مهدی طاهرخانی: این بار هم به سادگی هر چه تمامتر برانکو جام حذفی را پس زد تا نشان دهد برخلاف لیگ و استراتژی 30هفتهای، دستکم در تورنمنتهای حذفی راهکار خوبی برای قهرمانی تیمش ندارد. پیدا کردن مقصر در ظاهر چندان سخت نیست؛ میشود گادوین منشا و کمال کامیابینیا را مقصر اصلی قلمداد کرد چرا که موقعیتهایی را گل نکردند که تصورش هم نمیرفت. شاید علی علیپور را هم بشود مقصر دانست؛ فقط مانده بود او پنالتی آخر را گل کند تا همه چیز ختم به خیر شود اما مردی که در داربی مقابل چشم آن همه بیننده میلیونی تلویزیون و تماشاگر حاضر در ورزشگاه به راحتی دروازه استقلال را باز کرده بود این بار نتوانست کاری از پیش ببرد. حتی میشود به محمد انصاری و بیرانوند هم پرداخت که چرا باعث دریافت آن گل تکراری شدند! درست مثل بازی با بادران. مثل بازی با سپاهان. اما این انصاف نیست. همه این بازیکنان سعی و تلاششان را کردند و چیزی بیشتر از این نمیشود از آنها طلب داشت. گادوین منشا همه توانش این است که اگر بهتر بود در این سن و سال عوض فوتبال ایران الان در اسپانیا و ایتالیا قرارداد چند ده میلیون یورویی میبست. او همین است. مگر کمال کامیابینیا در همه عمر چند گل زده که بشود یک باخت را به گلنزنی او ربط داد؟
آدرس دقیق میخواهید باید سراغ فردی بروید که اجازه داد کار به ضربات پنالتی بکشد. درباره تعویضها و جواب ندادنش هم نمیشود برانکو را مورد شماتت قرار داد. مگر همین بشار رسن و سیامک نعمتی پیش از این بارها به عنوان ذخیره نیامدند و شاهکار نکردند؟ مگر همین تعویض چند هفته قبل مصلح در بوشهر را از یاد بردهاید؟
حالا از شانس بد برانکو مقابل نفت هر چه تعویض کرد موجب افت تیمش شد. قطعا اگر احمدزاده و مسلمان دستکم تا دقیقه 90 درون زمین میماندند پرسپولیس سود بیشتری میکرد. بنابراین انصاف نیست برانکو را به خاطر تعویضهایش به باد انتقاد گرفت اما مشکل دقیقا از جایی شروع میشود که او اجازه داد کار به 120 دقیقه بکشد و بدتر از آن در همان 30 دقیقه وقتهای اضافه، اجازه داد کار به ضربات پنالتی بکشد.
پرسپولیس در سالهای اخیر هیچ خاطره خوبی از جام حذفی و ضربات پنالتی ندارد. مقابل سپاهان جام را در همین تهران داد و مهدویکیا با چشمان اشک آلود دور خداحافظیاش را در چهارگوشه آزادی زد. سال قبل هم یک غریبه به اسم قشقایی باز هم در همین ضربات پنالتی آمد و پرسپولیس را حذف کرد. اصلا سوای جام حذفی، برانکو بنشیند و ببیند در طول 3 سال گذشته تیم او در جریان بازی چند پنالتی را از دست داده است.
وقتی بختکی مثل کابوس ضربات پنالتی روی تیمی وجود داشته باشد، عقلانی آن است سرمربی ریسک کند و همه تلاشش را به کار ببندد تا کار به شانس و اقبال نکشد. برانکو 30 دقیقه فرصت داشت تا با اضافه کردن یک بازیکن هجومی مثل مصلح، کار را در همان بازی تمام کند. نفت توان ضدحمله نداشت و باورش نمیشد پرسپولیس سراغ حملات شلاقی نمیرود.
به همین سادگی باز هم جام حذفی پرید تا این بار ثابت شود مشکل بزرگ برانکو، استراتژیهای اشتباهش در بازیهای حذفی است. او در مسابقات لیگ که فرسایشی به حساب میآید راهکار مناسبی دارد اما در بازیهای حذفی هرگز. حتی اگر بر فرض محال، علی علیپور آخرین ضربه پنالتی را عوض تیر عمودی به تور دروازه میدوخت باز هم در محکوم شدن برانکو هیچ تفاوتی نداشت. او نباید اجازه میداد در زمین آزادی مقابل هواداران خودی، کار به شانس و اقبال بکشد. او 2 تعویض کرد و سیامک و رسن باعث افت شدید بازی تیم شدند اما این فرصت را داشت تا با سومین تعویض، آب رفته را به جوی بازگرداند.
پشت ضربات پنالتی خراب شده منشا، کمال و علیپور نباید پنهان شد. پرسپولیس جام حذفی را داد چون برخلاف لیگ، سرمربیاش شهامت کافی را برای این جام نداشت. آلودگی هوا، خستگی بازیکنان و این دست از بهانهها برای بازیکنان حریف هم دقیقا صدق میکند با این تفاوت که نفت عاشقانه منتظر ضربات پنالتی ایستاد تا دستکم با شانس و اقبال کارش را پیش ببرد اما برانکو زمان را سوزاند و تصور کرد شاید این بار برخلاف بازی با قشقایی در پنالتیها شانس با او و تیمش باشد.