مجتبی نامخواه: جشنواره مردمی عمار در 8 سالگی خود توانسته نسبتی جدید میان انقلاب اسلامی و سینما رقم بزند. در این نسبت متفاوت یک امر انقلابی با امر مدرن پیوند خورده. جشنواره عمار از نقدهای نظری فراتر رفته و توانسته یک موجودیت عینی و اجتماعی را شکل بدهد. تأکید جشنواره عمار بر ظرفیتهای ایجابی نهفته در روایت عینی کنش انسانی و مسائل اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی، میتواند فراتر از امر سینمایی، رهیافت جدیدی را در مواجهه با امر مدرن شکل دهد. جشنواره عمار به سینمای متداول میگوید: «چرا در روایتهای خود مردم را رها کردهاید؟»، «چرا کنشهای بیبدیل مردم در جهانی اجتماعی که انقلاب اسلامی آفریده را نادیده میانگارید؟»، «چرا خیرالنساء، ننه عصمت و مشتی اسماعیلها را روایت نمیکنید؟»، «چرا کنشهای انسان انقلاب اسلامی و مسالههایش را نادیده میگیرد؟» در عین حال عمار به این پرسشها اکتفا نکرده و خود دست به اقدام زده است؛ اقدامی که امروز تنها پس از 8 سال، به یک جنبشواره اجتماعی، فرهنگی مؤثر و آیندهدار بدل شده است. اکنون رهیافت متمایز عمار در مواجهه با یک امر مدرن (سینما)، به نتیجههای قابلتأملی رسیده و این پرسش مطرح است که اگر این روش در شکلدهی به یک سینمای مردمی موفق بوده است، چرا نتوان آن را بهمثابه یک رهیافت مؤثر در شکلدهی به علوم اجتماعی جایگزین بازتولید کرد؟ چرا نتوان مشابه همین پرسشهای عمار از سینما را از اصحاب علوم اجتماعی پرسید؟ چرا اصحاب علوم اجتماعی نه آنان که مدافع و مترجم علوم اجتماعی موجود بوده و نه حتی آنان که منتقد علوم اجتماعی موجود هستند، هیچیک به مردم و کنشها و مسائل متمایزی که در سایه انقلاب اسلامی ممکن و محقق ساختهاند، آنچنانکه باید توجهی ندارند؟ ما امروز و در ساحت علوم اجتماعی با 2 مساله متقابل مواجهیم: دلبستگان علوم اجتماعی موجود دچار «ذهن اسیر» هستند و منتقدانی که با اکتفا به تحلیلهای معرفتشناختی «اسیر ذهن» شدهاند. آنها مشکل «نظریه» دارند و اینان از فقدان «مشاهده» رنج میبرند. جشنواره عمار بهمثابه یک جنبشواره هنری در حد توان کوشیده طی این مدت 8 ساله، اعماق تاریخ معاصرمان را بکاود. اعماق جغرافیای ایران را جستوجو کند؛ برای روایت متن جامعه، مردم و انسانهای انقلاب اسلامی تلاش کند و لحظهای را در به دست دادن درکی انضمامی از ایدهها و تجربهها و مسالههای منتهی و منبعث از انقلاب اسلامی از دست ندهد. اکنون این سرمایه 8 ساله از مشاهدههای جشنواره مردمی عمار فراروی ما است تا در مسیر بازتولید علوم اجتماعی جایگزین بر مساله «مشاهده» فائق آییم، از نقدهایی در اسارت ذهن رهایی یابیم و از نظریهبازیهای انتزاعی فاصله بگیریم، فرصتی برای اینکه متن مردم و مسالههایشان را از نزدیک مشاهده، و در نظریهسازیهایمان لحاظ کنیم.