printlogo


کد خبر: 185791تاریخ: 1396/9/25 00:00
بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی، جایگاه، آثار و جلوه‌های تربیتی
سلامت فردی و اجتماعی نتیجه یک حکم جهان‌شمول

حجاب به معنای پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم، از احکام ضروری دین اسلام است. در ادیان الهی دیگر از جمله آیین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوت‌هایی وجود دارد. یکی از نیازهای حقیقی و مسلم در زمینه‌های تربیتی، دینی، اخلاقی و فرهنگی، مسأله «حجاب و عفاف» است. هرچه الگوهای حجاب مراتب برتر و بالاتری داشته باشد، تأثیر بیشتری بر معنویت و دینداری فرد و جامعه خواهد گذاشت؛ هرچه حجاب فردی و اجتماعی، متعالی باشد، نورانیت، تقدس، حرمت اخلاقی و رشد و تعالی جامعه اسلامی بیشتر خواهد بود و هرچه خلأ در این زمینه محسوس‌تر باشد، مشکلات و آسیب‌های سلامت، رشد و امنیت فردی و اجتماعی فزون‌تر است.
هرچند مسأله حجاب و عفاف به‌ظاهر یک مسأله کهن و تکراری است ولی ابعاد نوینی دارد که با هر کلمه و هر سخنی می‌توان بعضی از این زوایا را استخراج کرد. یکی از راه‌های گسترش و توسعه حجاب و عفاف این است که به مفهوم حجاب و آثار تربیتی آن در اسلام بپردازیم. بنابراین ضرورت بررسی مفهوم حجاب در متون اسلامی و جایگاه آثار و جلوه‌های تربیتی آن به عنوان یک مسأله پژوهشی مطرح شده که از طریق این تحقیق به پرسش‌های اساسی زیر پاسخ داده خواهد شد: 1- حجاب در متون اسلامی چه مفهومی دارد؟ 2- آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب در 2 سطح فردی و اجتماعی چیست؟
1- پیشینه
پژوهش‌هایی که درباره حجاب انجام شده، بسیار زیاد است ولی به دلیل بعد تبیینی‌ای که این مسأله دارد، با هر کلمه و هر سخنی می‌توان بعضی زوایای جدید آن را استخراج کرد که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: محمدی آشنایی (1373) در کتابی با عنوان حجاب در ادیان الهی به بررسی حجاب پرداخته است. او ضمن مرور مسأله حجاب در ادیان مختلف از گذشته‌های دور تا امروز، بر فطری بودن حجاب تأکید و در پایان، علل انحراف شرایع از حجاب را مطرح کرده و به آثار بدحجابی در جامعه پرداخته است. عسکری (1384) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب در ادیان الهی» به بررسی حجاب و حدود آن در ادیان مختلف پرداخته است. او ابتدا به فطری بودن پوشش اشاره کرده، آنگاه حجاب را جداگانه در هر یک از ادیان بررسی کرده است. او به وجود حجاب در همه ادیان اذعان دارد. فیاض (1386) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب، ریشه در تاریخ کهن ایران دارد» به بررسی حجاب پرداخته است و پس از اینکه درباره پوشش از گذشته‌های دور واکاوی می‌کند، اینگونه نتیجه می‌گیرد که حجاب ریشه در فطرت انسان دارد و ادیان تنها مهر تأیید بر آن زده‌اند.  قانع (1372) در مقاله‌ای با عنوان «حجاب و پوشش در تاریخ معنویت بشر قبل از اسلام» به بحث تاریخی درباره پوشش پرداخته و با مطالعه درباره انسان‌های اولیه و با استفاده از آثار به‌جا مانده از آنها نشان داده است در طول تاریخ، زنان پوشش بیشتری نسبت به مردان داشته‌اند. سپس او به بررسی حجاب در ادیان می‌پردازد و بیان می‌دارد حجاب جنبه فطری داشته است و انبیا با وضع حجاب، به ندای فطرت بانوان پاسخ گفته‌اند و سلاح دفاعی آنها را تقویت کرده‌اند. خرقانی (1384) در مقاله‌ای با عنوان «تاریخچه حجاب و پوشش در ادیان مختلف» به بررسی ریشه و منشأ حجاب و تاریخچه آن از آدم تا خاتم یا حتی در میان ادیان غیرتوحیدی و از جوامع بدوی تا جوامع متمدن می‌پردازد. او معتقد است حجاب همیشه وجود داشته و گاه به صورت دستور دینی و گاه به عنوان جزئی از فرهنگ رعایت می‌شده است. استاد مطهری (1353) در کتاب مسأله حجاب به بررسی حجاب و پاسخ به شبهات موجود درباره آن پرداخته است. او ضمن تأکید بر فطری بودن حجاب، آن را تدبیر زن برای ارزشمندی خود می‌داند. حسینی‌منش (1371) در پایان‌نامه خود با عنوان «حجاب از دیدگاه اسلام و دیگر ادیان الهی» ابتدا به فرهنگ لباس