با خروج داروهایی مانند قرصهای سرماخوردگی، ضدحساسیتها و سایر دوستان و وابستگانشان از پوشش بیمهای خیالمان راحت شد. یعنی عملا از چتر حمایتی بیمه، جز یک کلاه کوچکِ تابستانیِ سبک و راحت، چیزی بر سر مردم باقی نماند که خیلی هم شیک است و به چشم برادر و خواهری، خیلی هم به ایشان میآید. با تقریب خوبی میتوان گفت الآن محدودهای که بیمهها پوشش میدهند، یادآور برگهایی است که انسانهای نخستین بهعنوان پوشش از آنها استفاده میکردند. البته توی دلتان خالی نشود، مواردی مانند گزیدگی توسط پشه شهری، برخورد انگشت کوچک پا به مبل و جراحت با ناخنگیر که شایعترین امراض مبتلابه مردم هستند، همچنان تحت پوششند و جای نگرانی نیست. در برخی خبرها هم گفته شده که خدمات بیمه سلامت قرار است فقط در بیمارستانهای دولتی ارائه شود. حالا این هم مساله حادی نیست، فقط کمی شلوغتر میشود که به صفای دور هم بودنش میارزد. بد نیست مسوولان از تجربیات موفق خود در بحران زلزله کرمانشاه هم استفاده کنند. اگر پوشش بیمه را هم مثل بحث امداد و نجات و اسکان، به سپاه و مردم بسپاریم قطعاً خودشان کارها را انجام میدهند و تسهیلات کمتری هم مصرف میشود. سر آقایان هم خلوتتر میشود و به کارهای مهمترشان میرسند.