printlogo


کد خبر: 185825تاریخ: 1396/9/26 00:00
نگاهی به رمان «جاده جنگ» اثر منصور انوری
قهرمانی در روزگار قصه‌های افسرده

سیف‌الله نجاریان: قصه قهرمان‌محور؛ این نوع قصه‌ شاید در روزگاری که مردم ما کتاب نمی‌خوانند، بیشتر بتواند توجه خواننده را به خود جلب کند. کتابی که قصه سرراست و بدون پیچیدگی دارد، در روزگاری که آثار پیچیده و افسرده و بدون قهرمان در حال رشد است، می‌تواند توجه خواننده را به خود جلب کند و لحظات خوبی برای او رقم بزند. تجربه آثار کلاسیک نیز ثابت کرده خوانندگان به آنها اقبال خوبی نشان داده و مخاطبان از خواندن آنها راضی هستند و لذت می‌برند، به همین خاطر باید در همین ابتدا گفت «جاده جنگ» از مسیر کلاسیک‌های ادبیات داستانی گذر کرده و خواننده را با خود همراه می‌کند.
رمان تحسین‌شده «جاده جنگ» اثر «منصور انوری» را باید یکی از نمونه‌های موفق داستانی دانست که خواننده را علاوه بر سرگرم کردن در هزارتوی تاریخ به سفر می‌برد. منصور انوری، نویسنده مشهدی در این رمان که تاکنون 8 جلد از آن منتشر شده، دست به خلق اثری سترگ با ساختاری داستانی از تاریخ معاصر ایران زده است.
این رمان که در «جایزه ادبی جلال آل‌احمد» هم به عنوان اثر برگزیده معرفی شده، اثری دنباله‌دار است و تاکنون 8 جلد از این مجموعه که به گفته نویسنده آن اثری ۱۴ جلدی است، روانه بازار کتاب شده است؛ اثری که جذابیت‌های داستانی آن خواننده را مجاب می‌کند سراغ این رمان بلند و طولانی برود. انوری در این رمان از شهریور 20 و حمله متفقین به ایران روایتش را آغاز می‌کند و در اقلیمی که خود اهل آنجاست داستانش را تعریف می‌کند. ورود نیروهای شوروی از مرز خراسان به کشور دستمایه روایت داستانی می‌شود که قرار است تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کند. او برای ترسیم فضای داستانش شخصیت‌های مختلفی را کنار هم جمع و سعی می‌کند هیچکدام را نیز رها نکند و همه را پا به پای هم پیش می‌آورد. ورود نیروهای متفقین همزمان می‌شود با بازگشت شخصیتی به نام «تیمور» از دشت‌های ترکمنستان به بینالود خراسان و نویسنده به ترتیب شخصیت‌هایش را وارد داستان بلندش می‌کند.
مهم‌ترین برجستگی‌ای که در این رمان وجود دارد، قهرمان‌محور بودن آن است. قهرمانی به نام «مَرگان» در این رمان از ابتدای رمان وارد داستان می‌شود و شخصیت آن بر کسی آشکار نیست. شخصیتی که در بزنگاه‌ها وارد صحنه می‌شود، اثر می‌گذارد و از صحنه خارج می‌شود. مرموز بودن مرگان و ناشناس بودنش و همچنین کارهایی که با خوی قهرمانی همسو است، موجب نزدیک شدن خواننده به اثر می‌شود و او را در موقعیتی قرار می‌دهد که نمی‌خواهد هیچ گزندی از سوی شخصیتی به نام سرهنگ «پتروویچ» به این قهرمان ایرانی برسد که پیوسته در حال خاکمالی کردن پوزه شخصیت‌های متجاوز به خاک وطن است. این تمهیدی است که نویسنده اندیشیده تا خواننده را با اثرش همراه کند. خواننده پیوسته در جست‌وجوی یافتن نشانه‌هایی در میان دیگر شخصیت‌های داستان است تا مرگان را با آنها منطبق کند.
نویسنده به فنون نوشتن نه‌تنها آگاه است، بلکه بر آن مسلط بوده و از این تسلط برای پرداخت شخصیت‌ها، فضا و روند اتفاقات بخوبی بهره می‌برد و لذت خواندن یک اثر داستانی پرفراز و فرود را برای خواننده فراهم می‌کند. توصیف‌های این اثر از فضا و موقعیت‌ها آن را در ذهن خواننده مجسم و او را در نزدیک شدن به روایت داستان یاری می‌کند. انوری در این رمان با خلق یک موقعیت بومی از قوچان، بینالود، مشهد و ... داستانی خلق کرده که خواننده پس از خواندن آن در گذر از مسیری که به مشهد منتهی می‌شود در جست‌وجوی علائم و نشانه‌های رمان است. حتی وقتی او از آبکندهای مسیر سخن می‌گوید و آنها را نشان می‌دهد؛ خواننده در جست‌وجوی آنها در مسیرش چشم می‌چرخاند. نکته دیگری که درباره رمان «جاده جنگ» باید گفت این است که انوری در رمانش به جای گفتن یک چیز آن را به خواننده نشان می‌دهد. امکان تجربه مستقیم و استنتاج شخصی از طریق بیان رفتار، کلام، تفکرات و احساسات شخصیت داستان، همان ترفندی است که از آن با