انتشار اظهارنظر اخیر سحر قریشی در ارتباط با مخالفتش با حضور بانوان در ورزشگاهها و واکنش تند مهناز افشار به این موضوع اتفاقی بود که در چند روز اخیر مورد توجه بسیاری از رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی گرفت. اظهارنظری که علاوه بر مهناز افشار، موجب اعتراض و حمله برخی دیگر از سلبریتیها به سحر قریشی شد. اما هادی حجازیفر، بازیگر جوان سینما و تلویزیون که از سال گذشته و پس از حضور چشمگیرش در فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» تبدیل به یکی از پدیدههای سینمای ایران شده است، برخلاف برخی سلبریتیها واکنشی متفاوتی نسبت به این موضوع نشان داد. حجازیفر با انتشار یادداشتی در ارتباط با این موضوع نوشت: «ما چه بخواهیم چه نخواهیم شبیه آنهایی هستیم که انکارشان میکنیم. خانم سحر قریشی در یک گفتوگوی اینترنتی راجع به حضورش در استادیومهای ورزشی حرفهایی زده. من هم بهعنوان یک شهروند، مخالف حرفهای ایشان هستم اما آیا صرف مخالف بودن، اجازه هر حرف و توهینی رو میده؟ واقعیت اینه که تهمانده ارزشی چون «خود واقعی بودن» لای این شلوغکاریها از یاد میره. این هجمهها باعث میشه ما قبل از هر اظهارنظری به این فکر کنیم که بازخوردهای احتمالیاش چه خواهد بود و این یعنی ساختن شیک یک دروغگو و ریاکار جدید. آیا ابراز یک عقیده شخصی راجع به یک احساس درونی باید این همه عوارض داشته باشه؟ اما مهمتر از آنچه گفته شد واکنش شتابزده معدودی از دوستان سلبریتی به اینگونه اظهار نظرهاست. یک بررسی و مرور ساده نشون میده چطور واکنشها به یک پدیده، از خود پدیده سبقت میگیره. سلبریتیهایی که در بدبینانهترین حالت، برای ادامه حیات نمیتونن روی آفرینش و خلق شگفتی یا زیبایی جدید توسط خودشان حساب کنند، پس پناه بردن به «واکنش بموقع» میشود یک اقدام کاملا به صرفهشناسایی دقیق حساسیتهای جامعه و دست گذاشتن بموقع روی پدیدهها. این توانایی هرگز به معنای فرزانگی نبوده و نیست ولی تمام نشانههای کامل یک انسان فرصتطلب بودن را دارد. آیا خود آنها از این دست اظهارات مشعشع کم داشتهاند؟ آیا عملکرد و تاریخچه آنها موارد حساسیتبرانگیز و اشتباه کم داشته است؟ آیا خط استارت خود را فراموش کردهاند؟ زدن بیرحمانه افرادی که قابلیت دیده شدن را دارند ولی هیچ ادعای فرزانگی یا مصلح اجتماعی بودن را ندارند، شرافتمندانه است؟ نه نیست و آنها خوب میدانند باید دست روی آدمهایی بگذارند که جز خانواده و طرفدارانی که اهل رسانه نیستند، مدافعی ندارند. یک جامعه رشدیافته هرگز نباید بدون فراموش کردن ابهامها و گذشته افراد با تکرار و بازنشر این واکنشها به امید ادامه حیات نه چندان طیبه سلبریتیطور برخیها بیفزاید. باید با بیتوجهی، آنها را آگاه کند که برای ماندن، نیاز به بالا بردن آگاهی، در سطح نماندن و یادگیری دارند.
پ.ن: این متن برای تقویت «خود واقعی بودن» نوشته شده. یک تمرین برای فراموش نکردن ارزشهایی که هنوز باورش دارم».