printlogo


کد خبر: 185576تاریخ: 1396/9/21 00:00
تبعات یک خیانت ناکام

علیرضا رضاخواه: با مرگ «علی عبدالله‌صالح» پرونده حیات سیاسی یکی دیگر از دیکتاتورهای عرب منطقه بسته شد. علی عبدالله‌صالح که بیش از 30 ‌سال در یمن حکومت کرده بود، سال 2012 در پی اعتراضات وسیع و شورش گسترده در این کشور سقوط کرد اما بخش‌هایی از ارتش به رهبر پیشین خود وفادار ماندند. جنبش انصارالله به عنوان یکی از رهبران اصلی اعتراضات‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، با توجه به تقویت گروه‌‌های تندرو سلفی و همچنین قدرت‌‌‌گیری شاخه القاعده در یمن از یک سو و آغاز تجاوز سعودی‌ها به این کشور از سوی دیگر و بنا بر ضرورت میدانی و سیاسی با «حزب کنگره ملی» ائتلاف کرد و علی عبدالله‌صالح را که روزی متحد عربستان بود، در کنار خود پذیرفت اما حوثی‌ها که تجربه 4 جنگ با نیروهای علی عبدالله‌صالح را داشتند از همان روزهای آغازین نیز درباره اهداف و نیات وی مردد بودند. صالح بارها تلاش کرد به جریان مقاومت یمن خیانت کند. جدی‌‌‌‌‌ترین نمونه آن 4 ماه پیش در درگیری‌‌های 24 آگوست میان نیروهای انصارالله و نیروهای «طارق عفاش» برادرزاده علی عبدالله‌صالح  بود که طرح کودتای وی با هوشیاری و رصد دقیق انصارالله، ناکام ماند. با این حال تحولات اخیر در منطقه از جمله برچیده شدن خلافت سیاه داعش در سوریه و عراق، ناکامی طرح آشوب در کردستان و بتازگی نیز ناکامی فتنه بن‌سلمان در لبنان باعث شد پدرخوانده تروریسم در منطقه یعنی سعودی‌ها که در تمام صحنه‌‌های رویارویی منطقه‌ای شکست خورده‌‌‌‌اند، فشارشان را بر علی عبدالله‌صالح بیشتر کنند تا وی به صورت علنی علیه انصارالله موضع بگیرد و به آغوش ریاض بازگردد. بنابراین هفته گذشته با حمایت و وعده‌‌های ریاض و امارات، علی عبدالله‌صالح خیانت خود را آشکار کرد و رسما فرمان جنگ با انصارالله را به نیروهایش اعلام کرد؛ اقدامی که با واکنش مثبت عربستان همراه شد اما این توطئه 3 روز بیشتر طول نکشید و دیکتاتور یمن در حالی که از پایتخت فرار می‌کرد، کشته شد. مرگ علی عبدالله‌صالح آغازی جدید برای صحنه سیاسی یمن است و  آثار آن را می‌توان در 2 مقطع کوتاه‌مدت و بلندمدت تحلیل کرد.
در کوتاه‌مدت؛ از یکسو شاهد افزایش بمباران‌ها و تجاوزهای نظامی ائتلاف سعودی علیه مردم یمن خواهیم بود. سعودی‌ها تلاش خواهند کرد در هفته‌‌های پیش رو انتقام شکست طرح کودتای‌شان را از انصارالله بگیرند و به احتمال قوی مثل همیشه از عملیات‌‌های تروریستی و عوامل انتحاری در کنار حملات موشکی برای هدف قرار دادن رهبران انصارالله بهره خواهند گرفت. از سوی دیگر در یک بازه زمانی، شکاف‌‌های داخلی در یمن افزایش پیدا خواهد کرد. نیروهای وفادار به علی عبدالله‌صالح و قبایل وفادار به وی فاصله خود را از حوثی‌ها بیشتر خواهند کرد و احتمالا سعودی‌ها که از عبدربه منصورهادی ناامید شده‌‌اند، تلاش خواهند کرد او را با یکی از نزدیکان علی عبدالله‌صالح جایگزین کنند؛ امری که البته می‌تواند به جدایی جنبش جنوب از ریاض بینجامد. برخی تحلیلگران معتقدند علی عبدالله‌صالح به دلیل حضور طولانی‌مدتش در قدرت، نفوذ جدی در بخشی از قبایل و نظامیان یمن ایجاد کرده بود. این جریان به عنوان بخشی از ائتلاف انصارالله، بلوک قدرت مناسبی را در ظاهر ایجاد کرده بودند که جدایی آنها می‌تواند در کوتاه‌مدت به تضعیف انصارالله بینجامد. بویژه اینکه سعودی‌ها تلاش می‌کنند هواداران علی عبدالله‌صالح را به خود جذب کنند اما واقعیت این است که راه این دو جریان خیلی پیش از این از هم جدا شده بود و کنترل جریان کودتا در یمن هزینه زیادی بر دوش انصارالله قرار می‌داد. پاکسازی جریان کودتا خیال انصارالله را درباره وضعیت جبهه خودی آسوده می‌کند. علاوه بر این، بخشی جدی از نیروهای سیاسی یمن تنها به دلیل ائتلاف انصارالله با علی عبدالله‌صالح حاضر به همکاری با انصارالله نبودند و با توجه به شرایط کنونی احتمالا به جریان مقاومت بپیوندند. در طولانی‌مدت؛ جنبش انصارالله یمن به عنوان یکی از هویت‌‌های نوظهور منطقه غرب آسیا، با عبور سلامت از این مرحله می‌تواند آینده سیاسی خود را به عنوان یک بازیگر مستقل تضمین کند. انصارالله که با توجه به الگوی بازوان گسترده مقاومت در منطقه و بر بستر بومی شیعیان یمنی شکل گرفته است، در بلندمدت می‌تواند نه‌تنها بخش بزرگی از حزب کنگره را که به دلیل خلأ رهبری دچار فروپاشی می‌شود، در خود جذب کند، بلکه محدودیت‌‌های ائتلاف با مخالفان صالح را نیز دیگر در پیش رو نخواهد داشت. همچنین باید تاکید کرد با توجه به جنایات سعودی‌ها در یمن، افکار عمومی این کشور هرگونه خیانت به نفع سعودی‌ها را رد می‌کنند و آن را نمی‌پذیرند؛ امری که در طولانی‌مدت به نقطه قوت انصارالله تبدیل خواهد شد.
منبع: رصد


Page Generated in 0/0073 sec