عنوان نشان دادن در داستان یاد می‌شود. نشان دادن می‌تواند توسط ابزارهای مختلفی انجام شود: خلق صحنه، توصیف رفتار یک شخصیت، آشکار کردن شخصیت از طریق گفت‌وگوی شخصیت با دیگران و استفاده حداکثری از حواس پنجگانه. انوری با خلق صحنه و توصیف رفتارهای شخصیت‌هایش به نشان دادن فضاها و موقعیت‌ها به خواننده دست زده است. او وقتی صحنه چای خوردن و واکنش بعدی شخصیتش را روایت می‌کند و پس از آن نم عرقی را که پشت لب و روی پیشانی شخصیت می‌نشیند ترسیم می‌کند، در واقع در حال نشان دادن صحنه به خواننده رمانش است که باید در این مورد انوری را موفق خواند که توانسته اثری خلق کند که خواننده خود را با آن یگانه می‌بیند و از آن جدا نیست. در کنار قهرمان رمان با نام «مرگان»، خواننده شخصیتی ضدقهرمان با نام «ترماتی» را در داستان می‌بیند که او نیز هول و هراس بسیاری به جان خواننده می‌اندازد. این نیز یکی از ویژگی‌های این رمان است. شخصیتی که هیچکس اطلاعاتی از پیشینه او ندارد و تنها شایعاتی حول او وجود دارد و همان شایعات دهان به دهان می‌شود. شخصیتی که برخی او را دیوانه می‌خوانند، برخی او را جاسوس شوروی می‌نامند و ... که اینها در مرموز شدن این شخصیت و ترسناک جلوه کردنش بی‌تاثیر نیست. ترماتی با هیبتی که ترسناک است و مایه خنده برخی اهالی مشهد و در برخی نیز موجب دلهره و تشویش می‌شود و با ترسی که در دل ستوان عالیه (افسر ارتش شوروی که اصالتی تاجیک دارد) می‌اندازد، فضای رعب و وحشت را نیز بر داستان حاکم می‌کند. از این منظر انوری را باید در شخصیت‌پردازی داستانش موفق خواند. او با پرداخت باورپذیر و بشدت ملموس شخصیت‌های رمانش، آنها را در ذهن خواننده جا می‌اندازد. اما در کنار نقاط قوت این رمان باید طویل بودن آن را در روزگار کنونی یک نقطه ضعف برای این رمان برشمرد. اثری که از نظر فنی چیزی از رمان‌های دیگر کم ندارد اما در دام مطول‌نویسی گرفتار شده و همین سبب می‌شود خواننده‌ای که از اثر راضی بوده هم حوصله‌اش سر رود، بماند که این رمان طی سال‌های اخیر ذره‌ذره در حال انتشار است و هنوز تکمیل نشده است (البته این ادامه‌دار بودن سنت ارزشمندی است ولی فواصل نامشخص سبب می‌شود خواننده حوصله‌اش سر رود و پیگیری رمان را رها کند). نویسنده گاهی در رمانش در دام پرگویی افتاده و این یکی از آسیب‌هایی است که نویسنده نتوانسته از دام آن رها شود. هرچند شیرینی اثر به قدری است که خواننده احساس نکند که مشغول خواندن یک رمان ۴ هزار صفحه‌ای است.  «جاده جنگ» منصور انوری یکی از بازماندگان آثار کلاسیک است که تمام خوانندگان رمان‌های آن دوره به نیکی و با خاطر خوش از آنها یاد می‌کنند. در روزگار کنونی که رمان‌ها بیشتر رمان‌های افسرده و مایوس هستند، «جاده جنگ» یک رمان حماسی است که روح حماسه ایرانی در آن دمیده شده و خواننده از مطالعه آن لذت می‌برد. حماسه‌ای که توسط مردمان دیار خراسان رقم خورده و این معنای درست و دقیقی است که از حماسه در ذهن‌ها وجود دارد؛ رمانی که کشش لازم برای خواندن را در خواننده ایجاد می‌کند و قصه‌های فرعی مانند خواهر رضا با نام «گلنار» و علاقه شخصیت سروان بهرامی به او یا سرهنگ ارتش رضاخان و همسرش که بدون فرزند هستند و در روزگار پیری به سر می‌برند، تیمور و همسرش با لباس خاصی که خواننده را ممکن است یاد شخصیت «زورو» اندازد و ... همه دارای قصه‌های فرعی هستند که خواننده را در حرکت رو به جلوی ماوقع داستان همراهی می‌کند تا به نطقه نهایی برسد. رمان «جاده جنگ» که در جوایز ادبی مانند جلال آل‌احمد و شهید حبیب ‌غنی‌پور برگزیده شده و توانسته عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی را نیز به خود اختصاص دهد، با وجود طولانی بودنش اثری خواندنی است که خواننده در فراز و فرودهای اتفاقات آن و در گذر تاریخ لذت خواندن اثری قصه‌دار و قهرمان‌محور را تجربه می‌کند که در کمتر اثر داستانی این روزگار می‌تواند آن را تجربه کند.  این رمان را انتشارات سوره مهر منتشر کرده و تاکنون 8 جلد از آن روانه بازار کتاب شده است.


Page Generated in 0/0069 sec