printlogo


کد خبر: 186612تاریخ: 1396/10/11 00:00
هویدا: راه و روش شکنجه را انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها به ما آموختند

از سال ۱۳۵۰ همزمان با برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، محمدرضاشاه که رؤیای «تمدن بزرگ» را در سر می‌پروراند، درصدد از میان برداشتن همه مخالفان سیاسی خود که در رأس آنها چریک‌های مسلح بودند، برآمد. از دیدگاه شاه، مخالفان او منحرفان، مرتجعان، کمونیست‌ها، مصدقی‌ها و یاغیان نادان و سبک‌مغز بودند. وی با دادن آزادی عمل به نیروهای امنیتی و انتظامی درصدد ریشه‌کن ساختن مخالفان برآمد. ابزار این سیاست جدید، اعمال سرکوب و ترور بود. توسل به انواع شکنجه‌های قدیم و جدید، ربودن مخالفان، پر شدن زندان‌ها، به کار افتادن دادگاه‌های ویژه نظامی، صدور احکام فوری حبس‌های طولانی و اعدام زندانیان؛ تعقیب و ترور مخالفان یا دزدیدن و کشتن بی سر و صدای آنان در سیاه‌چال‌ها و.... بود. اواسط دهه 50، شاه اذعان کرد در ایران شکنجه معمول و متداول است. وی در یک مورد گفت: «من، سفاک و خونریز نیستم. من برای کشورم و نسل‌های آینده خدمت می‌کنم و نمی‌توانم به خاطر چند جوان نادان و دیوانه، وقت تلف کنم. من آن نوع شکنجه‌هایی را که مردم به ساواک نسبت می‌دهند، باور ندارم؛ من، همه چیز را نمی‌توانم کنترل کنم». امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر در سال 53، با صراحت به اعمال شکنجه در ایران اعتراف کرد. متن مصاحبه اختصاصی او، با جیمز بیل، استاد دانشگاه آمریکایی و مدیر مرکز مطالعات بین‌المللی «رِوِز» در تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹74 (۱۳۵۳) بدین شرح است:
«...جیمز بیل: آقای هویدا! شاه در مصاحبه‌ای که چند روز پیش در روزنامه لوموند انتشار یافت، به این نکته اشاره کرد که زندانیان شکنجه می‌شوند.
هویدا: گمان نمی‌کنم شاه گفته باشد که...
بیل: بله! او در مصاحبه‌ای که در لوموند انتشار یافت، دقیقاً گفت که...
هویدا: خیر! به گمانم او گفت ایران همان کاری را می‌کند که دیگر کشورهای جهان می‌کنند.
بیل: شاه گفت در دیگر کشورها شکنجه روانی اعمال می‌شود و ایران بتازگی شروع به اجرای این نوع شکنجه کرده است. این گفته بدین معناست که در ایران تاکنون شکنجه بدنی اعمال می‌شده است. آقای نخست‌وزیر! آیا در زندان‌های ایران شکنجه معمول است؟
هویدا: (با خنده ملایم) منظورتان این است که ناخن‌ها را می‌کشند و انگشتان را خرد می‌کنند... اگر مقصودتان این نوع شکنجه‌هاست (با خنده) البته، خیر.
بیل: اگر بگویم اشخاصی را می‌شناسم که در زندان‌های ایران شکنجه شده‌اند، چه می‌گویید؟ کسانی که شلاق خورده‌اند، مضروب شده‌اند و ناخن‌های‌شان را کشیده‌اند.
هویدا: شاید! ولی این کار ما نیست. کار پلیس است. من در کارهای آنها مداخله ندارم، کارهای پلیس جداست. برخی دانشجویان دانشگاه نیز همین سوال شما را با من مطرح کرده‌اند. می‌دانید چه پاسخی به آنها دادم؟
بیل: نمی‌دانم.
هویدا: من به آنها گفتم «ببینید! پلیس برای عملیات پلیسی آموزش دیده است. به نظر شما هنگامی که آنها برای پراکنده کردن آشوبگران می‌روند، باید هرکدام، یک شاخه گل با خود داشته باشند؟ خیر! به آنها تعلیم داده شده با چماق راه بیفتند!»
بیل : من با تأسف و دلتنگی متوجه اعمال شکنجه شدم.
هویدا: (با فریاد) شما راه و روش آن را به ما آموختید! شما آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها!
بیل: من به کسی تعلیم نداده‌ام.
هویدا: شما آمریکایی‌ها تعلیم دادید...».
در اسناد منتشرشده در سال 55 از سوی کمیسیون حقوقدانان بین‌الملل به کارگیری شکنجه در ایران تأیید شده است. در این اسناد گفته شده بود:  «تردیدی وجود ندارد که سال‌هاست ساواک در ایران، مظنونان را مورد شکنجه قرار می‌دهد... «مارتین انالز» دبیرکل عفو بین‌الملل در سال 53 گفت: «هیچ کشوری در جهان، پرونده حقوق بشر آن بدتر از ایران نیست». برای اجرای سیاست اختناق، سرکوب و شکنجه، تدارکات لازم تهیه دیده شده بود، کمیته مشترک ضدخرابکاری تأسیس شد. گردانندگان این کمیته مخوف، افسران و درجه‌داران ارتش و شهربانی و مأموران کارآزموده ساواک بودند که طی سال‌های پس از کودتای 32 در فرمانداری نظامی و زندان‌ها، در سرکوب و شکنجه‌گری تجارب زیادی کسب کرده بودند. گروهی نیز به وسیله کارشناسان سیا و موساد آموزش دیده بودند و در شکنجه دادن زندانیان و اقرار گرفتن از آنها مهارت داشتند. ساواک در خارج از کشور با استفاده از بودجه عظیم خود همه‌جا فعال بود. ساواک با سیا همکاری داشت و از طریق وزارت خارجه و نیز وابستگان نظامی ایران در کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا، شبکه وسیعی ایجاد کرده بود و فعالیت دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور را زیر نظر داشت.
 منبع: غلامرضا نجاتی، تاریخ 25 ساله ایران


Page Generated in 0/0214 sec