و آنگاه به فلسفه پوشش در اسلام، فطری بودن پوشش، فواید حجاب برای صیانت خانواده، بهداشت روانی و حفظ شخصیت زن می‌پردازد و در ادامه، حجاب را از منظر قرآن و روایات و فتاوا بررسی می‌کند و در آخر نیز به اهمیت حجاب در میان ادیان دیگر می‌پردازد. شفیعی مازندرانی (1390) در مقاله خود با عنوان «چیستی حجاب اسلامی؛ معناشناسی حجاب از منظر آیات حجاب» ضمن بررسی واژه حجاب، اثبات می‌کند حجاب انواعی دارد و در هر مورد آن، چیستی خاصی از حجاب را می‌توان از دیدگاه اسلام مشاهده کرد و در این مقاله اثبات می‌شود حجاب، یک اصل سابقه‌دار در میان افراد بشر است. همچنین حجاب در راستای تقویت، عفت و کمال انسان‌ها مورد توجه اسلام بوده است و از بروز بسیاری از ناهنجاری‌ها و فسادهای اخلاقی پیشگیری می‌کند.
2- مفهوم لغوی حجاب
به گفته اهل لغت، این واژه به صورت متعدی و به معنای در پرده قرار دادن به کار می‌رود. «ابن‌درَید» می‌گوید: «حَجَبت الشیءَ... إِذَا سَتَرته، وَالحِجَاب الستر... إِحتَجَبَت الشمس فِی السحَابِ إِذَا تَستَتَرت فِیهِ: حجاب، پوششی است که روی شیء را فرامی‌گیرد و حجاب یعنی پرده...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. زمانی که خورشید در ابر فرومی‌رود، عرب می‌گوید: إِحتَجَبَت الشمس فِی السحَابِ». (ابن‌درَید، 1987م.: ذیل واژه حجب) «فیومی» این واژه را چنین توضیح می‌دهد: «حجب فعلی متعدی است و به معنای مانع شدن به کار می‌رود. به پرده، حجاب می‌گویند، زیرا مانع دیدن است و به دربان، حاجب گفته می‌شود، زیرا وی مانع ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانی اطلاق می‌شود ولی برخی مواقع، به موانع معنوی نیز حجاب گفته می‌شود». (فیومی، بی‌تا: واژه حجب) از گفتار اهل لغت می‌توان نتیجه گرفت در زبان عرب، حجاب به پوششی گفته می‌شود که مانع دیدن شیئی پوشیده می‌شود. استاد مطهری نتیجه تحقیقات لغوی خود را درباره این واژه چنین بیان می‌کند که کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب، بیشترین استعمال آن به معنی پرده است. این کلمه از آن رو مفهوم پوشش می‌دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نیست و آن پوششی حجاب نامیده می‌شود که از طریق پشت‌پرده واقع شدن صورت گیرد. (ر.ک؛ مطهری،1367: 386- 391) این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معنای لغوی به کار رفته و معنای خاصی پیدا نکرده است. شهید مطهری می‌فرماید قرآن کریم، غروب خورشید را در داستان سلیمان اینگونه توصیف می‌کند: «حَتى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ‌‌‌‌‌؛ یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت‌پرده مخفی شد». تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شوری» و نیز در آیه 53 سوره احزاب به کار برده شده است. در دستوری که امیرالمؤمنین علی(ع) به مالک اشتر نوشته‌اند، می‌فرمایند: «فَلاَ تَطولَن احتِجَابکَ عَن رَعِیتِکَ» یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان، تو را از مردم جدا نکند، بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده». (نهج‌البلاغه/ ن 53).‍‍‍‍‍
3- مفهوم اصطلاحی حجاب
حجاب در علومی چون عرفان، طب و دیگر علوم، تعریف خاص خود را دارد. در فقه، این واژه در معنای لغوی خود که همان پرده حائل میان 2 چیز باشد، به کار رفته و معنای جدیدی برای آن ایجاد نشده است. در دوران متأخر، این واژه معنای اصطلاحی خاصی پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهری در این‌باره می‌فرماید: استعمال کلمه حجاب درباره پوشش زن، اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و بویژه در اصطلاح فقها، کلمه «ستر» که به معنی پوشش است، به کار می‌رفته است. فقها چه در کتاب الصلوه و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده‌اند، کلمه سِتر را به کار برده‌اند، نه کلمه حجاب. