گروه بینالملل: مهمترین سیاستها و برنامههای اعلام شده منطقهای رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر کدامند و این کشور پادشاهی که داعیه رهبری کشورهای عربی را دارد تا چه حد در پیشبرد این برنامهها و رسیدن به اهدافش کامیاب بوده است؟ این پرسشی است که اشتفان بوخن، همکار مجله سیاسی «پانوراما» در کانال یک تلویزیون آلمان مطرح کرده و میکوشد به آن پاسخ دهد. بوخن مینویسد تحقیق آزادانه در عربستان ناممکن است و روزنامهنگاران خارجی در بهترین حالت تنها با همراهی ماموران دولتی میتوانند در این کشور تردد کنند. او میافزاید: بهرغم این، بسادگی میتوان بیلان سیاستهای 5 سال گذشته عربستان را ارائه کرد. به اعتقاد این تحلیلگر آلمانی، برای این کار کافی است هدفها و سیاستهای منطقهای عربستان در سالهای اخیر را مرور کرد و آنها را با واقعیتهای موجود سنجید: «ترازنامه فاجعهبار است». خلاصه ارزیابیهای بوخن را در ادامه مرور میکنیم.
ناکامی در سوریه و یمن
در جنگ سوریه، به عنوان رویداد سرنوشتساز خاورمیانه معاصر، هدف رهبران عربستان سرنگونی دولت بشار اسد و جایگرینی آن با حکومتی تحت تاثیر سنیها بود. عربستان با تمام حمایتهای سیاسی، مالی و نظامی از برخی گروههای مخالف حکومت سوریه نهتنها به اهداف خود دست نیافت، بلکه امروز بیش از گذشته از آن دور شده است. عربستان در یمن، همسایه بشدت فقیر جنوبی، قصد دارد با کمک نیروی هوایی، جنبش انصارالله را با بمباران کرده، از سر راه بردارد و مسیر را برای منصور هادی، همپیمان ریاض و معاون پیشین رئیسجمهور هموار کند. این خواسته تاکنون به نتیجهای نرسیده است. ابتدای ماه دسامبر سال جاری به نظر میرسید مداخلههای عربستان در یمن با یک توفیق روبهرو شده و رئیسجمهور سابق یمن «علی عبداللهصالح» به ائتلاف با انصارالله پشت کرده و با عشایر و قبیلههای حامی خود به ریاض و متحدانش پیوسته است؛ ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید که این چرخش به بهای جان صالح تمام شد.
فشار بیحاصل بر قطر
تابستان سال گذشته خاندان پادشاهی عربستان دست در دست امارات عربی متحده، بحرین و مصر و با پشتیبانی ایالات متحده آمریکا علیه قطر وارد عمل شدند. ائتلاف به رهبری عربستان تحریمهای شدیدی علیه قطر اعمال کرد و خواستار قطع رابطه دوحه با تهران و بستن شبکه خبری الجزیره شد. این تلاش ثمری به بار نیاورد؛ قطر به زانو درنیامد و الجزیره همچنان فعال است.
سعد حریری و ناکامی «شرمآور»
یکی از ناکامیهای «بشدت شرمآور» سیاستهای منطقهای عربستان در ماجرای سعد حریری نخستوزیر لبنان، رخ نمود که از نظر ریاض در برابر ایران و حزبالله از قاطعیت کافی برخوردار نیست و سستی نشان میدهد. قدرت پادشاهی عربستان ابتدا تا آنجا کفایت کرد که حریری را مجبور به اعلام کنارهگیری در برابر دوربین تلویزیون کند اما ریاض خیلی زود عقب کشید؛ سعد حریری به لبنان بازگشت و استعفای خود را پس گرفت.
آیا میتوان تلاش عربستان برای سرپا نگه داشتن حکومت «عبدالفتاح السیسی» در مصر با صرف میلیاردها دلار را به عنوان نقطهای روشن در کارنامه سیاستهای منطقهای ریاض تلقی کرد؟ آیا در اینجا هنوز شیوه قدیمی «دیپلماسی کیسه پول» عمل میکند؟ در این باره میتوان نظرهای متفاوتی داشت، اما زنجیره ناکامیهای سیاستهای منطقهای عربستان قابل چشمپوشی نیست. عبارت «رقابت میان ایران و عربستان به عنوان قدرتهای منطقهای» در رسانهها بسیار رواج یافته و تقریبا تمام مفسران و تحلیلگران مسائل سیاست خارجی درباره آن حرف میزنند و مینویسند.
در این عبارت اغلب ابهامی نهفته است: در مفهوم «رقابت» بوی برابری به مشام میرسد که در دنیای واقعی سیاست نمیتوان از آن حرف زد. به اعتقاد بوخن، در کارزار نظامی و دیپلماسی خاورمیانه ایران برتر به نظر میرسد. اشتفان بوخن معتقد است عربستان میکوشد در همراهی با سیاستهای ضدایرانی«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و نزدیکی با اسرائیل برای بیرون آمدن از مخمصههای خود راهی بیابد اما برای این کار مجبور به پرداخت هزینههای هنگفتی میشود. او خوشبینیهایی را که درباره برنامههای اصلاحی «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان برای آینده این کشور ابراز میشود نیز چندان موجه نمیداند.