«أیها الناس! إنما الدنیا دار مجاز، و الاخره دار قرار؛ ای مردم! دنیا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و همیشگی». (حضرت علی(ع)/ خطبه 203 نهجالبلاغه) ای مردم! دنیا محل عبور است و شما در آنجا درنگ ندارید و پیوسته در حرکت هستید. الان در اینجا که ما نشستهایم، نفس ما درنگ ندارد؛ بدن ما نشسته است ولیکن نفس در حرکت است. در این ساعت همگی حرکت کردهایم، یک ساعت به جلو آمدیم، یک ساعت از زمان تولد ما گذشت و به زمان مرگ نزدیک شدیم و در تمام لحظات این ساعت در حرکت بودیم و بدون لحظهای توقف، مسیری را طی کردیم. در این حرکت برای ما اختیاری نیست، چه خود در حرکت باشیم و راه برویم یا بنشینیم و سکونت داشته باشیم، بخوابیم یا بیدار باشیم، در هر حال این مسیر طی میشود تا آنکه به آن نقطه معهود که زمان مرگ ماست برسیم. اما آخرت جای سکونت و آرامش است، محل درنگ و اقامت است. در این دنیا که در حرکتیم و خسته و مانند آدم راه پیموده میخواهیم لباس خود را در منزل درآورده و استراحت کنیم، لذا در نقطه مرگ که حرکت سفر ما پایان میپذیرد، لباس کهنه بدن را خلع کرده و از آثار و تبعات آن رها شده، با جامه تجرد مخلع و آماده سکونت و استراحت خواهیم بود. «إن المرء إذا هلک قال الناس: ما ترک؟ و قالت الملائکه: ما قدم؟»، انسان وقتی میمیرد، مردم میگویند: از خود چه باقی گذارده است؟ و فرشتگان میگویند: چه برای خود پیش فرستاده است؟ چون مردم دنیا نظر به دنیا دارند و شخصیت و اعتبار را بر محور تعینات دنیوی از زن و فرزند و مال و شغل و عشیره و یاران میدانند، لذا از کیفیت موقعیت، در این مرز اعتبار سخن میگویند و تجلیل و بزرگداشت آنها از او بر این محور دور میزند، و به اختلاف این اصل در احترام و تکریم به او که غیر از جنازه او چیزی نمیپندارند، اختلاف میپذیرند. اما فرشتگان الهی نظر به ملکوت دارند و مقام و منزلت او را در آنجا بر اساس تقوا و فضیلت و معارف الهیه و علوم سرمدیه میدانند، لذا از موقعیت او در این حرم به گفتوگو میپردازند و احترام آنها نسبت به او با این اساس سنجیده میشود، و به اختلاف این اصل در تجلیل و بزرگداشت او -که همان نفس ناطقه ملکوتیه است و غیر از آن چیزی نمیدانند- به اختلاف درجات و مراتب و سکونت دادن او را در منازل مختلفه مشغول میگردند. «لله ءابآؤکم! فقدموا بعضا یکن لکم قرضا؛ و لا تخلفوا کلا فیکون قرضا؛ علیکم»، ای مردم! شما را به پدرانتان سوگند! کمی برای سعادت خود برای آخرت پیش بفرستید که آن در نزد پروردگار منان بهعنوان قرض، ذخیره و محفوظ بوده و خداوند آن را به اضعاف مضاعفه به شما در روز نیاز رد خواهد کرد و همه را در دنیا پشت سر خود نگذارید که سنگینی و وبال آن دامنگیر شما خواهد بود. مالهایی را که انسان در دنیا ذخیره میکند و به هر یک از آنها علاقهای بهم میزند، تمام آن علاقهها جمع شده و با جان او عقد میبندند و پیوند ناگسیختنی برقرار میکنند و در وقت رحلت که میخواهد کوچ کند و قدرت بر حمل این اموال و تعلقات را با خود ندارد، آثار عقد و پیوند که جان او را در قید و بند درآورده است او را بشدت میکوبد و بر روان او سنگینی میکند، گویی تمام این اموال و تعلقات را بر شانه او گذاشته و او را مأمور حمل آن کردهاند.
«فخذوا من ممرکم لمقرکم»، بنابراین از این راه تجاوز و سفر، برای آن خانه اقامت و استراحت توشهای بردارید و ساز و برگی ببرید که در آنجا شما را بهکار آید و مناسب آنجا باشد. چون در آنجا که عالم فعلیت و اقامت است تهیه غذا و توشه و وسائل استراحت محال است، چون تهیه این مواد را نمودن بهواسطه حرکت است و آن در این دنیاست که محل استعداد و قابلیت و ظهور مراتب پایین از فعلیت است. کاری کنید که فعلیت شما خوب باشد و کارنامه قبولی به دست شما آید. در آن موقع شناسنامه شما را عوض میکنند و اسم دگری برای شما میگذارند؛ کاری کنید که آن اسم، مؤمن و صالح و متقی باشد نه کافر و طالح و متجری. اگر به طریق اول باشد آن درنگ پیوسته توأم با سرور و نشاط و بهجت و لذت خواهد بود و اگر به طریق دوم باشد آن اقامت مشحون به انواع گرفتاریها و اندوهها و مرارتها خواهد بود. «و لا تهتکوا أستارکم عند من یعلم أسرارکم»، حجابهای عفت و پردههای عصمت و مصونیت خود را از دستبرد شیطان و نفس اماره محفوظ دارید و آنها را ندرید، و در پیشگاه با عظمت خدایی که بر اسرار خفیه و رازهای پنهان شما آگاه است، آنها را پاره نکنید.
منبع: سیدمحمد حسینیتهرانی- معادشناسی