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی‌شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار می‌بردیم، زیرا چنانکه گفتیم، معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در باب پوشش به کار برده می‌شود، به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده عده زیادی گمان کنند اسلام خواسته است زن همیشه پشت‌پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‌گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوط نیز همین معنی را ذکر می‌کند و فتوای فقها هم مؤید همین مطلب است. در آیات مربوط، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور، چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس‌های زن و مرد را ذکر کرده است، بی‌آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه‌ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است، مربوط به زنان پیغمبر اسلام است. معنای اصطلاحی جدید این واژه، عبارت از پوششی است که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه‌گری و خودنمایی بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معنای اصطلاحی مورد نظر است، نه پرده‌نشینی زنان. تردیدی نیست که حجاب در این اندازه، یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام بوده است و همه طوایف اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند. (ر.ک؛ علیمردی، 1389: 119)
4- جایگاه حجاب در قرآن
مسأله حجاب در 2 سوره از سوره‌های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به اجمال در آیه 59 سوره احزاب مطرح شده است و آنگاه با تفصیل بیشتری در سوره نور آمده است: «به زنان باایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس‌آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى‌هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهران‌شان، یا پدران‌شان، یا پدرشوهران‌شان، یا پسران‌شان، یا پسران همسران‌شان، یا برادران‌شان، یا پسران برادران‌شان، یا پسران خواهران‌شان، یا زنان هم‌کیش‌شان، یا بردگان‌شان [= کنیزان‌شان]، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود (و صداى خلخال که بر پا دارند، به گوش رسد)؛ و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤمنان تا رستگار شوید». «زنان از کارافتاده اى که امید به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نیست که لباس‌هاى (رویین) خود را بر زمین بگذارند، به‌ شرط اینکه در برابر مردم، خودآرایى نکنند و اگر خود را بپوشانند، براى آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست». در شأن نزول آیه 30 سوره نور، قل للْمؤْمِنِینَ یَغضوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظوا فروجَهمْ...، کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل می‌کند که امام باقر(ع) می‌فرمایند: «جوانی از جماعت انصار در شهر مدینه با زنی روبه‌رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش‌های خود می‌انداختند [در نتیجه، بناگوش و گردن ایشان هویدا بود]. وقتی زن از کنار وی گذشت، جوان سر را به عقب برگرداند و همچنان که راه می‌رفت، وی را نظاره می‌کرد و وارد کوچه‌ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می‌کرد، به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه‌شیشه‌ای که از دیوار بیرون زده بود، برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد، نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند، خدمت رسول خدا می‌رسم و او را از این مسأله خبردار می‌کنم. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: قل للْمؤْمِنِینَ یَغضوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظوا فروجَهمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهمْ إِن‌الله خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعونَ» (کلینی، 1388، ج 5: 520). سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن‌مردویه از امام علی(ع) نقل کرده است. (به نقل از: طباطبائی، 1370، ج15: 116) از این شأن نزول می‌توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است.
5- آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب
آثاری که از حجاب به‌جا می‌ماند، ابتدا در روح و روان فرد پدیدار می‌شود، زیرا وقتی فردی با آزادی و آزادگی برای خود پوششی انتخاب می‌کند، حتماً در خود احساس آرامش و سربلندی می‌کند. این همان حفظ ارزش‌های یک فرد مسلمان است. جامعه‌ای که افراد در آن با حفظ حدود و رعایت حقوق دیگران ظاهر می‌شوند و سبب تخریب روح و جسم همنوعان خود نشده، محیط امن و آرامی را برای جوانان فراهم می‌کنند، به سوی سعادت و سلامت روانی پیش خواهد رفت و هدف اسلام نیز این است که مردان و زنان مسلمان، روح آرام، اعصاب سالم و چشم و گوش پاکی داشته ‌باشند. اکنون آثار و جلوه‌های تربیتی حجاب را در 2 سطح فرد و اجتماع بررسی می‌کنیم.
5-1- آثار فردی حجاب
5-1-1- شخصیت زن
«شخصیت، مجموعه افکار و عواطف و عادات و اخلاقیات یک انسان است و خلاصه هرچه به یک شخص مربوط می‌شود، بیرون از وجود او نیست و شخصیت او است. تنها راه بالا بردن شخصیت زن را حجاب او می‌دانیم. اگر او به حجاب رو آورد، پایگاه خانوادگی او قوی می‌شود. مردها ناچار می‌شوند به زندگی خانوادگی خود ارج نهند و به همسران خود واقعاً توجه کنند. علو شخصیت زن در این است که کمال همسری، مادری و کمال اجتماعی را برای خود احراز کند. بی‌حجاب در بعد همسری و مادری، شکست خورده و در بعد فعالیت‌های اجتماعی، ابزار و بازیچه و ملعبه شده و خواه‌ناخواه سقوط کرده است». (مصطفوی، 1369: 55ـ52) اسلام بویژه تأکید کرده است زن هر اندازه متین‌تر و باوقارتر و عفیف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد، بر احترامش افزوده می‌شود. (ر.ک؛ مطهری، 1373: 59) به طور کلی، اشیائی که در همه‌جا یافت می‌شوند و دسترسی به آنها به‌آسانی صورت می‌گیرد، ارزش کمتری دارند. از سویی، بشر همواره اشیای ذی‌قیمت خود را از دسترس دیگران دور نگه می‌دارد و به شیوه‌ای خاص از آنها مراقبت می‌کند. اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی و صاحب شخصیت کامل انسانی می‌داند، حجاب را همچون صدف، بهترین وسیله برای حفظ و ثبات آن شخصیت معرفی کرده است. آنان که زنان را تشویق به آرایش و تزیین و نمایش زیبایی‌های جسمی خود می‌کنند، در حقیقت، زن را فاقد شخصیت و روح انسانی می‌شمارند که باید با تزیین و نمایش زیبایی‌های جسمی، منزلت اجتماعی مناسب خویش را به دست آورد. تجربه نیز این مطلب را ثابت کرده است. قبل از ظهور اسلام، نه‌تنها زنان ارزشی نداشتند، بلکه داشتن یک دختر ننگ به حساب می‌آمد: وَإِذَا بشرَ أَحَدهمْ بِالأنثَى ظَل وَجْهه مسْوَدا وَهوَ کَظِیمٌ (النحل/ 58). در چنین جامعه‌ای، بی‌حجابی که علامت آن بی‌ارزشی بود، رواج داشت. اسلام مقام زن را بالا برد و شخصیت او را مورد تکریم قرار داد و با آوردن قانون حجاب، حفظ و دوام این شخصیت را برای همیشه بیمه کرد. (ر.ک؛ محمدی آشنایی، 1370: 35)
دکتر «گوستاو لوبون» مورخ معروف فرانسوی می‌گوید: «این مطلب نیز روشن شد که اسلام در بهبود وضع زنان بسیار کوشیده است و نخستین مذهبی است که مقام زن را بالا برده است و روی هم رفته زنان مشرق‌زمین از نظر مقام و احترام و شخصیت علمی و تربیتی و سعادت، بهتر از زنان اروپایی هستند. اسلام نه‌تنها زن را یک انسان کامل می‌داند، بلکه احترام به او را ملاک کرامت انسان معرفی می‌کند: مَا أَکرَمَ النسَاءَ إِلا الکَرِیم وَ مَا أَهَانَهن إِلا اللئِیم: هرگز زنان را گرامی نمی‌دارند، مگر کریمان و به آنان اهانت نمی‌کنند، مگر لئیمان بی‌ارزش». (پاینده، 1373: 318) بر این اساس، حجاب وسیله‌ای است در خدمت زن تا موفقیت خویش را در جامعه تحکیم کرده، شخصیت و احترام خویش را فزونی بخشد. