احسان سالمی: همه چیز با یک پیشنهاد ساده شروع شد، پیشنهادی به بهانه 27 آذر ماه و سالروز شهادت شهید مفتح؛ روحانی دوستداشتنی و فعال سالهای پیش از انقلاب که هم در حوزه فعال بود و هم در دانشگاه و اصلا به همین بهانه سالروز شهادتش را به عنوان «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامگذاری کردند. مثل همیشه و بر اساس دغدغه و علاقه همیشگی، نخستین چیزی که به ذهنم رسید، بررسی تصویری بود که تا به امروز در سینما و تلویزیون از روحانیت ارائه شده بود اما یک جستوجوی ساده در اینترنت کافی بود تا بفهمم دست بر سوژهای گذاشتهام که پیش از این بارها و بارها درباره آن نوشتهاند و حتی جشنوارهای مستقل به اسم «روحانی و سینما» نیز پیرامون همین موضوع فعالیت میکند! بیخیال موضوع شدم و مثل همیشه شروع به مرور سریع اخبار فرهنگی خبرگزاریها کردم تا شاید از دریای کمتلاطم اخبار فرهنگی کشور، طعمه دندانگیری برای صید پیدا کنم. غرق در دریای خبرهای رپورتاژی رسانهها بودم که یکدفعه نمیدانم از کدام گوشه ذهنم یک سوال، خود را پیش کشید؛ اینکه کدامیک از این روحانیهای نشان داده شده در سینما و تلویزیون از همه محبوبتر است؟ ما دوست داریم چه تصویری از یک روحانی در سینما و تلویزیون نشان داده شود؟ خود من کدام یک از روحانیهایی که در این سالها بر پرده سینما یا در قاب تلویزیون دیدم، دوست داشتهام؟
از محبت خارها گل میشود
انتخاب تنها یک مورد از میان انبوهی از بازیگرانی که ایفاگر نقش یک روحانی در سینما و تلویزیون بودهاند، کار سختی بود. سیدرضای «طلا و مس» که بهروز شعیبی ایفاگر نقش آن بود، روحانی بهتری بود یا حاجآقا شهیدی «پردهنشین» که فرهاد آییش آن را بازی میکرد؟ جواد عزتی در «فرشتهها با هم میآیند» روحانی جذابتری شده بود یا در «طلاومس» یا در «دودکش»؟ انتخاب واقعا سختی بود ولی نکته جالب در ارتباط با همه آنها وجود چند ویژگی مشترک در میان اغلب این شخصیتها بود؛ ویژگیهایی جذاب که به نظرم باعث میشد همه گزینههایی را که از همان ابتدا به ذهنم رسید، همراه با گزینههای دیگری که بعد از آن و با جستوجوهای اینترنتی بعدی خود را به جمع روحانیهای دوستداشتنی سینما و تلویزیون اضافه کردند، شبیه هم کند. مهمترین این خصلتها «محبت» بود. محبتی که وجود آن در هر شخصیتی باعث جذب افراد دیگر به آن شخصیت میشود. اصلا به قول شاعر «از محبت خارها گل میشود» دیگر دل انسانها که سختتر و خشنتر از خارها نبود که با محبت نتوان آن را گلستان کرد. به همین خاطر هم بود که هم سیدرضای «طلا و مس»، هم حاجآقا شهیدی «پردهنشین» و هم آن دوباری که هدایت هاشمی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» و سریال «نفس» در موقعیت یک روحانی قرار گرفت، همه به دل مخاطبان نشست. یاد سکانس آخر «طلا و مس» افتادم، همانجا که سیدرضا پشت در کلاس یکی از اساتید خود نشسته بود و در حالی که کفشهای طلبههای همکلاسی خود را جفت میکرد، استاد در باب محبت میگفت: «از کیمیای مهر تو زر گشت روی من/ آری به یمن لطف شما خاک زر شود».
روحانی باید تکیهگاه باشد
اما بدون شک آنچه بیش از همه عوامل باعث دوستداشتنیتر شدن شخصیت یک روحانی برای مردم میشود، توجه و اهتمام او برای حل مشکلات مردم و حضور فعال روحانیت در قامت تکیهگاه و امین آنها در جامعه است؛ ویژگی مهمی که در کاراکترهای روحانیون دوستداشتنی سینما و تلویزیون نیز به وضوح دیده میشود. شخصیت روحانی سریال «دودکش» که جواد عزتی ایفاگر نقش او بود، یکی از بهترین مثالها برای این موضوع است. روحانی جوانی که با حضور فعال در محله، سعی در حل مشکلات مردم دارد. در کنار این میتوان به شخصیت حاجآقا شهیدی در «پردهنشین» اشاره کرد؛ روحانی محبوبی که امین و مشکلگشای مردم است و حتی در شرایطی که از درس و بحث حوزوی خود جدا شده و سراغ کشاورزی رفته، به قدری مورد اعتماد مردم است که برای حل مشکلات و اختلافات خود به او رجوع میکنند. حتی شخصیت سیدرضای «طلا و مس» هم به نوعی دارای چنین ویژگیای است. روحانی جوانی که پس از ابتلای همسرش به بیماری «اماس» سعی میکند در کنار حضور فعال در درس و بحثهای طلبگی خود، مرهمی بر مشکلات و دردهای همسرش باشد و او را در انجام امورات خانه و تربیت فرزندان یاری کند.
نخستین نفری که عمل میکند
اما روحانیهای دوستداشتنی سینما و تلویزیون در زمینه سیره عملی خود نیز سعی میکنند الگو باشند و این درست یکی از همان ویژگیهایی است که باعث میشود کاراکتر آنها برای مخاطبشان جذاب باشد؛ شخصیتهایی که سعی میکنند آنچه را که به مردم توصیه میکنند، خود نیز به مرحله عمل برسانند. اکبر عبدی در «رسوایی» و حسین پرستار در «زیر نور ماه» نمونههای خوبی از این موضوع هستند؛ شخصیتهایی با اخلاق که سعی میکنند خودشان نخستین کسانی باشند که به توصیههای اخلاقی خود عمل میکنند و آنچه را که میگویند، انجام هم میدهند. در این بین برخی از کارگردانان سعی کردهاند از زاویهای متفاوت به این موضوع نگاه کنند؛ آنچنان که بهروز شعیبی در «پردهنشین» با ترسیم چهرهای متفاوت از یک روحانی موفق به اسم حاجآقا مهدوی که هومن برقنورد ایفاگر نقش او بود، چگونگی تغییر و تحول رفتار او در بیرون و داخل خانه و بهبود رفتارش با همسر و فرزندانش را به واسطه ارتباط و کسب فیض از محضر یک عالم دینی (حاجآقا شهیدی) به تصویر کشیده تا نشان دهد چگونه سیره عملی روحانیون و علما میتواند موجب تغییر در مسیر زندگی دیگران شود.