printlogo


کد خبر: 185978تاریخ: 1396/9/29 00:00
رمز عبور!

ماشاءالله ذراتی: طی روزهای گذشته شاهد شکل‌گیری و ظهور جریان پشیمانی اصلاح‌طلبان و حامیان رئیس‌جمهور روحانی از رای به وی بودیم. در این راستا برخی تحلیلگران و سیاسیون حامی اصلاحات در روزنامه‌های متبوع‌شان به تحلیل و چرایی این پدیده پرداختند، برخی این حجم ابراز پشیمانی از یک رئیس‌جمهور در این مدت اندک را بی‌سابقه خواندند و آن را نتیجه بالا بردن توقعات مردم در شعارهای  انتخاباتی روحانی تفسیر کردند. برخی دیگر آن را در قالب «من پشیمان می‌شوم، پس هستم!» صورت‌بندی کرده و آن را نشانه آزادی و تداوم حضور سیاسی و اجتماعی رای‌دهنده خواندند، هر چند این موج ابراز پشیمانی را گذرا و حرکتی اشتباه توصیف کردند.
اما سوال اصلی اینجاست: این حجم ابراز پشیمانی حامیان روحانی و اصلاحات از رای به روحانی، با مخالفت و نارضایتی قلبی سردمداران اصلاحات صورت گرفت یا پشت پرده و دور از چشم نخبگان و مهره‌های میانی خبرها و اهداف دیگری بوده است؟!
قبل از تحلیل و ارزیابی آنچه می‌توان آن را پروژه «عبور از روحانی» نامید، لازم است به چند نکته مهم اشاره داشته و افق نگاه خود را از بازه کوتاه چندماهه به چند سال امتداد دهیم.
بیش از نیم‌قرن از مطرح شدن تحلیل جامعه‌شناختی رفتار انتخاباتی شهروندان به صورت جدی و آکادمیک می‌گذرد. در ایالات متحده آمریکا بیشترین مطالعات در این حوزه انجام می‌شود و در سایر کشورهای غربی مثل انگلستان، فرانسه و ایتالیا احزاب و دولت‌ها به طور جدی به این حوزه مطالعاتی توجه کرده و از این طریق قصد دارند تحلیل دقیقی از شرایط جامعه و رفتار انتخاباتی شهروندان داشته باشند و بر مبنای آن برنامه خود را برای انتخابات‌های آینده و بقا در دایره قدرت تنظیم کنند. بررسی رفتار انتخاباتی شهروندان، صرفا به حوزه جامعه‌شناسی مربوط نمی‌شود، بلکه در نقطه تلاقی بین علوم مختلف از جمله سیاست، روانشناسی، جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، تاریخ، ارتباطات و آمار قرار می‌گیرد. از طرفی تحلیل رفتار انتخاباتی مردم ایران در 28 سال گذشته نشان می‌دهد مردم ایران در پایان دوره‌های 8 ساله رئیس جمهوری که 2 بار به آن رای داده‌اند،  در انتخابات جدید به رئیس‌جمهوری رای داده‌اند که بیشترین فاصله و مرزبندی را با رئیس‌جمهور 8 ساله وقت داشته است. بر این اساس متفکران اصلاحات با توجه به دو دوره‌ای شدن روحانی و عدم امکان شرکت دوباره وی و همچنین حمایت‌های همه‌جانبه آنها طی دو دوره پیروزی روحانی و گرفتن امتیازها و پاداش‌های خود، با نظر به رفتار انتخاباتی مردم ایران و چه بسا با هماهنگی با برخی مهره‌های اعتدالیون به این فکر افتادند که آرام آرام مرزبندی‌های صوری خود را با جریان حاکم پررنگ‌تر کنند.
اما این مرزبندی زودهنگام اعتدال و اصلاحات و تعجیل در آن دلیل دیگری نیز دارد و آن ناامیدی محض متفکران و تصمیم‌گیران آنها از بهبود وضعیت مردم و ادامه موج «پشیمانم» تا سال 1400 است. اصلاح‌طلبان دریافته‌اند نمی‌شود کرسی ریاست 1400 را از آن خود کرد، مگر با نقد شدید وضعیت موجود، لذا در حرکتی حساب شده با موج‌سواری بر نارضایتی مردم از روحانی و ایمان به ناکارآمدی دولت در حل مشکلات، پروژه عبور از روحانی را به عنوان راهبردی برای جا زدن خود در کسوت حامیان دلسوز مردم و مبرا کردن خود از نقش اصلاحات در وضع موجود کلید زدند. در علت این مرزبندی ظاهری زودهنگام می‌توان به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال 98 و نیاز به تطهیر اصلاحات نیز اشاره داشت.
در انتخابات سال گذشته ریاست‌جمهوری آمریکا هیلاری کلینتون، نامزد ریاست‌جمهوری آمریکا از طرف حزب دموکرات بود. وی پس از شکست برابر ترامپ در مصاحبه‌ای به نکته مهمی اشاره داشت و گفت معتقد است عملکرد 8 ساله اوباما و حمایت وی از کلینتون دلیل اصلی شکست وی در این کارزار انتخاباتی بوده است. شاید اصلاحات هم از خانم کلینتون مشاوره گرفته و از حالا به فکر مرزبندی‌های صوری با دولت وقت است که در پیروزی و تصمیمات آن و کارآمدی یا ناکارآمدی‌های آن، چه بخواهند، چه نخواهند، دخیل و موثر بوده و هستند.


Page Generated in 0/0065 sec