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و همه زنان مسلمان بگو روسری‌ها را به خویش نزدیک سازند تا [به عفاف] شناخته شوند و مورد آزار اوباشان قرار نگیرند. خداوند آمرزنده و مهربان است: یَا أَیهَا النبِی قل لأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیْهِن مِن جَلَابِیبِهِن ذَلِکَ أَدْنَى أَن یعْرَفْنَ فَلَا یؤْذَیْنَ وَکَانَ‌الله غَفورًا رحِیمًا (الأحزاب/ 59). ویلیام جیمز، روانشناس معروف، در تأیید این مطلب چنین می‌گوید: «زنان دریافتند که دست‌و‌دل‌بازی، مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند». (محمدی آشنایی، 1370: 35)
5-1-2- سلامت جسمانی
 حجاب، زمینه فساد را که عامل اصلی بیماری‌های مقاربتی است، از بین می‌برد و از این طریق، نقش خود را در سلامت جسمانی افراد جامعه ایفا می‌کند. به آمار ذیل توجه کنید. اگرچه از زمان انتشار آن مدت‌ها گذشته است ولی بخوبی گویای یکی از عوارض فساد است. طبق تحقیقاتی که در ایالات متحده به عمل آمده، روی‌هم‌رفته 90 درصد مردم این کشور به بیماری‌های مقاربتی مبتلا می‌شوند. از این رقم، عده‌ای که در بیمارستان‌های رسمی آمریکا معالجه می‌شوند، بالغ بر 360 هزار نفر است. از تمام بیمارستان‌های ایالات متحده، 650 بیمارستان تنها به امراض مقاربتی اختصاص داده شده است، در حالی‌که معادل یک و نیم برابر افرادی که در این بیمارستان‌ها معالجه می‌شوند، به پزشکان خانوادگی و خصوصی مراجعه می‌کنند. (ر.ک؛ همان: 45) سالانه 30 تا40 هزار کودک بر اثر بیماری‌های مقاربتی موروثی می‌میرند و میزان تلفاتی که از این بیماری‌ها در ایالات متحده ناشی می‌شود، از مجموع همه امراض مختلف غیر از سِل، بیشتر است (ر.ک؛ همان). دکتر «آمبروس لینگ» که از مقامات صلاحیت‌دار درباره بیماری‌های آمیزشی است، اعلام کرده از سال 1957 به بعد، بیماری‌های آمیزشی در بین جوانان کم‌سال افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است. در میان پسران 15 تا 19 سال، 3/67 درصد و مقدار افزایش در میان دختران که همین سن را دارند، 4/65 درصد شده است. (ر.ک؛ همان) بنابراین یکی از آثار مهم رعایت حجاب در جامعه، حفظ سلامتی و دوری از بیماری‌های مختلف است. در کشورهایی که حجاب و پوشیدگی زنان در آنجا بیشتر است، تعداد بیماران ناشی از گسیختگی جنسی، کمتر است. امام رضا(ع) فرموده‌اند: «هرگاه بندگان گناهان جدیدی به وجود آورند که تاکنون مرتکب آن نمی‌شدند، خداوند هم بلاهای تازه‌ای به وجود می‌آورد که تاکنون نمی‌شناختند». (ر.ک؛ محمدی ری‌شهری، 1393، ج4: 467)
5-1-3- استحکام خانواده
شک نیست هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین شود، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود و برعکس، هر چیزی که باعث سستی رابطه زوجین و دلسردی آنان شود، زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که از لحاظ روانی، همسر قانونی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالی‌که از نظر سیستم آزادی و کامیابی غیرمشروع، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می‌رود و در نتیجه، کانون خانواده بر اساس دشمنی و نفرت پایه‌گذاری می‌شود.
