printlogo


کد خبر: 186608تاریخ: 1396/10/11 00:00
تنفس مصنوعی امپریالیسم نوین به جریان تکفیری

محمد علومی: بدون شک، سال دیروز پایان‌یافته 2017 میلادی، یکی از بدترین سال‌های حیات ایالات متحده  در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. آمریکا در حالی وارد سال 2018 میلادی شد که از یکسو به‌واسطه حضور «دونالد ترامپ» در رأس معادلات سیاسی و اجرایی خود، شاهد بروز بحران‌های مزمن در حوزه اجتماعی و سیاست داخلی است و از سوی دیگر، به واسطه نابودی خلافت داعش در سوریه و عراق، ابزارهای مانور منطقه‌ای گسترده‌ خود در غرب آسیا را از دست داده است. به این ترتیب، واشنگتن در سال جدید میلادی با گره‌‌های کوری مواجه است که باز شدن آنها با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و جهان، ناممکن به نظر می‌رسد. در این‌باره نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد.
یک- نیروهای ائتلاف [آمریکا و متحدان آن در جنگ دروغین با داعش] تا آخرین لحظات از تلاش برای بقای گروه‌های تکفیری در سوریه و عراق فروگذار نکردند. بمباران عامدانه نیروهای حشدالشعبی در عراق و پاتک نظامی به کاروان ارتش سوریه در دیرالزور در شهریورماه امسال، جملگی از مصادیق تلاش غرب برای ابقای فیزیکی جریان تکفیری در منطقه غرب آسیا محسوب می‌شد. با همه این اوصاف، مهره‌‌های تکفیری وابسته به آمریکا و متحدان آن نتوانستند در مقابل جبهه مقاومت و نیروهای مردمی عراق و سوریه ایستادگی کنند و در نهایت پرچم سفید شکست را پس از 4 سال در این دو کشور بالا بردند. در جریان تصرف شهر «رقه» و آزادسازی آن، صدها تن از اعضای داعش که در محاصره نیروهای مقاومت بودند، در تبانی ائتلاف آمریکایی اجازه یافتند همراه غیرنظامیان از شهر بگریزند و در دیگر نقاط سوریه پراکنده شوند. اگرچه سخنگوی نیروهای ائتلاف تحت مدیریت آمریکا در سوریه تاکنون نسبت به اخبار منتشره در این‌باره سکوت کرده است اما بر همگان مسجل است پروژه و نقشه «نجات داعش» از سوی واشنگتن و همپیمانان آن، تا آخرین دقایق نبرد در سوریه به صورت جدی دنبال شد.
دو- استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا بر مبنای «تزریق تنش‌های مزمن منطقه‌ای» و «ایجاد فضای بحرانی» استوار شده است.
در این راستا، واشنگتن و متحدان آن نیاز مبرمی به «عوامل برهم‌زننده ثبات» در منطقه دارند. داعش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، جبهه.. النصره و دیگر گروه‌های تروریستی و تکفیری، از جمله عواملی هستند که این بی‌ثباتی را در منطقه غرب آسیا نهادینه می‌کنند. از این رو نابودی خلافت داعش در سوریه و عراق، نه‌تنها ضربه‌ای امنیتی، بلکه ضربه‌ای راهبردی و استراتژیک علیه منافع منطقه‌ای آمریکا محسوب می‌شود. یکی از اصلی‌‌‌‌‌ترین دغدغه‌‌های دونالد ترامپ و همراهان وی در سال 2018 میلادی، «بازتعریف داعش» و بقایای گروه‌های تروریستی و تکفیری در عراق و سوریه محسوب می‌شود. فراتر از آن، ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی آن بشدت نسبت به بازگشت اتباع غربی گروه‌های تکفیری به کشورهای مبدأ خود نگران هستند؛ از این رو سعی در هدایت و مدیریت دوباره داعش و گروه‌های تکفیری در منطقه «غرب آسیا» دارند. بر اساس هدفگذاری واشنگتن، داعش و گروه‌های تکفیری باید در منطقه غرب آسیا دست به عملیات تروریستی [در راستای ایجاد بحران امنیت] زده و در همان منطقه نیز از بین بروند.
سه- ایالات متحده آمریکا نسبت به توانایی خود در مدیریت و یکپارچه‌‌سازی دوباره گروه‌های تکفیری بشدت تردید دارد. از این رو راهکارهای موازی و همزمان را برای تشدید بحران‌های امنیتی در منطقه و بویژه سوریه تدارک دیده است. یکی از این راهکارها، حمایت از گروه‌های تجزیه‌طلب در سوریه است. دونالد ترامپ در بودجه سال 2018 این کشور، 400 میلیون دلار برای مسلح کردن و تجهیز تروریست‌های فعال در شمال شرق سوریه اختصاص داده است. این بودجه رسمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، در اختیار گروه‌های تجزیه‌طلب کُرد در سوریه قرار خواهد گرفت. این در حالی است که کاخ سفید به «رجب طیب‌اردوغان» و مقامات ترکیه‌ قول داده بود حمایتی از گروه‌های کرد تجزیه‌طلب در سوریه نکند! از سوی دیگر، بخش عمده‌ای از حمایت‌های ایالات متحده آمریکا از گروه‌های تروریستی ـ تکفیری در منطقه غرب آسیا، در بودجه رسمی این کشور گنجانده نشده یا در ذیل بودجه نظامی و امنیتی این کشور گنجانده شده است. حمایت‌های تسلیحاتی آمریکا از گروه‌های تروریستی در منطقه را نیز باید به این سیاهه اضافه کرد. این حمایت‌های تسلیحاتی، بیشتر از طریق عربستان سعودی و امارات عربی متحده انجام می‌شود. به عبارت شفاف‌تر، بخش عمده‌ای از تسلیحات آمریکایی و اروپایی  پس از انتقال به برخی کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس، در اختیار شبه‌نظامیان تکفیری قرار می‌گیرد.
چهار- ضربه‌ای که واشنگتن و متحدان آن در جریان تحولات سال 2017 میلادی در منطقه غرب آسیا دریافت کرده‌‌‌‌اند، جنس و ماهیتی «تاکتیکی» ندارد که بتوان با یک «بازطراحی عملیاتی ساده» هزینه‌ها و تبعات آن را به حداقل رساند. همانگونه که اشاره شد، تحولات سال 2017 در منطقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، قلب راهبردی و استراتژیک آمریکا در غرب آسیا را هدف قرار داد. ایالات متحده پس از فروپاشی خلافت داعش در سوریه و عراق ناگزیر به بازتعریف اهداف خود در منطقه و تعیین ابزارهای جدید برای رسیدن به این اهداف روی آورده است. در این بازتعریف راهبردی، ممکن است برخی اهداف کوتاه‌مدت و حتی میان‌مدت منطقه‌ای آمریکا دچار تغییر شود. با این حال، کلیت تقابل آمریکا با کشورهای مسلمان منطقه و در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران به قوت خود باقی خواهد ماند. همچنین «بحران‌سازی امنیتی آمریکا در غرب آسیا» به مثابه یک هدف کلان در این بازبینی راهبردی باقی می‌ماند. از این رو جبهه مقاومت پس از پیروزی بزرگی که در سوریه و عراق به دست آورده است، بیش از هر زمان دیگری تحرکات جدید آمریکا در منطقه را رصد می‌کند. این رصد هوشمندانه، تا زمان شکست نهایی واشنگتن، متحدان و عمال آن در منطقه ادامه خواهد داشت.


Page Generated in 0/0074 sec