عربی روبهرو میشود و نیروهای امنیتی او گروهی از تظاهرکنندگان را- که دستورات رسمی را زیرپا گذاشته و جلوی اتحادیه صنفی روزنامهنگاران گردهم میآیند- بازداشت میکنند؛ این امر نهتنها بدان معناست که محور موسوم به «اعتدال» عربی در صف آمریکا و اسرائیل قرار گرفته است بلکه همچنین به این معناست که گسست و انزوای محور «میانهروی» عربی در سطح جهان عرب و اسلام آغاز شده است. نمیدانیم این محور «میانهرو عربی» اصول راهبرد خود در منطقه را بر چه اساسی بنا نهاده و دکترین نظامی و سیاسی خود را بر چه معیاری پایهریزی کرده است اما این را خوب میدانیم که رقبای منطقهای این محور، ثمره این اشتباهات را میچینند و ملتهای عرب با خود همراه میکنند و مهمتر از همه اینها، این رقبای منطقهای، اعضای محور (میانهروی عرب) را در صف همراهان سیاست و مواضع کنونی آمریکا در حمایت از نژادپرستی تروریستی اسرائیل قرار میدهند. این درحالی است که معادلات قدرت و ائتلافها در منطقه به سرعت به زیان نفوذ آمریکا تغییر میکند. دشوار است که با قطعیت بگوییم کدام طرف دیگری را گمراه کرده است. آیا ترامپ همپیمانان «میانهرو» خود را گمراه کرد، زیرا فکر کرد که سرگرم بودن این همپیمانان به بحرانهای دیگری نظیر وخامت اوضاع اقتصادی (مصر) یا جنگ در یمن و (نفوذ) ایران مهمتر از پرداختن آنها به مسأله قدس و فلسطین است یا این همپیمانان بودند که ترامپ را گمراه کردند و به وی گفتند ملتهای عربی و اسلامی در کُما بهسر میبرند و بنابراین وی باید گامی در نقشه خود برای انتقال سفارت و به رسمیتشناختن سیاست اسرائیل در تحمیل شرایط با زور و قدرت در سراسر فلسطین اشغالی بردارد. گمراهکننده یا گمراهشده هرکسی که باشد، باید گفت این «شوک» شراره بیداری در جهان عرب و اسلام را روشن خواهد کرد. سران سعودی از طریق قراردادهای سرمایهگذاری و تسلیحاتی بیش از 500 میلیارد دلار به ترامپ رشوه دادند و در مسیر عادیسازی به سرعت روابط خود را با اشغالگران اسرائیلی گسترش دادند و به برخی نویسندگان خود برای بهبود وجهه یهود و اسرائیلیها و ستایش از آنها و مجرم دانستن فلسطینیها، چراغ سبز نشان دادند. 2 کشور اصلی اردن و مغرب از گروه موسوم به «ائتلاف اعتدال عربی» خارج شدند و جای تعجب نخواهد بود که مصر- در سایه التهاب درونی جامعه خود به خاطر اعطای 2 جزیره تیران و صنافیر به عربستان، افزایش گزارشها درباره طرح موسوم به «ایجاد میهن جایگزین برای فلسطینیها در سینا» و افزایش سرکوبگری خود و مصادره آزادیها در سایه تداوم بحران اقتصادی و شکستخوردن در رسیدگی به این مشکل- سومین کشوری باشد که در آینده نزدیک راه اردن و مغرب را درپیش بگیرد و از این گروه خارج شود. رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا سران سعودی را به حفظ بیشترین آرامش در برخورد با پرونده بحرانها و اختلافات خودشان در یمن، لبنان و قطر و بازنگری در سیاستهای خود در این زمینه توصیه کرد و ما نیز به آنها و همپیمانانشان در مصر و اردن توصیه میکنیم قطبنمای حرکت خود را به سمت قدس اشغالی و مقابله با موضع شرمآور آمریکا متمرکز کنند، زیرا نمیتوان قبول کرد سرزمین حرمین شریفین کمترین همبستگی و یاریرساندن به ملت فلسطین را داشته باشد که از سومین حرم شریف در شهر قدس دفاع میکنند.