 5-1-4- آرامش و امنیت
زن موجودی گرامی و معزز و نقش او سرنوشت‌سازی و تربیت بشر است. ارزش او فراتر از آن است که در معرض و دستخوش ارتباطات و روابط بی‌مرز باشد. (ر.ک؛ قائمی، 1373: 390) حفظ حریم زن باعث مصونیت او می‌شود و اولین اثر را بر آرامش روحی او دارد، زیرا در سایه محفوظ ماندن این حریم بین خود و نامحرم، احساس امنیت می‌کند و هیچ کس جرأت تعرض به او را نمی‌کند. انسان در پناه محافظ، احساس امنیت و آرامش بیشتری می‌کند و در صورت پیشامدهای احتمالی، از مصونیت او برخوردار است. پوشش دینی نیز نگهبان زن از نگاه‌های آلوده و آسیب‌های احتمالی است که به زن مصونیت و آرامش می‌دهد و هرچه این پوشش کامل‌تر شود، درصد امنیت و حفاظت آن بالاتر می‌رود. (ر.ک؛ عظیمیان و بهشتی، 1388: 91) امیر مؤمنان علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: «پوشیده و محفوظ داشتن زن، مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایی او است». (تمیمی آمدی، 1389: ح5820)
5-2- آثار اجتماعی حجاب
5-2-1- مسؤولیت‌های اجتماعی
هر فردی در برابر جامعه خود مسؤول است. این مسؤولیت، عام است، یعنی هم شامل زن‌ها می‌شود و هم شامل مردها.
5-2-2 - آزادی زن
«اینکه زنان باید حجاب را رعایت کنند، زور و دستوری از ناحیه مردان نیست تا آزادی آنان را سلب کنند، بلکه وظیفه شرعی آنان است که حجاب را رعایت کنند. زنان باحجاب در فعالیت‌ها و رفت‌وآمدهای خود آزادترند، زیرا مردان بوالهوس اطمینان دارند که اینها طعمه و ملعبه نمی‌شوند». (مطهری، 1373 : 101-100)
بنابراین بی‌حجابی و بدحجابی، برای زن‌ها ایجاد مزاحمت می‌کند اما هنگامی که اهل حجاب باشند، مزاحمتی بر آنان نیست. خداوند می‌فرماید: وَقَرْنَ فِی بیوتِکن وَلَا تَبَرجْنَ تَبَرجَ الْجَاهِلِیه الْأولَى وَأَقِمْنَ الصلَاه وَآتِینَ الزکَاه وَأَطِعْنَ‌الله وَرَسولَه إِنمَا یرِید‌الله لِیذْهِبَ عَنکم الرجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیطَهرَکمْ تَطْهِیرًا: و در خانه‌هاى خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسول او را اطاعت کنید؛ خداوند فقط مى‌خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. (الأحزاب/ 33)
5-2-3- سلامت اخلاق جامعه
همواره باید هرچه به سلامت اخلاق جامعه لطمه می‌زند، ریشه‌کن شود و هرچه سلامت اخلاق جامعه را تضمین می‌کند، تقویت شود. هرچه گرایش جامعه به حجاب شدت یابد، از مفاسد اخلاقی و اجتماعی کاسته می‌شود. سلامت اخلاق جامعه از اهداف عالیه اسلام است. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «بعِثت لِأتَممَ مَکَارِمَ الأَخلاَقِ: من برای تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شدم». (مصطفوی، 1369: 45). حجاب زن، به نص قرآن کریم، عفاف او است و عفاف او، خدمتی است به سلامت جامعه.
5-2-4- حفظ نیروی کار اقتصادی
حجاب عامل حفظ نیروی کار است و باعث می‌شود اوقات هرکس در همان مسیر کار صرف شود و وسوسه‌های ناشی از دیدن‌ها، چهره‌سازی‌ها و طراحی برای به دام انداختن‌ها از بین برود. کشاندن تمتعات غریزی از محیط خانه به محیط کار، سبب خواهد شد نیروی کار ضعیف شود و سرمایه‌گذاری‌ها به هدر رود. از سویی، نقش اقتصادی حجاب در رعایت پوشش اسلامی، زمینه را برای انواع مدپرستی‌ها و رقابت‌های ناشی از آن از بین می‌برد. اگر زن خود را به خودآرایی‌ها در جامعه مقید نکند و با لباس ساده و مرتب و در حد پوشش لازم در جامعه ظاهر شود، بسیاری از آفت‌ها و گرفتاری‌های ناشی از مدپرستی، خودبه‌خود از بین می‌رود. هزینه سنگین مواد آرایشی و لباس‌های گران‌قیمت، به‌ویژه با تغییر مداوم مدها، بار مالی طاقت‌فرسایی بر دوش خانواده و جامعه تحمیل می‌کند و به علاوه باعث هدر رفتن سرمایه‌های جامعه می‌شود (ر.ک؛ عظیمیان و بهشتی، 1388: 98).
5-2-5- حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی
جوامع اسلامی با پوشش خاص خود در قالب حجاب یا ستر سعی دارند استقلال فکری خود را در قبول اسلام اعلام کنند. در واقع، «لباس پرچم بدن به حساب می‌آید که استقلال فکری، دینی، سیاسی و فرهنگی هم محسوب می‌شود و از همین‌جا می‌توانیم به این نتیجه برسیم که تغییر لباس، نشانگر تغییر اندیشه است و به تبع آن، تغییر در مشی و رفتار افراد ایجاد می‌شود که در آن صورت، استقلال کشور زیر سوال می‌رود، بویژه از آن رو که وضع برون، حکایت از وضع درون آدمی دارد و نشان می‌دهد اندیشه وابستگی در درون رخنه کرده، در ظاهر افراد نیز متجلی شده است». (قائمی، 1373: 387ـ385) مبارزه برای استقلال فرهنگی، پدیده جدیدی نیست. در طول تاریخ بشر، جنگ فرهنگی، همیشه وجود داشته است؛ به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسی(ع) به این حربه متوسل شده، گفت: «می‌ترسم آیین شما را دگرگون سازد یا در این سرزمین فساد برپا نماید!» (غافر/ 26). بنابراین، یکی از راه‌های حفظ استقلال فرهنگی و سیاسی، حفظ حجاب است و یکی از جنبه‌های تهاجم فرهنگی، مبارزه با حجاب.
 نتیجه‌گیری
اثبات تقدس و تجاذب‌های حجاب و عفاف در متون دینی سبب‌ساز گسترش فرهنگ حجاب و عفاف در بین زن و مرد جامعه خواهد شد و سالم‌سازی نهادهای اجتماعی بدون توجه به حجاب و فواید آن، امکان‌پذیر نیست. اهمیت شناسایی حجاب سرچشمه در ضرورت پردازش شخصیت معنوی‌زا دارد و نبود الگوهای مناسب برای حجاب و عفاف سبب انتخاب الگوهای نازل حجاب در جامعه می‌شود. اصلاح هندسه‌های معرفتی در باب ترویج مسأله حجاب و عفاف مستلزم ارائه فواید و آثار تربیتی آن است، چه؛ فواید حجاب در حدی است که بدون آن فرد و جامعه دچار لغزش و آسیب جدی خواهند شد. آثار فردی حجاب شامل آزادی زن، سلامت جسمی، استحکام خانواده و آرامش و امنیت و آثار اجتماعی آن، شامل سلامت اخلاقی جامعه، مسؤولیت اجتماعی و حفظ نیروی کار و استقلال فرهنگی و سیاسی می‌شود. بنابراین حجاب را باید رفتاری الهی شمرد که باعث ارتباط بین فرهنگ و دین، عقل و ایمان، سیاست و دیانت و تکامل و اختیار در رفتار انسانی شده است.
---------------------------------
نویسندگان
اکبر رهنما، زهرا علی‌اکبرزاده‌آرانی و مجید خاری‌آرانی
منبع: فصلنامه معارف قرآنی/ شماره 22


Page Generated in 0/0066 sec